سه کام حبس علاوه بر مضمونی کلیشه ای و بسیار کار شده در سینمای ایران در فرم و ساختار نیز از خلاقیت ویژه ای بهره نمی برد. کاراکترها در فیلم به شدت در سطح و بدون شناسنامه هستند و هر چند فیلمساز تلاش کرده است تا با سکانس هایی به عمق سیاه بختی زوج اصلی فیلم بپردازد، اما به هیچ وجه عمیق نمی شود و نشانی از یک نگاه نو در فیلم نیست. روند داستان فیلم از آغاز به خوبی نشان میدهد که قرار است بدبختی پشت بدبختی بر روی کاراکترهای فیلم خروار شود و همه چیز از آغاز قابل پیش بینی است و تنها شاید جنس بدبختی با موارد مشابه ساخته شده قبلی متفاوت باشد که آن هم چندان بدیع نیست. سه کام حبس در بازیگری اگرچه فیلم کم رمقی نیست اما با خلاقیت تازه ای نیز در بازی پریناز ایزدیار و محسن تنابنده روبرو نیستیم ، بازی ایزدیار اگرچه قابل تامل است اما چندان با خلق کاراکترش در فیلم ابد و یک روز  ساخته سعید روستایی متفاوت نیست و محسن تنابنده نیز همان بازیگر همیشگی است که اگرچه خوب از پس نقش برآمده است اما به هیچ گاه با کارکتری متفاوت از وی روبرو نمی شویم.  بی شک باید گفت از سامان سالور با نگاه نوگرایانه ای که در برخی آثار سینمایی او به ویژه چند کیلو خرما برای مراسم تدفین به چشم می خورد، در این فیلم اثری نیست و حتی وضعیت آشفته و مخشوش بیمارستان در طراحی صحنه و فضا سازی فیلم نیز نتوانسته است، ایده ای بدیع و سمبلیک در راستای محتوای اثر خلق کند. به جرات می توان گفت تنها تیتراژ آغازین و نگاه هوشمندانه سامان سالور به عنوان کارگردان با عروسک های دستساز را می‌توان تنها نشانه‌هایی از سینمای خلاق سالور در سال‌های گذشته دانست و تک سکانس هایی که فیلم از فضا سازی و اتمسفر خوبی برخوردار است.