مردم از خبرنگاران انتظار دارند تا مشکلات آنها انعکاس داده شود، ولی از درد سخن گفتن آن هم در وضعیتی که روز به روز بر مشکلات معیشتی مردم افزوده می شود، نمیدانم تا چه حد می تواند موثر باشد.روز به روز بر سنگینی درد بیکاری جوانان افزوده می شود ولی انگار برای شنیدن این دردها و مشکلات، گوش کم آورده ایم.مردم ایران همیشه در صحنه هستند، مردم ایران نظام خود را دوست دارند، مردم ایران پشتیبان ولایت فقیه هستند، مردم ایران تا آخرین قطره خون پای آرمان های نظام هستند.اما آیا برای این مردم که امروز در میان موجی از مشکلات گرانی و بیکاری نفسشان بریده، نباید کاری کرد؟ تا کی باید آمار و ارقام آبکی بدهیم و بیکاری را بر روی کاغذ تا فلان درصد کاهش بدهیم ولی در عمل چیزی را نبینیم؟!اگر حرف این است که جوانان نباید زیاد به فکر مشاغل دولتی باشند! حال می خواهم بگویم آستارا را به اسم بازار ساحلی اش می شناسند ولی این بازار هم این روزها نفسش به شماره افتاده زیرا به علت نبود تجارت چمدانی از طریق مرز آستارا و از سویی دیگر کاهش قدرت خرید مردم، روز به روز بر تعداد مغازه های بسته آن افزوده می شود.جوان آستارایی چه کند؟ و در این آشفته بازار به دنبال چه شغلی برود؟ طرح های ابتکاری دولت هم تاکنون نتوانسته زخم بیکاری جوانان را التیام ببخشد.طرح های اسکله، بیمارستان و راه آهن هم نتوانسته قفل خانه های پر از بیکار آستارا را باز کند و افزون بر 2 هزار درخواست شغل به صورت مکتوب به بیمارستان جدید آستارا ارسال شده است و آقای داداشی نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی نیز تاکنون به وعده خود در حوزه رفع معضل بیکاری عمل نکرده است.آنچه که برای شهروندان عذاب آور است استخدام شرکتی، پیمانی و ... برخی از افراد در اداره ها بدون برگزاری آزمون استخدامی است و این به دور از عدالت و خارج از دایره قانون و عرف است، زیرا اگر سفره ای برای درمان درد بیکاری جوانان آستارا پهن شده است، همه افراد واجد شرایط حق دارند از این سفره بهره مند شده و یا حداقل از پهن شدن آن باخبر شوند.7105 / 7124 انتهای پیام /*