ماجرای حضور این شبکه نیز جالب بود، در پاییز سال 2016 میلادی پس از آنکه شبکه های BBC فارسی و من و تو به دستور مقامات دولتی امارات و بدون اعلام قبلی پخش زنده خود را روی ماهواره یاست از دست دادند، ناگهان تست سیگنال شبکه‌ای جدید و ناشناس روی این ماهواره و دقیقا در سیگنال خالی BBC فارسی آمد.مدتی بعد شبکه‌ای نیمدار و برنامه‌هایی ناتوان روی آنتن رفت و به‌رغم هیجان خبری و حرارت دوران انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 96 نتوانست مخاطبی برای خودش دست و پا کند. در مقابل ریخت و پاش‌های سنگین برای آن در لندن، استخدام نیروهای مختلف، دکور و تجهیزات فنی گسترده و همچنین استوریج پخش زنده تلویزیونی و استودیو خبر، بازتاب آن چنانی در میان مخاطب فارسی زبان ماهواره‌ای پیدا نکرد.شبکه مورد اشاره گرافیک بسیار ضعیف و لوگوی بسیار شبیه به لوگوی جنجالی روزنامه اصولگرای وابسته به شهرداری تهران دارد که بعدها محمل تصورات خاص و تغییرات آن شد. از سوی دیگر مدل ریخت و پاش در شکل استودیو، نیوز روم و تجهیزات فنی تلویزیونی شباهت بسیار زیادی به استودیو جدید پخش اخبار صداوسیما داشت.این شبکه در استراتژی عجیبی که به دلیل عدم شناخت درست تولید محتوا و برندسازی رسانه‌ای بود، شروع به جذب نیروی انسانی درجه دو شبکه‌های دیگری مانند BBCفارسی، صدای آمریکا، رادیو فردا و من و تو کرده و در این میان، پای چهره‌های خبری نه چندان شفاف ولی همسو با تندروهای سیاسی داخل ایران را نیز به برنامه‌های خودش باز کرد.همه این ترفندها هم موجب جلب توجه مردم نشد تا زمانی که در تابستان 96 بخش تلویزیونی مورد حمایت رضا پهلوی در لس آنجلس با ورود به این موضوع، دست به تبلیغات منفی و جلب توجه مردم زده و پس از آن بلافاصله باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به صداوسیما در اقدامی عجیب، تصاویر، گفتار و حتی لوگو این شبکه تلویزیونی و بحث‌های حاشیه این بخش را در خبری مستقل منتشر کرد!نکته جالب این بود که هم گروه برانداز لس‌آنجلسی وابسته به رضا پهلوی و هم زیرمجموعه خبری سازمان صداوسیما اصرار جالبی به سعودی بودن و وابستگی اصلاح‌طلبان به این شبکه لندنی داشته و دارند. همه دلایل و شواهد آنها هم حضور یکی از مدیران سابق وزارت ارشاد بود که پس از مدتی همکاری با BBC فارسی به دلیل بیرون گذاشته شدن از گروه تحلیلگران، به این شبکه آمده، اما هیچ اشاره‌ای به حضور علیرضا نوری‌زاده و سابقه او در نزدیکی به چهره‌های تندرو داخلی و مقامات عربستان سعودی نمی‌شود.علیرضا نوری‌زاده روزنامه‌نگار همکار رسانه‌های عربی و سعودی یکی از چهره‌هایی است که در دوره دولت اصلاحات، ضد ایرانی‌ترین و تندترین تحلیل‌های سطحی سیاسی را برای مخدوش کردن محبوبیت رئیس جمهور و کابینه او در شبکه‌‌های لس آنجلسی به کار گرفته و مانند تمام براندازان سلطنت‌طلب از پیروزی اصلاح‌طلبان، بسیار عصبانی و ناخرسند بود.اما محتوای ناتوان، نابلدی عجیب در طراحی برنامه و عدم کنترل روی زمان پخش آنتن 24 ساعته، این شبکه را نیز در متن تولید و پخش خبری تلویزیونی غرق کرده، به حدی که حالا دیگر توان ایجاد انگیزه برای مخاطب را هم ندارند.از طرفی پخش برنامه به صورت HD و با پهنای باند حرفه‌ای روی 7 ماهواره بین‌المللی هزینه‌های کمرشکن و وحشتناکی را به بدنه یک رسانه گنگ و نامعلوم بین هدف خبررسانی و تفریحی وارد کرده و به زودی باید شاهد فروپاشی درونی این شبکه و تعطیلی برنامه‌های آن به دلیل نداشتن بازتاب لازم از جامعه باشیم. نداشتن بازتاب لازم و نرسیدن پیام به جامعه یکی از دردهای بزرگ گروه‌های تندرو در داخل و خارج ایران است که با هر شیوه، حتی همراهی کلامی و هدف مشترک نتوانسته‌اند به درصدی موفقیت دست پیدا کنند.حالا این شبکه در اقدامی انتحاری مراسم سالیانه سازمان تروریستی منافقین را در چند سال اخیر با حضور مدعوین اجاره‌ای از شرق اروپا و به خرج شاهزاده‌های سعودی برگزار می‌شود را پوشش داد تا سرانجام بتواند اندک نگاهی از مخاطبان ایرانی را به سوی خود جلب کند.برعکس، این اقدام موجب ایجاد فضای گسترده و تنفرآمیزی از سوی همه گروه‌های ایرانی اعم از برانداز و همسو با نظام جمهوری اسلامی علیه این پروژه بی‌هویت رسانه‌ای شده است.سطح فشارها در رسانه‌های گروهی و شبکه‌های اجتماعی به حدی بود که این شبکه مجبور به انتشار اطلاعیه‌ای برای کنترل اوضاع شد، ولی واکنش بدتر و توجیه ناصواب متولیان این شبکه با موج هشتگ #تحریم_ شبکه_ ایران_ اینترنشنال در فضای وب به سرعت گسترش یافت و با استقبال کاربران ایرانی شبکه‌های اجتماعی همراه شد.مدل خودزنی در ماجرای پوشش رسانه جلسه سالیانه این گروهک تروریستی مورد حمایت مقامات کاخ سفید، اسرائیل و عربستان سعودی شبیه هنوز شبیه طراحی یک بیانیه و زمینه‌چینی برای یک آشوب و بلوای سیاسی در داخل ایران است.از یک سو بعید است سعودی‌ها با توجه به امکانات گسترده‌ای که داخل کشورشان به واسطه ماهواره عرب‌ست دارند، حاضر باشند در دبی و کنار mbc و شبکه العربیه که زیرمجموعه هولدینگ شاهزاده بن طلال که مغضوب ولیعهد عربستان است، شبکه‌ای گران‌قیمت و پرهزینه را در لندن راه‌اندازی کنند.از سوی دیگر بعید است حتی مقامات کاخ سفید که به خوبی از میزان تنفر ملت ایران از سازمان تروریستی منافقین باخبرند، با طرح نام این شبکه عملا خود را در برابر جامعه یکپارچه و مسنجم از ایرانیان سراسر جهان فارغ از هر سلیقه سیاسی، مذهبی و اجتماعی در دشمنی و تنفر با تروریست‌های این سازمان قرار دهد. تنها یک دلیل و توجیه می‌تواند علت اصلی راه‌اندازی این شبکه به نام یک فوتبالیست سعودی و انتساب آن به اصلاح‌طلبان باشد و البته بهره‌مندی از رویدادهای یک سازمان تروریستی و طرح دوباره اسکلت آنها باشد، آن هم زمینه‌چینی برای برخی اتهامات و وابستگی‌های خاص برای حمله به سیاست‌های میانه‌رو و اعتدالی دولت ایران در حوزه سیاست خارجی و اداره امور داخلی و بیان پیام در قالب رسانه اپوزیسیون برای رسیدن به عمق جامعه ایران و اجرای یک پروژه افراطی سیاسی برای برهم زدن ثبات و امنیت ملی کشورمان است.در مسیر بحران‌های مشکوک چند ماه اخیر، راه‌اندازی شبکه ای معلق مانده بین وظیفه تفریحی، خبری یا سیاسی برانداز با هزینه‌ای نزدیک به 150 میلیون دلار به نفع چه کسانی در داخل ایران است ؟!صرف‌نظر از هر تحلیل رسانه‌ای، شبکه‌ای که ظهور درخشانی نداشت و احتمالا غروب دردناکی هم به دنبال ندارد، براساس قوانین حرفه‌ای رسانه‌های تصویری همان طور که بی‌اثر آمد، جامعه هدف مشخصی نداشت و انگیزه رسانه‌ای دقیقی را دنبال نمی‌کرد، بی‌سایه و نتیجه، مانند همه شبکه‌های فیک ماهواره یاست و شبکه‌های برانداز لس آنجلسی به زودی از لیست پخش ماهواره‌ای حذف خواهد شد.اما این بار واکنش قدرتمند ایرانیان در سراسر جهان با هشتگ #تحریم_شبکه_ایران_اینترنشنال عمر رسانه‌ای و تاریخ مصرف این پروژه مشکوک را زودتر از آنچه فرض می‌شد به پایان رساند. **گروه اخبار چندرسانه ای** ایرنا پلاس** انتهای پیام /*