از همه چیز گلایه داریم، مسائل مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دلمان را به درد می آورد و از به زبان آوردن آنها به عنوان یک تفریح استفاده می کنیم. حالا هر کدام از ما بس که در محافل مختلف از کاستی ها و نقصان ها سخن گفته و شنیده ایم به کارشناسان قابلی تبدیل شده ایم. بی مهابا در دریای پر تلاطم زمان می رانیم ناامیدی را نشر و کاستی ها را به دیگران و کارهای ندانسته مسئولان نسبت و خودمان را در منظر یک تماشاچی قرار می دهیم، غافل از اینکه ما همه سرنشینان یک کشتی هستیم و این سئوال مهم را که سهم من در این اوضاع چیست؟!!! فراموش کرده ایم. اکنون که کشور گرفتار جنگ از پیش ساخته و از قبل طراحی شده اقتصادی و فرهنگی دشمن است انگار قرار نیست هر کدام از ما به عنوان یک ایرانی دستی برسانیم و سنگی را از جلوی پای اقتصاد و فرهنگمان برداریم حالا که جنگ تمام عیار داخلی و خارجی فرهنگ و اقتصاد در رگ و پوست کشور جریان دارد انگار برخی افراد را تنها برای غر زدن کوک کرده اند. فرقی نمی کند کجا باشیم ما مسلسل وار و مطابق مذاق سیاسیمان مسئولان را در سیبل هدف قرار داده و هر کدام را به نوعی مورد تیرباران افکارمان قرار می دهیم، غافل از اینکه ما باید چه می کرده که نه کرده ایم؟ انگار نمی خواهیم سهممان را در نقصان های فرهنگی و اقتصادی موجود در جامعه بپذیریم، انگار نمی خواهیم قبول کنیم ما علاوه بر جوانی سرخوش و پیرمردی ندانم کار در آن سوی مرزها که برای سرنوشت و کوتاه کردن دست ما از خاورمیانه و دنیا نقشه می کشند افرادی هم هستند که دانسته و ندانسته در داخل کشور قصد پایمال کردن فرهنگ و اقتصادمان را دارند. اما هر کدام از ما همچنان بدون توجه به وضعیت موجود و بدون تفکر، مشکلات را به گردن یکدیگر می اندازیم و نمی خواهیم در بهبود شرایط موجود نقشی داشته باشیم. ما کمی فراموش کرده ایم، خون هایی که ریخته شد تا نهالی به نام انقلاب اسلامی ایران پایدار بماند، ما فراموش کرده ایم که خودمان باید چه می کردیم و نکرده ایم. من به عنوان یک خبرنگار برای خوشایند مسئولان می نویسم و دردهای جامعه ام را فراموش کرده ام، تو به عنوان یک مهندس که کیفیت را فدای کمیت کرده ای، او به عنوان یک کاسب که کم فروشی و احتکار می کند، کشاورزی که آب ذی قیمت را فدای محصولات ارزان قیمتش می کند، دانشگاه هایی که دکان باز کرده اند، کارمندانی که کم کاری می کنند و هزاران هزار کاستی هایی که من و تو باعثش هستیم... خیلی از ما رسالت اصلی خودمان را فراموش کرده ایم، ما خودمان را به خواب زده ایم و نمی خواهیم از خواب بیدار شویم. و نقل است کسی را که خواب است، می توان بیدار کرد اما فردی که خودش را به خواب زده هرگز نمی توان بیدار کرد. و نیک زمزمه کرده ایم و بارها به دیگران متذکر شده ایم که 'انَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ' 'خداوند سرنوشت هیچ قوم ( و ملّتی) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!' و ما در ادوار مختلف تجربه کرده ایم 'خواستن توانستن است'. پس باید آستین همت را برای بهبود اوضاع جامعه بالا زد و پشت سر ولی زمان فریاد زد 'ما می توانیم'. *خبرنگار ایرنا 3029/1772 انتهای پیام /*