سدسازان، جنگل‌های هیرکانی را نشانه گرفته‌اند سد لاسک، شاهدی بر این که «در بر همان پاشنه می‌چرخد» یا...؟! اما، گفتارهای نوی اردکانیان و چند کردار او (برای نمونه: گزینش یک منتقد سیاست‌های آبیِ گذشته - فاضلی - به‌عنوان مشاور، و برگزاری «اجلاس هم‌اندیشی وزارت نیرو با متخصصانِ [منتقد] علوم آب و محیط زیست»(2) در دهم اسفند 96) کورسوی امیدی در دل دغدغه‌مندان آب و محیط زیست روشن کرد که گویا سرانجام یک دولتمرد، به بیراهه‌روی‌های سه دهه‌ی گذشته اعتراف ضمنی کرده و در پی اصلاح است. اما، این امیدهای کوچک (چنان‌که امید به «دولت محیط زیستی») چندان شکوفا نشد که نویدبخش فصل نویی در رویکردهای وزارت نیرو باشد. با این حال، و از آن‌جا که انسان به امید زنده است(!) به دلیل لغو برنامه‌ی کلنگ‌زنی سد لاسک در گیلان که قرار بود در روز 5 شهریور انجام شود، همچنان در فضایی از بیم و امید، می‌توان دل خوش داشت که این اردکانیان، اردکانیانِ ده پانزده سال پیش نیست. طرح سد لاسک مورد مخالفت شدید همه‌ی محیط زیستی‌های دولتی و غیردولتی گیلان و بسیاری از دیگر صاحبنظران است(3). چرا که اگر در دیگر استان‌های کشور، با دلیل‌تراشی‌هایی مانند ضرورت «تأمین» آب یا ذخیره‌سازی و... (که البته بی‌فایده و زیانمند بودن آن‌ها با بدتر شدن وضع منابع آبی ثابت شده) توانستند چند صد سد کوچک و بزرگ بسازند و به رودها و تالاب‌های کشور تا سرحد مرگ آسیب برسانند، در گیلان این توجیه‌ها بیش از حد خنده‌دار و غم‌انگیز می‌نماید. میانگین بارندگی در گیلان بیش از دو برابر بارندگی برلین پایتخت آلمان است(4) و حتی پراکنش بارندگی در طول سال هم کم‌وبیش شبیه برلین است؛ یعنی در گرم‌ترین ماه‌های سال نیز چند سانتی‌متر بارندگی داریم. در این حال، شگفت‌آور است که افرادی مانند فر امینی مدیرعامل پیشین آب و فاضلاب روستایی گیلان می‌گویند که لازم است در گیلان سد ساخته شود تا آب «مدیریت، مهار، و ذخیره‌«(5) شود، یا مانند لطفی مدیرعامل کنونی آب منطقه‌ای استان گیلان از «شروع نهضت سدسازی در گیلان»(6) خوشحال می‌شوند، یا مانند محسنی فرماندار شفت می‌گویند «‌منابع طبیعی برای این نیست که آن‌ها را در ویترین بگذاریم و از آن‌ها بهره‌برداری نکنیم»(7). این آقایان حاضر اند بخشی از جنگل‌های بی‌مانند هیرکانی در ساختگاه سد یا در نتیجه‌ی جاده‌های دسترسی آن نابود شود، چند روستا به زیر آب رود، یکی از آخرین رودهایی که به تالاب انزلی می‌ریزد خشک یا کم‌آب شود، و آن نظام سنتی‌ای نادیده گرفته شود که طی سده‌ها با بهره‌گیری از رودخانه‌های جاری و زنده یا با ساخت آب‌بندان‌های کوچک، کارآمدی خیره‌کننده‌ی خود را نشان داده است... اما سد بزرگ لاسک ساخته شود! ساخته شود تا آقایان در مناسک کلنگ‌زنی شرکت کنند، با سازندگان پول‌پرستِ سد و کانال بر سر سفره‌ی بودجه بنشینند، و فخرفروشی کنند که در دوران مسوولیت خود «پروژه» اجرا کرده‌اند. اما، جای خوشوقتی است که وزیر نیرو برنامه‌ی کلنگ‌زنی این طرح را لغو می‌کند یا امیر احمدی‌فر رییس شورای شهر انزلی، با این طرح به‌سختی مخالفت می‌کند(8)؛ در ایران، هنوز مردان سیاسی‌ای هستند که تنها به میز و مقام و ثروت نمی‌اندیشند... . پی‌نوشت 1) برای نمونه، بنگرید به یادداشت من با عنوان «چرا اردکانیان نباید وزیر شود؟»، خبرآنلاین، 22/7/1396 2) برای آگاهی بیشتر، بنگرید به یادداشت من با عنوان «در اجلاس پژوهشگاه نیرو چه گذشت؟»، خبرآنلاین، 23/12/1396 3) بنگرید به: خبرگزاری مهر،6/6/1397 4) میانگین بارندگی برلین 59 سانتی‌متر در سال است (بنگرید به: www.climatedata.eu) و میانگین بارندگی رشت، بیش از 130 سانتی‌متر در سال است (بنگرید به: https://fa.climate-data.org/location/6127/.) 5) بنگرید به: خبرگزاری مهر، 23/10/ 1392 6) بنگرید به: خبرگزاری فارس، گیلان، 7/12/1396 7) پایگاه اطلاع‌رسانی دیار میرزا، 7/6/1397 8) پایگاه اطلاع‌رسانی دیار میرزا، 8/6/1397