با وجود اینکه ده‌ها پیشنهاد و راهکار عملیاتی برای بی‌اثر کردن تحریم‌های آمریکا وجود دارد، مسؤولان وزارت امور خارجه و بانک مرکزی کشورمان چشم‌انتظار پیشنهادها و اقدامات اروپایی‌ها برای ادامه برجام بدون آمریکا هستند. پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: ماجرای اداره کشور وقتی بغرنج می‌شود که نهادهای تصمیم‌گیر و سیاست‌گذار که یک بدنه عریض و طویل کارشناسی هم دارند، دستشان در برابر مصائب روز و آینده خالی است و مدیران ارشد حل مشکلات را به آینده حواله می‌دهند و تکرار مکررات می‌کنند. در دوران مذاکرات هسته‌ای،بر خلاف طرف مقابل که یک تیم چند صد نفری پشتیبانی کارشناسی آن را به صورت تمام وقت و در لحظه بر عهده داشتند، تیم مذاکره کننده پیوست اقتصادی نداشت و تنها فردی که بعدها اسم وی به عنوان مسئول اقتصادی تیم ایرانی مطرح شد، دری اصفهانی بود. فردی که به اتهام جاسوسی بازداشت شد و هیچ فرد و دستگاهی مسئولیت نفوذ وی را بر عهده نگرفت و باز هم «کی بود، کی بود، من نبودم‌ها» از زبان متولیان شنیده شد. اما در طرف مقابل نمایندگان کشورهای 1+5 را ده‌ها کارشناس حقوقی، بانکی و اقتصادی پشتیبانی می‌کردند و اتفاقا آنها مزد دقت و تلاش خود را گرفتند. امتیازها گرفته شد و تقریبا هیچ داده شد.  ماجرا از این هم عجیب‌تر است. 2 سال و 4 ماه برجام با حضور آمریکا به مرحله اجرا درآمد و هر سه ماه یکبار تعلیق تحریم‌های ایران با اما و اگرها تمدید شد اما طرف مقابل که ایران باشد، با وجود مشاهده این موقعیت لرزان هیچگاه به این فکر نکرد که اگر یک روزی این تعلیق‌ها تمدید نشود، چه خواهد شد و برای آن چه باید کرد؟ بانک مرکزی و وزارت امور خارجه ایران آنق در در انفعال مطلق بوده و هستند که هیچ برنامه‌ای برای بی‌اثر کردن تحریم‌های احتمالی تدوین نکرد و حتی به آن فکر هم نکرد. اینکه سیستم ارتباطی مالی با خروج آمریکا از برجام چه باشد؟ چگونه ارتباط با شرکای تجاری حفظ شود؟ چگونه می‌توان خارج از قاعده تحریمی آمریکا فعالیت کرد؟ مسئولان بانک مرکزی و وزارت امور خارجه هیچ پاسخی برای این سوالات ندارند و صرفا در انتظار دریافت راهکارها از سوی طرف مقابل که همان اروپا باشد هستند. حفظ سیستم سوئیفت برای ایران که یک سیستم ارتباطی بین بانک‌های مختلف جهان است و همه اطلاعات آن در اختیار وزارت خزانه‌داری آمریکا قرار می‌گیرد به عنوان خط قرمز ایران در مذاکرات جدید با اروپا از سوی وزیر امور خارجه ایران مطرح می‌شود. در حالی که استفاده از این سامانه شناسایی و تحریم طرف‌‌های تجاری ایران را به راحتی میسر می‌کند. به عبارت دیگر ایران در اختیار داشتن ابزاری را به عنوان خط قرمز خود تعریف می‌کند که دولت ایالات متحده از آن علیه ایران استفاده می‌کند.  هیچ کس از خود نپرسیده است که آمریکا چگونه همه طرف‌های تجاری ایران را پس از مدتی می‌یافت و آنها را تهدید کرده و از ادامه همکاری با ایران منصرف می‌کرد؟ آیا ابزاری غیر از اطلاعات دقیق ثبت شده در سوئیفت این امکان را به آمریکا می‌داد؟‌ در صورت خروج کامل آمریکا از برجام قانون کاتسا و دیگر قوانین تحریمی آمریکا بازخواهد گشت و هر شرکتی که با ایران همکاری تجاری داشته باشد تحریم خواهد شد و همه کسانی که با این شرکت هم همکاری می‌کنند، در معرض تحریم قرار می‌گیرند.  خزانه‌داری آمریکا چگونه می‌تواند این روابط مالی را شناسایی کند؟ آیا ابزاری غیر از سوئیفت این امکان را به این نهاد می‌دهد؟ تاکید مسئولان وزارت امور خارجه بر حفظ سوئیفت برای ایران، تنها به این دلیل است که آنها تصور می‌کنند هیچ سامانه ارتباطی به غیر از سوئیفت برای ایران وجود ندارد و قطع سوئیفت به معنای قطع ارتباط پیام‌رسانی مالی با همه بانک‌های جهان است. در حالی که سیستم‌های جدید ارتباطی در بستر فناوری بلاکچین به سرعت در حال توسعه است و کشورهای بزرگ مانند چین، روسیه و هند بسترهای جدید ارتباطی برای خود طراحی کرده‌اند. این سیستم‌ها هنوز برای مسئولان وزارت خارجه و بانک مرکزی ناآشناست و حتی کارکرد سوئیفت هم چندان برای مسئولان وزارت خارجه مشخص نیست.  از سال‌ها پیش بحث ضرورت توسعه پیمان‌های پولی مطرح شد و حتی اجرای آن به تصویب مجلس رسید اما بانک مرکزی با طرح دلایل غیرمنطقی از توسعه آن سر باز زد. پس از چند سال بالاخره اوایل امسال بانک مرکزی خبری منتشر کرد با این محتوا که اولین مبادله مالی با ترکیه در قالب پیمان پولی انجام شد. در حالی که پیمان پولی بسیاری از مبادلات مالی ایران با طرف‌های عمده تجاری از جمله چین و ترکیه را پوشش می‌دهد و این پیمان در کنار استفاده از سامانه‌های جدید ارتباطی می‌تواند بخش قابل توجهی از تحریم‌های آمریکا علیه ایران را بی‌اثر کند اما سهم پیمان پولی از مبادلات مالی ایران بسیار ناچیز است. عجیب‌تر و مایوس‌کننده‌تر از همه اینها، خالی بودن دست مسئولان وزارت امور خارجه از پیشنهادات اقتصادی برای برجامِ بدون آمریکاست. مسئولان اقتصادی و سیاسی منتظرند تا اروپایی‌ها پیشنهاد دهد. تاکنون هیچ پیشنهادی برای ادامه برجام به غیر از همان خط قرمز سوئیفت از سوی مسئولان وزارت امور خارجه به طرف‌های اروپایی داده نشده است. عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کرده است با اروپایی‌ها در حال مذاکره هستیم با ببینیم آیا می‌توانند حقوق و منافع ایران را در شرایط برجام بدون آمریکا حفظ کنند یا خیر. این یعنی دست تیم مذاکره کننده خالی از هر راهکار و خواسته عملیاتی و پیشنهادی است. اما اروپایی‌ها چند پیشنهاد غیرعملیاتی مطرح می‌کنند و حتی بخشی از آن را در مدت یک هفته دو بار تغییر می‌دهند.   در سایه سنگین این انفعال که شاید بتوان آن را به سکته مغزی نهاهای سیاست‌گذار تعبیر کرد، یک اندیشکده کوچک که متشکل از چند فارغ‌التحصیل دانشگاهی است، بسته‌ای با چارچوب‌های منطقی و راهکارهای عملیاتی برای برجام بدون آمریکا ارائه می‌دهد. بسته‌ای که روز شنبه هفته جاری در نشستی از آن رونمایی از بخش قابل انتشار آن در رسانه‌ها منتشر شد. فردای آن روز هم مرکز پژوهش‌های مجلس گزارشی با عنوان «تحلیلی بر وضعیت بازار، بررسی اقدامات دولت و ارائه پیشنهادهای تکمیلی» ارائه می‌دهد که شامل 10 راهکار برای مدیریت مبادلات مالی و ارزی کشور بود. اما وزارت امور خارجه و بانک مرکزی در فضای فانتزی خود همچنان چشم‌شان را به چشم رنگی‌های اروپایی دوخته‌اند؛ غافل از آنکه از نمد غربی‌ها کلاهی برای ایران دوخته نخواهد شد.  این رفتار ایران در مقابل تحریم‌ها ظرفیت تبدیل شدن  به یک سوژه مطالعاتی برای محافل دانشگاهی و آکادمیک ایران دارد و می‌توان در یک مطالعه جامع از تجربه واکنش نهادهای ایران در قبال تحریم‌ و نتایج آن را با واکنش‌ها و اقدامات کشوری مانند روسیه نسبت به تحریم بررسی کرد. راهکارهایی که قابل اجرا بود اما به سدّ ذهن‌های غیرقابل انعطاف و نفوذناپذیر مدیران خسته، محافظه‌کار، پیر و ناتوان برخورد کرد و روی کاغذ ماند و نتیجه آن چیزی نبود جز هدر رفت سرمایه‌های مادی و معنوی ملت ایران. امروز بیش از پیش این گزاره قابل درک است که این ساختار مدیریتی و اداری و این مدیران سالخورده و خسته راهگشای مشکلات کشور نخواهند بود و در این وضعیت هر پدیده‌‌ای هر چند کوچک می‌تواند به یک بحران و چالش تبدیل شود. حال می‌خواهد آن چالش، تحریم باشد یا آلودگی هوای کلان‌شهرها و یا مبارزه با موش‌های فاضلاب شهر تهران. م