کد خبر: 55311
منتشر شده در شنبه, 10 شهریور 1397 17:57
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری، نقش بی بدیل اعتماد در تسهیل کنش های اقتصادی و در نتیجه در رشد و بالندگی اقتصاد جامعه امری انکار ناپذیر است. در همین راستا خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، میزگردی با عنوان اعتماد اجتماعی و پیامدهای اقتصادی، سیاسی آن با حضور سه تن از جامعه شناسان کشورمان...
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری، نقش بی بدیل اعتماد در تسهیل کنش های اقتصادی و در نتیجه در رشد و بالندگی اقتصاد جامعه امری انکار ناپذیر است. در همین راستا خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، میزگردی با عنوان اعتماد اجتماعی و پیامدهای اقتصادی، سیاسی آن با حضور سه تن از جامعه شناسان کشورمان برگزار کرد.غلامرضا غفاری، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران و معاون فرهنگی اجتماعی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، کرم حبیب پور گتابی، جامعه شناس و استادیار دانشگاه خوارزمی و تهمینه شاوردی جامعه شناس و دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاددانشگاهی میهمانان این میزگرد بودند.ادامه مشروح میزگرد ایرنا با این جامعه شناسان بدین شرح است:
**ایرنا: آقای دکتر غفاری نگاه ها در برنامه های توسعه کشور به جز برنامه پنجم و ششم ،کاملا اقتصادی است، حال، این بی اعتمادی چه اثراتی در اقتصاد در حوزه خرد و کلان داشته است؟**غفاری: قبل از هر چیز باید گفت ما وقتی از دولت می گوییم، منظورمان فقط قوه مجریه نیست، بلکه منظورمان دولت در کلیت آن است. در خصوص پیامدهای اقتصادی باید نکته ای را گفت و آن اینکه چرا اقتصاد دانان به سراغ بحث اعتماد رفتند؟ در ابتدا وقتی می خواستند عامل موثر در تولید را مثال بزنند به منابع فیزیکی، منابع انسانی و همچنین منابع طبیعی توجه می کردند. اما بالاخره اقتصاد دانان در جایی متوجه شدند که عنصری به نام «اعتماد» می تواند در خیلی از جاها، بسیاری از هزینه های مربوط به تولید را کاهش دهد و زمینه را برای تسهیل کنش های اقتصادی فراهم می کند. امروز یک اصل پذیرفته شده وجود دارد و آن این است که در جایی که اعتماد وجود نداشته باشد هیچ فعالیت جمعی موثری نمی توان داشت.
**ایرنا: یعنی فعالیت جمعی شکل نمی گیرد؟**غفاری: فعالیت جمعی در شرایط بی اعتمادی نیز شکل می گیرد اما موثر نیست. به عنوان مثال شما اگر رجوع کنید به حوزه اقتصاد و ببینید که نقش و سهم بخش خصوصی در این اقتصاد چگونه است و چرا این بخش حاضر نمی شود ورود به صحنه اقتصاد داشته باشد و بخشی از سرمایه خود را به خارج از کشور می برد نکته کلیدی آن این است که اعتماد نمی کند. چون احساس امنیت نمی کند . افراد، حتی در سطح خرد اگر به محصول ایرانی اعتماد نکنند محصول خارجی را انتخاب می کنند. بنابر این پویایی در تولید داخل را هم نمی بینیم. اعتماد است که روی انتخاب های افراد تعیین کننده است که نه تنها در بخش تولید حتی در مصرف که خودش محرک تولید است، نقش تعیین کننده ای دارد. پس اعتماد می تواند در ساحت های مختلف تعیین کننده باشد. در جاهایی ما نیاز به این داریم که فعالیت های اقتصادی در مقیاس خرد شکل گیرد. مثلا منابع، تجمیع شود و در قالب یک موسسه و شرکت خود را نشان دهد. به عبارت دیگر سرمایه های خرد، جمع و در جایی انباشت شود و آن وقت بر اساس توان و انرژی حاصل شده کاری انجام شود. سوال اینجاست چرا چنین چیزی شکل نمی گیرد؟ چرا موسسات و شرکت های ما عمر چندان زیادی نمی کنند؟ این در حالی است که در برخی کشورها حتی در شرق آسیا شرکت هایی هستند که بالای صد سال از عمر فعالیت آنها می گذرد. سوال این است که این کارایی حاصل چه بوده است؟ این اعتماد بوده است که نقش تعیین کننده داشته و پیوسته، تداوم یافته است تا آن شرکت را استمرار دهد؛ این در حالی است که شما در ایران چنین چیزی را نمی بینید. این مساله در حوزه سیاسی هم وجود دارد. مثلا چرا احزاب به نوعی شکل می گیرند اما شکننده اند و عمر لازم را ندارند. این امر به این علت است که اعتمادی در نقطه شروع وجود داشته و جمعی تشکیل شده است اما بعد، این اعتماد دیگر وجود نداشته و این جمع منحل شده است.
**ایرنا: معاون اول رییس جمهوری (جهانگیری) اخیرا گفته است که «راه برون رفت از شرایط سخت، بازسازی اعتماد عمومی است. آیا سیاست هایی که دولت در حوزه کلان دارد پیاده می کند، می تواند اعتماد ایجاد کند؟**غفاری: در جایی که اعتماد نیست، بهترین سیاست نمی تواند محقق شد. یکی از مشکلات ما در دولت، نبود وحدت رویه است. در جایی که این وحدت نیست و ما هر روز، یک سیاست اعلام می کنیم خودش ابهام جامعه را بیشتر می کند. در چنین شرایطی خیلی وقت ها می گویند که دولت ها بهتر است کاری نکنند یعنی وقتی به پیامدهای کار خود اطمینانی ندارند ورود نکنند. در این بحث ارزی وقتی مدام سیاست های متفاوتی اعلام می شود خود این موضوع، دامنه ابهام را افزایش می دهد و نوعی هراس اجتماعی را ایجاد می کند. جامعه نیز وقتی متوجه می شود از سیستم کاری برنمی آید و دچار دستپاچگی شده است، اعتمادش به سیستم را از دست می دهد.سرمایه هایی مثل اعتماد بر خلاف سرمایه های دیگر که مصرف آنها موجب استهلاک در آنها می شود اگر به درستی استفاده شوند به طور مدام حالت زایندگی دارند و فزونی می یابند. اما به محض اینکه نوعی اختلال در آنها ایجاد شود به شدت سرعت شکنندگی آنها بیشتر می شود. در مطالعه سرمایه اجتماعی که در سال 93 انجام شد یکی از سوالات ما این بود که دولت ها تا چه اندازه در کنترل اقتصاد موفق بودند؟ و جالب اینجاست، جمعیتی که دولت را در کنترل اقتصاد، موفق ارزیابی کرد، کمتر از 10 درصد بود. این در حالی است که دولت ممکن است بیش از این کارکرده باشد اما ادارک و پنداشت، چیز دیگری است و شمار کسانی که فکر می کنند، دولت، ناموفق بوده است بیشتر است.به هر حال اعتماد به نوعی کنش های ما را به آینده سمت و سو می دهد. یعنی این امکان را برای ما فراهم می کند که کنشی را برای آینده تصور کنیم و آن را شکل دهیم. در وضعیت بی اعتمادی است که افراد می گویند هیچ کاری را بهتر است انجام ندهند. ما وقتی در وضعیت ابهام هستیم وارد هیچ کنشی اعم از اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نمی شویم. چون همین که بگوییم «ببینیم چه می شود» کم کم، خودش مدت دار می شود و طبیعی است در چنین وضعیتی با رکود مواجه می شویم و این رکود می تواند اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی باشد.یکی از سوالاتی که در پیمایش سال 93 در خصوص سرمایه اجتماعی پرسیده شد این بود « شما فکر می کنید وضعیت رفاهی ما در آینده بهتر می شود یا بدتر؟» کسانی که به این سوال ، گزینه «بدتر» را جواب دادند،32 درصد نمونه های تحقیق بودند. یعنی 32 درصد گفتند وضعیت رفاهی در آینده، بدتر می شود و آنهایی هم که پاسخ دادند وضعیت بهتر می شود، 34 درصد بودند. در این تحقیق، در خصوص وضع نابرابری، 36 درصد گفته اند که بدتر می شود. این جواب ها به این معناست که جامعه ای که افق های پیش رو را خیلی مثبت ارزیابی نمی کند در واقع نشان می دهد، اعتماد در وضعیت مناسبی نیست.
**ایرنا: می توان انتظار ترمیم اعتماد را داشت؟** غفاری: دریک زمان کم نمی توان انتظار داشت که شاهد ترمیم اعتماد باشیم. برای ترمیم اعتماد خیلی کار ها باید انجام شود ولی برای از بین بردن اعتماد کارهای کمی نیاز داریم. اعتماد، مثل آبرویی است که یک فرد با یک عمر تلاش کسب می کند اما با یک اشتباه از بین می رود شکنندگی بحث اعتماد خیلی بالاست. فقط یکی از پیامدهای بی اعتمادی یا کاهش اعتماد در حوزه سیاست همین است که جامعه دچار نوعی انفعال می شود و انفعال هم در واقع نوعی نابودی را ایجاد می کند.
**ایرنا:خانم دکتر شاوردی شما در خصوص پیامدهای بی اعتمادی یا کاهش اعتماد بفرمایید.** شاوردی: الان، بسیاری از هزینه هایی که می پردازیم به خاطر عدم اعتماد است. در بحث اقتصاد می توان به بازار الماس آمریکا اشاره کرد که در این بازار، کارگزاران خیلی راحت کیسه های الماس را بدون وزن کردن و شمردن به همدیگر، امانت می دهند و این نشان می دهد که پایه و اصل اقتصاد می تواند اعتماد باشد. این چیزی است که در بازار سنتی ما در گذشته و از سوی دیگر این سرمایه اجتماعی از طرف مردم به سمت بازاریان هم وجود داشت. در زمان حاضر نتایج تحقیقات این را نشان می دهد که بین بازاریان این اعتماد از بین رفته است؛ شاید یک علت آن این است که شیوه های مدرن تجاری و از سوی دیگر آقازاده ها ظهور و بروز کرده اند از سوی دیگر نگاه مردم به بازار نیز مثل سابق نیست.در حوزه قضایی هم می توان پیامدهای کاهش اعتماد را دید، مثلا افزایش میزان چک و تعداد زندانی های مهریه و اینکه هنوز نتوانسته ایم، شیوه هایی دیگر را جایگزین زندان کنیم به خاطر همین عدم اعتماد است.در حوزه سیاسی نیز بی اعتمادی داریم که نهایتا به بی تفاوتی سیاسی منجر می شود مثلا در بین دانشجویان بی تفاوتی را می بینیم.
** ایرنا: واکنش های اعتراضی یا بی تفاوتی؟شاوردی: واکنش های اعتراضی، محدود است این در حالی است که اکثر دانشجویان ما بی تفاوت هستند و دنبال مسایل سیاسی نیستند. یکی از ویژگی های دانشجو این است که چون چیزی برای از دست دادن ندارد، راحت تر می تواند وارد مسایل سیاسی شود. اما وقتی علاقه ای وجود نداشته باشد دانشجو بیشتر وارد حوزه هایی می شود که جنبه سرگرمی داشته باشد و خبرها را هم از همان حوزه ها می گیرد من این را بی تفاوتی می نامم. این نگرانی نیز وجود دارد که در انتخابات سال های آینده به ریزشی از رای دهندگان به علت همین بی تفاوتی مواجه شویم.
**ایرنا:آقای دکتر حبیب پور شما در خصوص پیامدهای بی اعتمادی یا کاهش اعتماد بفرمایید.**حبیب پور: وقتی اعتماد باشد در حوزه اقتصادی، سرمایه گذاری و پس انداز بیشتر می شود به عنوان نمونه روبرت پاتنام در کتاب دموکراسی و سنت های مدنیت از دو حکومت شمال و جنوب ایتالیا نام می برد. اینکه چرا شمال ایتالیا از جنوب این کشور، پیشرفته تر است یک علت آن به سرمایه اجتماعی می رسد یعنی سرمایه اجتماعی در حکومت شمالی قوی تر است، به همین علت رشد و توسعه در شمال ایتالیا بیشتر است.به لحاظ تاریخی نیز در مطالعات غربی نشان می دهد که وجود سرمایه اجتماعی و بالاخص اعتماد، رشد و توسعه را بهبود می بخشد. دکتر محسن رنانی در سال 87، کاری انجام داده است و نتایج این تحقیق نشان می دهد، اعتماد با رشد اقتصادی در ایران رابطه مستقیم دارد منتها در دل آن گریزی به اعتماد عام و اعتماد خاص زده است. براساس این نتایج اعتماد عام در رشد اقتصادی نقش بیشتری نسبت به اعتماد خاص دارد.رنانی سه مرجع را مقایسه کرده است یکی، مراجع قانونی مثل قوه قضاییه، نیروی انتظامی، دیگری، مراجع اقتصادی مثل بنگاه دارها، کارگر و تاجرها و بعد هم مراجع اجتماعی مثل معلم، استاد و روحانی. رنانی در این پژوهش ننشان داده است که اعتماد به مراجع قانونی مثل قوه قضاییه و اقتصادی دارای اثر بیشتری در رشد اقتصادی است. البته یک نکته نیز حائز اهمیت است و آن اینکه اعتماد به معلم شاید در رشد اقتصادی به اندازه اعتماد به مراجع قوه قضاییه یا بنگاه های اقتصادی، زیاد، تاثیری نداشته باشد.اما وقتی به بنگاه یا تاجری اعتماد می کنید قطعا رشد اقتصادی بیشتر است.اصلا کارآفرینی اقتصادی در حوزه ای که بی اعتمادی باشد اتفاق نمی افتد. آدم ها به رخوت اقتصادی می افتند، فرد هیچ اقدامی مثلا سرمایه گذاری نمی کند .کلاً ریسک اقتصادی در اعتماد کم می شود.
** ایرنا: براساس این مطالعه کدام بخش ها، کمترین اعتماد را جلب کرده بود؟** حبیب پور: براساس مطالعه آقای رنانی، اعتماد به قوه قضاییه در این مطالعه بیشتر از مراجع اقتصادی است. ما کمترین اعتماد را در رابطه با بنگاه ها و تاجر ها داشته ایم. حتی اعتماد به پلیس و قضات نیز بیشتر (در حد متوسط) است. بیشترین اعتماد را هم مردم به قشر معلم و استاد داشته اند. اما در خصوص پیامدهای سیاسی بی اعتمادی می توان به میشل فوکو و مفهوم «حکومت مندی» او اشاره کرد. وقتی اعتماد باشد این حکومت مندی افراد (ملت) و دولت بیشتر است یعنی دولت و ملت همدیگر را می فهمند و سربزیر و رام می شوند. مثلا در نرخ ارز وقتی بی اعتمادی باشد از آن طرف دولت نمی داند در قبال ملت چه کند و از طرفی مردم هم نمی دانند چه کنند. مردم هم حکومت پذیر نیستند یعنی وقتی دولت می گوید «نخرید» اما مردم می خرند در واقع مردم حکومت پذیر نیستند و اعتماد نمی کنند و اینها به خاطر عملکرد دولت است.وقتی اعتماد باشد، ملت، مثلا موقع گران شدن ارز منتظر می مانند تا ببیند دولت چه می کند. اما وقتی اعتماد نباشد به عنوان نمونه ملک یا ارز بیشتر می خرند. در واقع تساهل سیاسی با اعتماد رخ می دهد و در این صورت است که ملت با دولت و دولت با ملت کنار می آید. وقتی اعتماد نباشد این برعکس است. دولت هم به ملت اعتماد ندارد و هر چه می گوید نخرید اما ملت می خرد قطعا این بی اعتمادی دولت به ملت هم افزایش می یابد.به طور کلی در ایران دو گفتمان متفاوت داریم یکی گفتمان رسمی در دولت و نهاد های مرتبط و دیگری هم گفتمان غیر رسمی است. گاهی این گفتمان ها رقیب و متعارض هم می شوند. وجود گفتمان متعارض در همه جوامع وجود دارد و خوب است و در غرب هم همین طور است و آنجا نیز گفتمان های متفاوت وجود دارد اما با هم زیست می کنند تخاصم گفتمانی هم دارند منتها در راستای انحلال طرف مقابل تلاش نمی کنند. همه گفتمان ها سعی می کنند تا وضعیت استعاره ایجاد کنند تا مثلا وضعیت مطلوب را نشان دهند. در ایران هم، گفتمان های متعارض وجود دارد، اما چون دارند همدیگر را تخریب می کنند این اعتماد از بین می رود؛ یعنی گفتمان های رسمی و غیر رسمی به هم بی اعتماد هستند. گفت و گو از لیلا خطیب زاده و ستار محمدیپژوهش** 1776 ** س.م.**1552
انتهای پیام /*
نوشتن دیدگاه