کد خبر: 44568
منتشر شده در سه شنبه, 21 فروردين 1397 11:49
کودکانی که فقط با مادرشان زندگی می کنند و با فقر و غیبت پدر مواجهند، بیش از بچه هایی که پدر و مادر در کنارشان هستند، افت تحصیلی دارند و از مدرسه اخراج می شوند، دست به بزهکاری کودکانه می زنند. خانواده محل اولیه تکوین شخصیت کودک و زمینه ساز تحول و تکامل بعدی او می باشد، از این حیث حضور مستمر هر دو...
کودکانی که فقط با مادرشان زندگی می کنند و با فقر و غیبت پدر مواجهند، بیش از بچه هایی که پدر و مادر در کنارشان هستند، افت تحصیلی دارند و از مدرسه اخراج می شوند، دست به بزهکاری کودکانه می زنند.
خانواده محل اولیه تکوین شخصیت کودک و زمینه ساز تحول و تکامل بعدی او می باشد، از این حیث حضور مستمر هر دو والد در خانواده و مشارکت فعالانه آنها در قبول مسئولیت های معین و فراهم نمودن شرایط جهت رشد و پرورش کودک بسیار حایز اهمیت است. در مطلب پیش درباره خانواده های تک والدی و تربیت کودکان در این نوع خانواده ها صحبت شد، در ادامه توضیحات بیشتری آمده است:
کودکانی که فقط با مادرشان زندگی می کنند و با فقر و غیبت پدر مواجهند، بیش از بچه هایی که پدر و مادر در کنارشان هستند، افت تحصیلی دارند و از مدرسه اخراج می شوند، دست به بزهکاری کودکانه می زنند، مواد مخدر مصرف می کنند و مرتکب جرایم بزرگسالان می شوند.
اثرات آموزشکودکانی که فقط با مادرشان زندگی می کنند و با فقر و غیبت پدر مواجهند، بیش از بچه هایی که پدر و مادر در کنارشان هستند، افت تحصیلی دارند و از مدرسه اخراج می شوند، دست به بزهکاری کودکانه می زنند، مواد مخدر مصرف می کنند و مرتکب جرایم بزرگسالان می شوند. لذا سلامت جسمی و روانی کودک در معرض خطر است و رفتن کودک به مدرسه و بازگشت وی از آن، به یک ماجرای پردردسر تبدیل شده است. فقر و غیبت پدر، چنین تأثیراتی را بر زندگی کودک می گذارد.
اثرات بهداشتی (جسمی و روانی)تحقیقات نشان می دهد که فرزندان خانواده های تک والد و دو والد در رشد روانی، رفتارهای اجتماعی و هویت جنسی متفاوت هستند. البته متغیرهایی نظیر سطح درآمد و طبقه اقتصادی- اجتماعی در نتایج مؤثر است. به طور نمونه در شرایط برابری این متغیرها، بین رشد ذهنی، موفقیت علمی و رفتاری و هویت جنسی کودکان خانواده تک والدی و خانواده دو والدی تفاوت کمتری مشاهده می شود.
دخترانی که رابطه تنگاتنگی با والدین خود دارند و به شدت از سوی آنان حمایت می شوند، دیرتر به بلوغ و رشد می رسند و دخترانی که در محیط ارتباطی سرد و دارای فاصله ارتباطی با والدین خود هستند، در سن پایین تری به بلوغ می رسند. در واقع دخترانی که در طی ۵ سال اول زندگی خود، رابطه تنگاتنگ و مثبتی را با والدین خود داشتند، نسبت به دخترانی که روابط سرد با والدین خود داشتند، دیرتر به بلوغ می رسند. محققان دریافتند که کیفیت برخورد و رفتار پدران با دختران، مهم ترین نشانه زمان بندی بلوغ دختران است. پدر دخترانی که دیرتر به بلوغ می رسند؛ معمولاً در رشد و تربیت دختران، همکاری و مشارکت بسیار دارند و پشتیبان و حامی همسر خود (مادر دختر) بوده اند، اما در سنین رشد دختران، ارتباط پدر با دختر بیش از ارتباط دختر با مادر می تواند مؤثر باشد. محققان معتقدند که دختران، ناآگاهانه زمان بلوغ خود را براساس رفتار پدرشان تنظیم می کنند. دخترانی که در خانه های بدون حضور پدر و یا با ناپدری زندگی می کنند، زودتر از دیگران به بلوغ می رسند که این امر معضلات اجتماعی و روانی بسیاری را به همراه خواهد داشت.
اثرات رفتاریمحققان معتقدند عدم حضور پدر، اثرات متفاوتی را بر روی رفتار دختران و پسران دارد. هنگامی که پدر خانواده حضور ندارد، پسران تمایل بیشتری دارند که قواعد و قالب های اجتماعی را نقض کنند. عدم حضور پدر، پایداری احساس دختران را به مبارزه می طلبد، اما به نظر می رسد که ظاهر رفتار دختران را در مدرسه تحت تأثیر قرار نمی دهد.
اکثر تحقیقات، در مورد اثرات عدم حضور پدر در انجام کارهای خردمندانه و عاقلانه کودکان است. تعدادی از مطالعات نشان می دهد که کودکان در خانواده هایی که پدر در آن حضور ندارد، از هوش (IQ) پایین تری برخوردارند، همچنین بیان و گفتار آنها در سطح پایینی می باشد. روان شناسان معتقدند، عدم حضور پدر بر تکلم و نوع بیان دختران نسبت به پسران بیشتر است. بیان عاقلانه اغلب پسران با عدم حضور پدر صدمه می بیند. متغیرهای واسطه ای دیگر، نظیر استراتژی و نحوه برخورد والدین و فرزندان می تواند این تفاوت ها را بیشتر و بهتر تبیین کند. مطالعات آسیب شناسی روانی بر روی کودکانی که با غیبت پدر مواجهند، نشان می دهد که این کودکان نسبت به کودکانی که پدر در خانه آنها حضور دارد، بیشتر در معرض ناهنجاری های احساسی و افسردگی هستند.
اکثریت تحقیقات، اثرات عدم حضور پدر را بر رشد هویت مردانگی، موفقیت در مدرسه و شجاعت اجتماعی تأیید می کند، زیرا این ویژگی ها در موفقیت فرد در زندگی بزرگسالی و اجرای کامل نقش یک مرد به عنوان تأمین کننده اقتصاد خانواده مؤثر است. محققان دریافتند پسرانی که در خانواده های بدون حضور پدر زندگی می کنند، کمتر حالت مردانه دارند و بیشتر حالت زنانه به خود می گیرند.
پرخاشگری پسران در خانواده های بدون پدر نیز بیشتر است و علت آن ناتوانی مادر به عنوان سرپرست خانواده در پرورش حالات مردانه در پسران است و امر کردن بیش از حد به پسران موجب ایجاد حالت پرخاشگری در آنها می شود. به اعتقاد وی حضور پدران موجب کاهش تمایلات پرخاشگری در پسران می شود و لذا به نظر می رسد پرخاشگری نتیجه غیرمستقیم ارتباط ناهمگون و ناسازگار پسر با پدر می باشد.
تحقیقات نشان می دهد که کودکان خانواده های تک والدی در مقایسه با کودکان دارای دو والد، سازگاری کمتری دارند. کودکانی که به وسیله یک والد بزرگ شده اند، با اشکالاتی نظیر پایین بودن طبقه اجتماعی، مسکن نامناسب و شرایط سخت اقتصادی مواجه هستند.
مشکلات رفتاری در بین کودکانی که والدینشان طلاق گرفته یا جدا شده اند، نسبت به کودکانی که والد آنها فوت شده است، به میزان بیشتری مشاهده می شود. طلاق، خطری بزرگ برای گستره وسیعی از اجتماع است، همچنین طلاق والدین، عامل ایجاد مشکلات روحی در بین جوانان و بروز مشکلاتی نظیر عدم دستیابی کافی به تحصیلات، اعتماد به نفس ضعیف، اضطراب های روحی، ارتکاب به جرم یا تکرار جرم، استعمال مواد مخدر و ارتکاب به تجاوز، زودرسی در حالات جنسی، ارتکاب جرایم بزرگسالانه، افسردگی و اقدام به خودکشی است.
نوشتن دیدگاه