کد خبر: 52549
منتشر شده در چهارشنبه, 10 مرداد 1397 08:18
برترین ها - ترجمه از هدی بانکی: اگر میخواهید به کسی که دوستش دارید کمک کنید تا اختلال روانیاش کنترل شود حتما باید سطح آگاهیتان را بالا ببرید تا بدانید چه باید بکنید و با چه چیزهایی قرار است روبرو شوید. علائم، محرکها، گزینههای درمانی و... چیزهایی هستند که باید بدانید تا تصویری از آنچه یک فرد...
برترین ها - ترجمه از هدی بانکی: اگر میخواهید به کسی که دوستش دارید کمک کنید تا اختلال روانیاش کنترل شود حتما باید سطح آگاهیتان را بالا ببرید تا بدانید چه باید بکنید و با چه چیزهایی قرار است روبرو شوید. علائم، محرکها، گزینههای درمانی و ... چیزهایی هستند که باید بدانید تا تصویری از آنچه یک فرد دچار اختلال وسواس یا OCD با آن روبروست داشته باشید.
از گفتگو فرار نکنید و در مورد موضوعات مختلف با او حرف بزنید تا هم شما گیج و آشفته نشوید و هم طرف مقابلتان احساس نکند که تنهاست و کسی او را درک نمیکند. مراقب خودتان هم باشید. کمک به درمان فرد بیمار کار سختی است و شما نیاز به راهکارهایی برای کاهش استرس و آرام سازی خودتان هم دارید.
روابط بین آدمها هرگز ساده نبوده است اما رابطه با کسی که از یک اختلال روانی رنج میبرد میتواند واقعا پیچیده باشد و حتی گاهی صحبت کردن معمولی هم کار سختی بشود.کسی که اختلال وسواس فکری - عملی دارد، چه همسرتان باشد و چه فرزند و یا دوست نزدیکتان به هر حال سر کردن با چنین فردی نیازمند صبر، درک و آموزش است تا در مورد چالشهایی که طرف مقابلتان با او روبروست بیشتر بدانید وهم بتوانید در پروسهی درمان و کنترل، حمایتش کنید.
خوب است بدانید:
«کسی که دوستش دارید، کسی که با OCD میجنگد، چه شما ببینید و چه نه، جنگ و جدالهای اساسی در سرش در حال روی دادن است. ترسهای او ممکن است ساده و یا حتی خنده دار به نظر برسد. اما برای آنهایی که با OCD زندگی میکنند، اضطراب خاموششان، افکار مدام در حال تکرارشان، تصاویری که در ذهن دارند، گرایشهای گیج کننده و کابوسهای جهنمیشان، هر روز آنها را تبدیل به جنگ و نبردی فراموش نشدنی میکند. آنها را دوست داشته باشید و به آنها بگویید که باید بجنگند و میدانید که روزی پیروز خواهند شد. شاید آنها هرگز نتوانند زمین جنگ را کاملا ترک کنند اما زرهشان قویتر شده و با داشتن شما در کنار خود میتوانند به سمت آیندهای روشنتر، شادتر و آرامتر پیش بروند».
سطح آگاهیتان را بالا ببرید
وقتی ندانید فرد دچار OCD چه در سرش میگذرد چگونه میتوانید به او کمک کنید؟ یا حتی بدتر؛ اگر او نداند چطور افکارش را برای شما توضیح بدهد چه؟ وقتی پای کنترل و درمان به میان میآید، آموزش و آگاهی حرف اول را میزند. فهم بن مایههای مشترک و علائم OCD، تجربیات را بهنجار کرده و بینشی از جدالهایی که فرد بیمار با آنها مواجه است به شما میدهد.
اجازه بدهید در مورد افکارش برایتان حرف بزند
یکی از سختترین کارها برای افراد دچار اختلال وسواس این است که افکاری را که درسرشان میگذرد توضیح دهند. (افکار وسواسی)OCD به چیزهایی حمله میکند که فرد بیمار بیشتر از همه دوستشان دارد، که معمولا موجب افکار ناراحت کننده و ناهنجار در مورد دوستان، اعضای خانواده و همسر فرد وسواسی میشود. پس تعجب نکنید اگر در مورد افکار عجیب و غریبش در مورد شما با شما حرف زد (شروع مکالمه در این موارد برایش بسیار سخت است) تعجب نکنید.
برای یک OCD، مورد قضاوت واقع شدن یک ترس بزرگ است. به او یادآوری کنید که با هم هستید و خوشحالید که حاضر است با شما حرف بزند. گفتگوهای کوچک شما بالاخره به گفتگوهای بزرگتر تبدیل خواهند شد.
صبور باشید
فرد دچار اختلال وسواس از شنیدن یک چیز واقعا خسته شده است: «این فقط یک تصور است». شاید از نگاه شما فقط یک تصور یا توهم باشد اما فرد وسواسی توانایی عجیب و مرموزی برای تبدیل «یک تصور» به یک مارپیچ ِ زندگی متحول کن دارد که میتواند قربانیاش را به ورطههای طولانی اجباری فکری و جسمی و روحی بکشاند. درد افراد وسواسی را کوچک و ناچیز تلقی نکنید. سعی کنید احساسش را بفهمید و با او همدلی کنید؛ نه اینکه احساس درماندگیاش را تشدید کنید.
هیجانات خیلی راحت میتوانند بر روال مکالمه غلبه کنند، مخصوصا اگر 500 بار همان مکالمه را تکرار کرده باشید اما حمایت شما باید بی قید و شرط باشد و درک و همدلیتان جریانی یکنواخت داشته باشد. افراد دچار اختلال وسواس فکری – عملی میدانند که «این فقط یک تصور است»، اما این تصور مزاحم مدام به آنها حمله میکند و اگر وادرشان کنید این تصور را سرکوب کنند فقط به آنها ثابت میکنید که در این نبرد تنها هستند. بابت هر فکری که آن را با شما درمیان میگذارند، هزاران جنگ درونی دارند که باید به آنها برسند، پس صبور و آرام باشید و درک کنید که آنها هم دوست دارند این تفکرات آزاردهنده، تکرارها و نشخوارهای فکری و دلهرهها و اضطرابها دست از سرشان بردارند، حتی بیشتر از شما!
قوت قلب دادن گاهی میتواند مضر باشد
شاید به نظر برسد اینکه به فرد دچار اختلال وسواس بگویید که آدم خوبی است، نمیتواند به کسی آسیبی بزند و احمق و نامعقول نیست، کار خوبی است و نتیجهی مثبتی دارد اما قوت قلب دادن کلامی میتواند آسیب زننده باشد و در برخی موارد در پروسهی درمان، اختلال ایجاد کند.
بگذارید این موضوع را پیچیده نکنیم زیرا این کار ِ شما نیست که دقیقا بدانید کجا و چگونه به فرد بیمار اطمینان خاطر و قوت قلب بدهید، مگر اینکه یک روانشناس باشید. چیزهایی که به آدم وسواسی میگویید میتواند افکار وسواسیاش را تشدید کنید یا کمکی باشد به تمرینات درمانی آنها در خانه. پس باید مراقب باشید؛ مثلا اگر مدام از شما میخواهد که تائیدش کنید که آدم خوبی است، افکارش بد و ناراحت کننده نیستند، یا اینکه امکان ندارد به کسی لطمهای بزند، پس باید با هم به یک روانشناس حرفهای مراجعه کنید تا برنامهای مشخص برای تمرین شما در خانه بدهد. شما قرار است شانهای برای تکیه دادن باشید، نه اینکه افکار وسواسی را تغذیه کنید. ممکن است مکالمههای عادی شما به نظرتان عادی و بیضرر برسند اما میتوانند خیلی بیشتر از آنچه فکرش را بکنید به طرف مقابل آسیب بزنند.
از سوال کردن نترسید و از جواب دادن طفره نروید
همانطور که گفتیم افکار مزاحم میتوانند کابوسهایی باشند که با فرد زندگی میکنند. موضوعاتی که افراد وسواسی با آنها اطرافیان را بمباران میکنند معمولا تابو یا بسیار ناراحت کنندهاند، پس اگر طرف مقابلتان تردید دارد که دقیقا به شما بگوید در فکرش چه میگذرد و یا تصوراتش چه هستند، نترسید و شما از او سوال کنید. حتما تعجب خواهید کرد اگر بدانید با مستقیم نگاه کردن به چشمهایش و پرسیدن این سوال که: به من بگو دقیقا چه چیزی تو را آزار میدهد؟ چقدر میتوانید از اضطرابش کم کنید.
البته محدودیتهایی وجود دارد و این نباید رویکرد همیشگیتان باشد. اگر به دنبال جزئیات باشید و هر بار که موضوعی برای وسواس پیش آمد، در مورد جزئیات پرس و جو کنید، فشاری که برای توضیح این جزئیات به بیمار وارد میشود میتواند اضطراب را بیشتر کرده و تفکر وسواسی را هم تشدید کند.
به شما هشدار میدهیم: خودتان را برای موارد عجیب و شوکه کننده هم آماده کنید. OCD میتواند گسترههای اخلاقیتان را بهم بزند. وسواس میتواند به صورت خشونت، پدوفیلیا و فراتر از اینها هم جلوه کند. OCD، بدترین ترسهای بیمار را در برمیگیرد، او را به این سو و آن سو میبرد و ممکن است به شگفت انگیزترین شکل ممکن او را وادار به انجام کاری کند. ترسهایی که فرد بیمار در ذهن دارد چیزهایی هستند که هرگز روی نمیدهند اما میتوانند باعث شوند او دست به کارهای عجیبی بزند. آیا همسر شما علاقهی وسواسی به بچهها دارد؟ ممکن است تصاویر یا افکاری در ذهن داشته باشد که به بدترین شکل ممکن به آنها آسیب بزند. آیا عشق وسواس گونهای به شما دارد؟ ممکن است تصاویری تراژیک از خیانت شما به خودش در ذهن داشته باشد که حتی باعث شود شما را بکُشد!
فراموش نکنید که او از چیزی که در فکرش میگذرد نفرت دارد و افکارش هیچ ارتباطی با آرزوهای قلبیاش ندارند.
به خودتان هم اهمیت بدهید
آخرین توصیهای که به شما میکنیم این است که خودتان را همانقدر که عزیزانتان را دوست دارید، دوست بدارید. حمایت و مراقبت از فرد دچار اختلال وسواس میتواند گاهی اثرات بدی روی شما بگذارد. ممکن است در این پروسه، فرسوده شوید و در پایان روز احساس ناخوشی کنید. اگر فکر میکنید لازم است برای خودتان هم از مشاور کمک بگیرید حتما این کار را بکنید. با فرد دچار OCD هم روراست باشید، او دوست ندارد به دلیل مشکلی که دارد رفتار متفاوتی با او داشته باشید. اگر در پروسهی کنترل و درمان او احساس خوبی ندارید به او بگویید، شاید لازم باشد چیزی را تغییر دهید. شاید هرگز متوجه نشوید اما شما قویترین عشقی هستید که میتوانید او را به سمت کنترل و درمان پیش ببرید.
نوشتن دیدگاه