موضوع اقتصاد بویژه علم اقتصاد از آغاز زندگی بشر با او همراه بوده است، به طوری که انسان های نخستین نیز بدون آنکه معنای حقیقی این مفهوم را بدانند، در زندگی روزمره خود از آن بهره می گرفتند و براساس اطلاعات مُورخان، انسان های نخستین معنای مبادله را که یکی از مفاهیم اصلی اقتصاد است به درستی درک کرده بودند. در اصل می توان ادعا کرد رفتارهای اقتصادی انسان، در نیازهای اولیه او ریشه دارد و بدون وجود چنین مفهومی، برطرف سازیِ ابتدایی ترین نیازهای وی در هیچ دوره ای از زمان امکانپذیر نبوده است. اهمیت «علم اقتصاد» را زمانی می توان به خوبی درک کرد که آن را با چالش های پیش روی دنیای امروز همچون افزایش جمعیت، محدودیت منابع، تنوع نیازها، رواج مصرف گرایی و... در ارتباط مستقیم دانست. شرایط کنونی برخی کشورها در دنیای امروز به گونه ای است که استفاده از فنون علمی و تخصصی اقتصاد به تنهایی پاسخگوی روند توسعه و تولید در آن کشورها نیست که ایران نیز در این دسته قرار می گیرد، چرا که کشور ایران علاوه بر اینکه با متغیرهای موجود در نظام بین الملل دست و پنجه نرم می کند، باید برنامه و الگوی دقیقی برای مقابله با موضوعی به نام «تحریم» نیز داشته باشد. تحریم، واژه ای است که پس از انقلاب اسلامی همواره به عنوان ابزاری جهت تضعیف نظام اقتصادی ایران و توسط کشورهای به ظاهر توسعه یافته اما مستبد بر مردم ایران تحمیل شده و در چنین شرایطی، برای جلوگیری از توقف پیشرفت و توسعه کشور، لازم است الگوی اقتصادی متناسب با شرایط و به هنگام تری در کشور حاکم باشد که این الگو، «اقتصاد مقاومتی» است. راهبرد اقتصاد مقاومتی برای نخستین بار توسط رهبر معظم انقلاب در سال 1381 در دیدار جمعی از کارآفرینان کشور مطرح شد و در سال های اخیر در بیانات و سخنرانی هایِ ایشان، ابعاد مختلف آن مورد توجه و تاکید قرار گرفت. در خصوص تعریفِ مفهوم «اقتصاد مقاومتی»، تعاریف متفاوتی ارایه شده که هر کدام از جنبه ای متفاوت به این موضوع نگاه کرده اند که در این میان یکی از تعاریف جامع و کامل که در صحبت های رهبر معظم انقلاب از آن یاد شده عبارت است از: اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنی ها و خصومت های شدید می تواند تعیین کننده رشد و شکوفایی کشور باشد. بنا بر این تعریف، اقتصاد مقاومتی در واقع تشخیص حوزه های فشار و نقاط ضعف و تلاش برای کنترل و بی اثر کردن آنها و تبدیل تهدیدها و تحریم ها به فرصت های سازنده و رشد دهنده است. به عبارت دیگر اقتصاد مقاومتی مفهومی است که در پی مقاوم سازی، بحران زدایی و ترمیم ساخت ها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی مطرح می شود که باور و مشارکت همگانی و اعمال مدیریت های عُقلایی پیش شرط چنین موضوعی است. از نگاهی دیگر می توان اقتصاد مقاومتی را الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور، متکی به امکانات داخلی (درونزا)، متعامل با اقتصادهای جهانی (برونگرا)، اقتصادهای مردمی (مردم بنیاد)، اقتصاد بر پایه دانش (دانش بنیان) مبتنی بر تولید ثروت و توزیع صحیح آن (عدالت محور) و همیشه بارور دانست. یکی از مسایل اصلی در «مدیریت اقتصادی موفق» نیز داشتن یک الگو است که در تعاریف مختلف نیز به گونه ای بر این موضوع تاکید شده است. در اصل، مساله ما در ایران فقدان الگوی مشخص برای مدیریت اقتصاد است؛ به ویژه در برخورد با چالش ها و بحران ها که همین مساله نیز لزوم وجود راهبردی همچون «اقتصاد مقاومتی» را بیش از پیش مشخص می سازد.دیدگاه ژرف به مفهوم اقتصاد مقاومتی، این نکته را در بر دارد که این راهبرد با انسجام ملی رابطه نزدیکی دارد و منظور از اقتصاد مقاومتی واقعی، یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست و نه یک اقتصاد منفعل و بسته؛ به طوری که کشور ضمن مقاومت در مقابل موانع و ناملایمات، روند پیشرفت پایدار خود را حفظ کند و در عین خودکفایی تعاملات اقتصادی خود را با بازارهای جهانی داشته باشد. هدف اصلی و اساسی اقتصاد مقاوتی، کاهش وابستگی، تاکید بر مزیت های تولید داخل و تلاش برای خوداتکایی است و از مولفه های مهم این راهبرد می توان به توجه به تولیدات داخلی، استفاده بهینه از نیروی کار و سرمایه داخلی و اتکا بر اقتصاد دانایی محور اشاره کرد. همانطور که هم در هدف اقتصاد مقاومتی و هم در مولفه های اصلی آن به چشم می خورد 2موضوع «تولید ملی و داخلی» و «بکارگیری سرمایه های انسانی و اشتغالزایی» را میتوان 2بازویِ اصلی اقتصاد مقاوتی دانست. یکی از بازوهای قدرت هر جامعه ای، توان «اشتغالزایی» است که با ارتقای آن، امنیت عمومی خود به خود افزایش یافته و در مقابل، مشکلات و آسیب های اجتماعی و فرهنگی روند کاهشی را طی می کنند؛ زیرا ایجاد فرصت های شغلی چندین اتفاق را به همراه خواهد داشت. یکی از این اتفاقات، جلوگیری از هدر رفتِ منابع است زیرا برای پرورش سرمایه های انسانی و نیروی کار ماهر، دولت هزینه های ملموس و ناملموس هنگفتی را متحمل شده و اگر این سرمایه گذاری، بازدهی نداشته باشد به معنای هدررفت منابع است.اتفاق دوم که در رابطه مستقیم با مورد نخست قرار دارد، «افزایش احساس رضایت از زندگی» برای مهمترین و کارآمدترین سرمایه های کشور، یعنی جوانان است. با به کار بستن نیروی جوان در سیستم مدیریتی و تولید کشور، حس امنیت در میان این قشر مهم از جامعه ارتقا یافته و انگیزه حضور در کشور و خدمت به مردمِ کشور در آنها شکل می گیرد. این نکته نیز از نظر علمی سالها پیش توسط مازلو در «هرم سلسله مراتب نیازها» به اثبات رسیده است. از نظر وی اگر نیازهای اولیه انسان (خوراک، پوشاک، غذا، مسکن و...) برطرف شود، دغدغه خودشکوفایی و ارتقای فکری برای انسان مطرح می شود. این گفته مازلو در شرایط کنونی ایران هم قابل توضیح است، زیرا اگر سرمایه های انسانی بالقوه (که درصد بسیاری از آنان را جوانان تشکیل می دهند) دغدغه برطرف سازی نیازهای اولیه خود را نداشته و به امنیت شغلیِ آینده خود اطمینان کافی را داشته باشند، به دنبال ایده هایی برای کاهش وابستگی هر چه بیشتر کشور خود و تسریع روند توسعه آن خواهند شد.بازوی قدرت دیگری که پیشتر به آن اشاره شد، «تولید داخلی و ملی» است که در سطحی ترین و اولین نگاه، تعامل آن را با «اشتغالزایی» می توان درک کرد. در دنیای مصرفگرای امروزی که رفتار و عادت های مصرفی اکثر مردم به سمت استفاده از کالاهای متنوع سوق یافته، «کالای مصرفی» نقش یک مرز میان تضعیف یا تقویت اقتصاد یک کشور را بازی می کند؛ بدین معنا که شاید در ظاهر استفاده از کالاهای وارداتی به داشتن ظاهری توسعه یافته و گذرا کمک اندکی کند اما در باطن، کفه های ترازوی اقتصاد کشور را روز به روز سبک تر خواهد کرد. همین یک نکته می تواند اهمیت بسیار بالای «تولید ملی و داخلی» را خاطرنشان کند و مرز میان رکود و رونق اقتصادی در کشور را جابجا سازد. حال سوال اینجاست که چرا تولید ملی در این اندازه مهم است؟ در پاسخ به این سوال باید به معانی مختلف و پنهان تولید ملی پرداخت زیرا «تولید ملی» واژه ای است که به معنای خودکفایی و کاهش وابستگی، اشتغالزایی، جلوگیری از خروج منابع مالی و سرمایه های فکری و انسانی از کشور، تسهیل ورود سرمایه گذاران خارجی به کشور و بسیاری از مفاهیم مشابهِ دیگر است. به عبارت دیگر «تولید ملی» مفهومی است که اگر مورد حمایت قرار گیرد، بسیاری از شکاف های اقتصادی را پوشش داده و در ادامه نیز تحریم های وارده را بیش از پیش بی اثر خواهد کرد و به تحقق «عدالت اقتصادی» در کشور منجر خواهد شد. یکی از مواردی که می تواند پیش زمینه ارتقای فرهنگ پذیرش تولید ملی را به نمایش بگذارد، حمایت از «ایده ها و طرح های دانش بنیان» و جذب سرمایه های داخلی و خارجی در این حوزه است که مثال های گوناگونی درباره آن در کشور وجود دارد. یکی از بارزترین نمونه های طرح های دانش بنیان را می توان در زمینه فناوری اطلاعات و علوم کامپیوتر دید که امروزه در انواع گوناگونی از نرم افزارها و برنامه های کاربردی ظهور یافته است. یکی از مزایای اصلیِ حمایت از این نوع طرح ها نه فقط امنیت شغلی و فکری برای سرمایه های انسانی و ثروت های اصلی این کشور است بلکه با حمایت مالی و حقوقی مستمر از چنین ایده ها و طرح هایی به مرور زمان، صنعت تولیدی کشور به دلیل «دانش بنیان بودن» قابلیت رقابت با صنایع جهانی را خواهد داشت.در انتها باید این نکته را یادآوری کنم که نامگذاری سال 1396 به نام «اقتصاد مقاومتی؛ تولید- اشتغال» نشاندهنده هوشمندی و توانمندی کشور است. اگر این 2بازوی قدرتمند اقتصاد مقاومتی، یعنی تولید و اشتغال، فعال تر و پویاتر از پیش ایفای نقش کنند، ایران در سال های آینده و نه چندان دور به قدرت بلامنازع علمی و اقتصادی در سطح منطقه و در نگاهی بلندمدت، به الگویی برای توسعه و پیشرفت کشورها در سطح بین الملل تبدیل می شود. با این همه، این توانایی بالقوه نباید به کاهش تلاش و افزایش غرور منجر شود، زیرا برداشتن چنین گام عظیمی، به برنامه ریزی بلندمدت و راهبردی و همچنین حمایت های مستمر ملت و دولت از یکدیگر نیازمند است..........................................................................................* نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی انتهای پیام /*