کد خبر: 6203
منتشر شده در شنبه, 12 فروردين 1396 16:34
آقای بادامچیان یکی از سؤالات و به تعبیر بهتر شبهاتی که در مورد همه پرسی برای تعیین نظام جمهوری اسلامی مطرح میشود این است که مردم برای انتخاب نظام پس از انقلاب، مجبور به انتخاب بین دو گزینهی «آری» و «نه» بودند و گزینهی سومی وجود نداشت؛ به عنوان مثال گفته میشود بهتر بود چند گزینهی دیگر مانند...
آقای بادامچیان یکی از سؤالات و به تعبیر بهتر شبهاتی که در مورد همه پرسی برای تعیین نظام جمهوری اسلامی مطرح میشود این است که مردم برای انتخاب نظام پس از انقلاب، مجبور به انتخاب بین دو گزینهی «آری» و «نه» بودند و گزینهی سومی وجود نداشت؛ به عنوان مثال گفته میشود بهتر بود چند گزینهی دیگر مانند «جمهوری اسلامی»، «جمهوری دموکراتیک اسلامی» و... و. به آرای عمومی گذاشته میشد تا مردم با دست باز انتخاب کنند؛ نظر جنابعالی در این زمینه چیست؟
ابتدا باید گفت، اینکه مخالفین شبهه پراکنی و شایعه سازی میکنند و مطالب را به گونهای بیان میکنند که در ذهنها شبه ایجاد شود، همواره وجود داشته و خواهد داشت. حتی در مورد قرآن و پیامبر اسلام و خدا چنین شبهه پراکنیهایی بوده و است. اتفاقاً اگر این تردید افکنی نباشد، معلوم است نظام کار آمد نیست. ولی یک نظام کارآمدی که در جهان تحول ایجاد کرده ونظامهای غربی و شرقی را به هم ریخته طبیعی است که با این شبههها مواجه شود. اما در مورد شبههی یاد شده، اولین مسأله این است که باید به آن روزگار و تاریخ که آغاز نظام اسلامی بود، مراجعه کرد و به نشریات و مسایلی که مطرح میشد، توجه داشت. وقتی انقلاب پیروز شد معلوم بود که نظام بعد از آن باید اسلامی باشد. انقلابی که رهبری آن به دست یک مرجع تقلید و فقیه بود، طبیعی بود که نظام اسلامی باشد ولی این قدر آزاد بود که دیدگاههای دیگر هم مطرح شد که در روزنامههای آن دوران مانند اطلاعات و کیهان موجود است؛ به عنوان مثال میگفتند فقط جمهوری باشد و اسلام نباشد یا جمهوری ملی باشد و یا جمهوری دموکراتیک اسلامی باشد. این مباحث در نشریات و روزنامهها مطرح میشد. فقط حزب توده ۶۰ تا نشریه داشت. بنابراین نهایت آزادی برای مردم در بیان دیدگاهها وجود داشت.
مسألهی دوم اینکه برخی که میخواستند اسلام خالص نباشد از اسلام دموکراتیک حرف میزدند مانند «بنی صدر» که در پاریس این بحث را مطرح کرد که نظام آیندهی ایران باید جمهوری دموکراتیک اسلامی باشد. آقای «بازرگان» نیز همین نظر را داشت. بعد در جواب آنها این بحث مطرح شد که چرا جمهوری دموکراتیک؟ اگر مسأله دموکراسی و مردم سالاری است، در جمهوری نیز همین معنا وجود دارد مثل اینکه گفته شود سنگ سیاه حجر الاسود. گذشته از آن اصلاً چرا لغت خارجی به کار ببریم؟ این نظام دموکراتیک غربی دو شکل داشت، یکی نظام لیبرال دموکراسی، کاپیتالیستی بود که مال سرمایهداری غربی بود و دیگری نظام سوسیال دموکراتیک، متعلق به چپ غربی بود. اینجا هم کسانی که چپ میزدند، دموکراتیک را اضافه میکردند. امام(ره) در آن زمان توضیح داد که مقصود آنها دموکراتیک و مردم سالاری نیست بلکه میخواهند چیزی از غرب بیاورند وگرنه این نیست که اسلام مردم سالاری نداشته باشد. خود اسلام دین آزادی و مردم سالاری است و چه لزومی دارد که یک چیز غربی را استفاده کنیم و در تعبیرش دچار مشکل بشویم که نظام دموکراتیک غربی با اصل دموکراسی چه فرقی دارد و آیا اسلام را باید با دموکراسی تطبیق داد یا نظام دموکراتیک؟ اینجا مقصود از دموکراسی و دموکراتیک یک مکتب غربی است مثل لیبرالیسم و نه اصطلاح دموکراسی به معنای مردم سالاری و آزادی رأی مردم؛ بنابراین دموکراتیک یک شیوهی خاص است.
هنگام همهپرسی گزینهها در جامعه مطرح بود، در روزنامهها و سخنرانیها مطرح شده بود و مردم از گزینههای دیگر بیاطلاع نبودند ومیتوانستد به نظام جمهوری اسلامی مطلق رأی ندهند. اگر این نظام رأی نمیآورد طبیعی بود که نظامهای دیگر مطرح میشد.
این بحثها آن زمان خیلی شدید بود. امام(ره) به عنوان کسی که باید فسخ دعوی و هدایت میکرد فرمود: «نظر من جمهوری اسلامی است نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر»، مردم تکلیف را فهمیدند به تبعیت از رهبری و بر اساس ایمان و اعتقادی که به امام(ره) داشتند، رأی دادند. امام(ره) قبلاً در بهشت زهرا این مسأله را تبیین کرده و گفتهبودند که شما چه حقی داشتید نظام سلطنتی رضاشاه را بیاورید، نسل آینده خودشان تصمیم میگیرند. این جمله را هم فرمودند که: «من به پشتیبانی این ملت و به واسطهی اعتمادی که مردم به من دارند از طرف ملت دولت تعیین میکنم.» امام(ره) به عنوان ولی فقیه و مرجع تقلید با همان اقتداری که اسلام به ایشان داده بود، نظرشان را به مردم گفتند.
یعنی خواست و مطالبهی مردم روشن بود و همه پرسی تنها یک شکل رسمی دادن به خواست و مطالبهی مردم بود؟
امام(ره) هدایت کردند و از بین انواع گزینهها شامل نظام جمهوری، نظام جمهوری ایرانی، نظام جمهوری ملی ایرانی و نظام دموکراتیک اسلامی، نظام جمهوری اسلامی را مطرح کردند. امام(ره) مردم را هدایت کردند و مردم هم به آن رأی دادند اما در زمان انتخابات این بحث مطرح شد که در همه پرسی چه چیزی سؤال شود؟ یک شکل میتوانست این باشد چه نظامی را میخواهید؟ شکل دیگر این بود آیا نظام مد نظر امام(ره) را میخواهید یا نه؟ در بررسیها به این نتیجه رسیدند که مثلاً کسی جمهوری اسلامی را قبول ندارد و گزینهی دیگری میخواهد، او میتواند به این نظام رأی ندهد. گزینهها در جامعه مطرح بود، در روزنامهها و سخنرانیها مطرح شده بود و مردم از گزینههای دیگر بیاطلاع نبودند. چنانچه بازرگان به عنوان رییس دولت موقت بعد از همه پرسی به خبرنگاران گفت: «من به جمهوری دموکراتیک اسلامی رأی دادم»، یعنی نخست وزیر منصوب امام(ره) بالای برگ رأی نوشته بود، جمهوری دموکراتیک اسلامی؛ تعداد کمی هم این را نوشتند. بنابراین اول؛ مردم اختیار داشتند مثل بازرگان گزینهی خودشان را بنویسند و دوم؛ اصلاً میتوانستد به نظام جمهوری اسلامی مطلق رأی ندهند. اگر این نظام رأی نمیآورد طبیعی بود که نظامهای دیگر مطرح میشد.
پس هم آزادی رأی بود و هم نظرهای دیگر در جامعه مطرح شده بود و مردم از آنها اطلاع داشتند. غیر از این اساساً در بدیهیات نمیشود، تردید کرد؛ مثل روز و شب به هر حال یک انقلاب اسلامی رخ داده و میخواستند که نظام برآمده از آن را مطرح کنند.
نوشتن دیدگاه