به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: نهمین روز محرم مصادف با تاسوعای حسینی روز شهادت جانگداز حضرت عباس(ع) سقای کربلا است. به همین مناسبت و برای آشنایی بیشتر با سیره، سبک زندگی و اخلاق قمر منیر بنی هاشم گفت وگویی با حجت الاسلام دکتر علی قنبریان، پژوهشگر برجسته تاریخ اسلام داشته ایم که حاصل آن را در ادامه می خوانید: برای مخاطبان ما بفرمایید که حضرت عباس(ع) در مواجهه با شرایطی چون واقعه جانسوز کربلا چگونه رویکردی داشتند؟ کدام شیوه تربیتی و سبک زندگی حضرت را اینگونه دلاور و مخلص باور آورد؟ برای ورود به بحث و در واقع ملموس تر شدن موضوع برای مخاطبان جامعه امروز مقدمه ای را بیان می کنم. اسلام همان‌گونه که برای تنظیم ارتباط فرد با خدا، احکام و دستورالعمل‌هایی دارد، درباره نحوه زندگی در شهر نیز، الگوی خاصی ارائه کرده است که هر فرد مسلمان در مناسبات و رفتارهای اجتماعی ملزم به رعایت آنها باشد. انسان ها به هرحال مسئولیت دارند. این مسئولیت را می توانیم به چهار دسته تقسیم کنیم که در اسلام و مسیحیت به آن اشاره شده و در هر دو دین آمده است. در دین مبین اسلام مسئولیت های چهارگانه در کتاب رساله حقوق امام سجاد(ع) ذکر شده است. این مسئولیت ها دو شاخه اصلی دارند که شامل «مسئولیت های فردی» و «مسئولیت های اجتماعی» هستند. هر یک از آنها نیز به ترتیب به دو بخش دیگر تقسیم می شوند. در مسئولیت های فردی رابطه انسان با خود، رابطه اش با خدا و در مسئولیت های اجتماعی رابطه انسان با مردم و رابطه اش با اشیا جای می گیرد. این مقدمات را اشاره کردم تا شاکله کلی از مساله سبک زندگی و تقسیم بندی های آن ارایه کنم. در این مجال اما این موارد که عنوان شد را در سبک زندگی حضرت ابوالفضل(ع) بررسی می کنیم. حضرت عباس(ع) فرزند امام علی(ع) و ام البنین است. اولین مورد در مورد سبک زندگی حضرت ابوالفضل(ع) ایثار و فداکاری است، ایثار و فداکاری در قالب چهار دسته مسئولیت هایی که در ابتدای بحث بیان کردم در مقوله رابطه با مردم تعریف می شود. ایثار و فداکاری یعنی رابطه انسان با مردم باید گرم و دوستانه باشد، ایثار و فداکاری گاهی ممکن است به قیمت از دست دادن جان، وقت یا اموال باشد. حضرت ابوالفضل(ع) در هر سه مورد برای امام حسین(ع) ایثار و فداکاری کرد؛ از جان که مهمترین مساله برای هر شخص است گذشت و آن را تقدیم آرمان های خود کرد. این سبک از ایثار و فداکاری در سیره حضرت امیر(ع) و حضرت زهرا(ع) نیز دیده می شود که در اینجا اشاره می کنم به زمانی که حضرت امیر(ع) و فاطمه زهرا(س) روزه بودند اما افطار خود را انفاق کردند. یک روز مسکین آمد و افطار به او دادند، روز بعد یتیم آمد و روز سوم اسیر آمد و افطارشان را به او دادند. یعنی به شکلی بخشش کردند که در سوره انسان آیات هفت تا یازده به این مساله می پردازد. دومین مساله در زندگانی حضرت ابوالفضل(ع) اخلاص است. اخلاص به این معنا که انسان کارهای خود را فقط برای رضای الهی انجام دهد. این اخلاص در عملکرد حضرت دیده می شود و در واقعه کربلا متبلور است. اخلاص در قالب چهار مسئولیتی که در بخش ابتدایی بحث اشاره داشتم در مقوله ارتباط انسان با خدا قرار می گیرد و حضرت ابوالفضل(ع) این ایثار را در بالاترین درجه در کربلا نشان داد. در مورد اخلاص چند مساله را بیان می کنم که در این مجال گفتن آن خالی از لطف نیست. اخلاص یعنی انسان کارهایش را حتی برای رفتن به بهشت و دوری از جهنم انجام ندهد بلکه فقط رضای خدا را در نظر گرفته و برای خدا گام بردارد که این بالاترین مرحله اخلاص است. البته اگر کسی برای رفتن به بهشت و دوری از جهنم کاری کند خدا اجرش را هم می دهد ولی بالاتر این است که کار فقط برای خدا باشد نه برای رفتن به بهشت که می شود عبادت تاجرانه و نه برای دوری از جهنم که می شود عبادت عبید. مثل بنده ای که از عتاب مولایش می ترسد و فرمان او را می پذیرد. اشاره ای هم داشته باشیم به زمانی که امان نامه ای برای حضرت عباس(ع) آوردند و حضرت این امان نامه را نپذیرفتند در حالی که علاوه بر حفظ جان، مفاد دیگری نیز در آن وجود داشته است و جان و دنیا را یک جا به حضرت می داده است. این رویکرد حکایت از درجه اخلاص در عملکرد حضرت ابوالفضل(ع) دارد. شمر که دایی حضرت عباس(ع) بود به حضرت امان نامه ارایه کرد ولی قمر بنی هاشم نپذیرفت. اگر کاری که حضرت عباس انجام داد برای به دست اوردن دنیا بود وقتی که امان نامه را ارائه کردند حضرت قبول می کرد، در آن امان نامه چیزهای بالاتر دنیوی هم بود ولی حضرت با اخلاص برای خدا وارد میدان شده بود و دست رد به سینه آنها زد و در رکاب حضرت سیدالشهدا(ع) ماندند. برگردیم به چهار بُعد از سبک زندگی و سیره قمر بنی هاشم که در حال شرح آن بودید بله، سومین چیزی که از زندگی حضرت ابوالفضل(ع) به دست می آید جهاد برای اعتلای کلمه توحید است. نظر اسلام و سبک زندگی اسلامی آن است که هر وقت که لازم باشد انسان مسلمان باید برای اعتلای کلمه توحید و قطع کردن دست مزدوران جهاد کند. این چنین جهادی را حضرت عباس(ع) در واقعه کربلا داشت. امام صادق(ع) در وصف عمویشان می فرماید: «کان عمنا العباس نافذ البصیرة صلب الایمان جاهد مع أبی عبد الله الحسین و مضی شهیدا». یعنی عموی ما عباس، دارای بصیرتی نافذ و ایمانی استوار بود، همراه اباعبدالله جهاد کرد و از امتحان سرافراز بیرون شد و به شهادت رسید. جهاد برای اعتلای کلمه توحید یک واژه اسلامی است یعنی حضرت برای آنکه اسلام و توحید مردم صدمه نبیند جهاد کرد. مورد دیگر در سبک و سیره حضرت ابوالفضل(ع) مقدم کردن آخرت بر دنیا است. دین اسلام همواره تاکید دارد که انسان آخرت خود را بر دنیا مقدم کنند یعنی اگر موردی پیش آمد که این دو در مق ابل هم بودند به نحوی که آدمی یا باید دنیا را انتخاب کند یا صلاح آخرت را ، آخرت را بر گزیند. حضرت عباس(ع) آخرت را انتخاب کردند. نخستین ماموریت حضرت عباس(ع) در واقعه کربلا عصر روز نهم انجام شد که به فرمان برادر به نزد دشمنان رفت و از آنان خواست که شب را مهلت دهند که با خدا راز و نیاز کنند. در این هنگام عبدالله بن ابی المحل امان نامه را به وسیله غلام خود«کزمان» به کربلا فرستاد که او پس از ورود به کربلا متن امان نامه را برای فرزندان ام البنین(س) قرائت کرد؛ اما فرزندان ام البنین(س) مخالفت کرده گفتند: ما را به امان شما حاجتی نيست، امان خدا از امان پسر سميه بهتر است. در روایتی دیگر آمده است که شمر خود امان نامه را گرفته با خود به کربلا آورد. او پس از ورود به کربلا و تقدیم نامه ابن زیاد به عمر بن سعد، به اردوگاه سپاه امام حسین (ع) نزدیک شد و فریاد برآورد: «کجایند خواهرزادگان ما؟» عباس (ع) و برادرانش در نزد اباعبدالله الحسین (ع) نشسته بودند. عباس (ع) ساکت بود و جوابی به ندای شمر نمی داد. امام (ع) به حضرت عباس (ع) فرمودند: «او را اجابت کن اگر چه فاسق باشد همانا او از دایی های شما است.» عباس (ع) و عبدالله بن جعفر و عثمان فرزندان علی بن ابی طالب (ع) بیرون آمدند و گفتند: «چه می خواهی؟» شمر به آنها گفت: «ای خواهرزادگان من، شما در امان هستید من برای شما ازعبیدالله امان گرفته ام» اما عباس (ع) و برادرانش گفتند: «خدا تو و امان تو را لعنت کند ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر(ص) امان نداشته باشد.» یکی از مهمترین و شاید بگوییم مشهورترین ویژگی ها که حضرت عباس(ع) را در طول تاریخ به آن خصیصه می شناسند شجاعت و دلیری قمر بنی هاشم است، در این مورد توضیح بفرمایید شجاعت و دلیری در واقع مولفه و ویژگی دیگری است که در سبک زندگی حضرت ابوالفضل(ع) در بالاترین حد وجود دارد. شجاعت در کل جریان عاشورا و کربلا گفتارهای حضرت عباس(ع) و کارهایشان نمود دارد. اینکه به میدان رفت تا برای تشنگان آب بیاورد و بدون هیچ ترسی در آن بحبوحه برای آوردن آب رفتند. «ابن شهر آشوب» در مورد شهادت حضرت عباس(ع) نوشته است: «عباس، سقّا، قمر بنی هاشم، و پرچمدار امام حسین (ع) که از دیگر برادران خود بزرگ‌تر بود، جهت تهیه آب بیرون رفت، دشمن بر او حمله کرد و او نیز بر آنان حمله برد و آنان را پراکنده ساخت. پس زید بن ورقاء جهنی در پشت نخلی کمین کرد و حکیم بن طفیل سنبسی بدو کمک کرد و ضربه‌ای بر دست راست عباس وارد ساخت. وی شمشیر را با دست چپ گرفت و بدان‌ها حمله کرد تا اینکه ضعف بر او چیره شد، در این هنگام حکیم بن طفیل طائی که پشت درختی در کمین وی بود ضربتی بر دست چپش فرود آورد. در این هنگام عباس(ع) چنین رجز خواند : ای نفس از کافران مهراس و به رحمت، ایزد بزرگ و همنشینی با پیامبر اکرم (ص) بشارتت باد، اینان به ستم دست چپم را بریدند. پروردگارم ایشان را به آتش سوزان دوزخ در خواهد افکند. سپس حکیم بن طفیل طائی با عمودی آهنین ضربتی بر سر عباس (ع) فرود آورد و او را به شهادت رساند. آنچه که در این مجال بیان شد ایثار، فداکاری و اخلاص، جهاد برای اعتلای کلمه توحید و مقدم کردن آخرت بر دنیا و شجاعت و دلیری حضرت عباس(ع) است بود که نمایان گر سیره و سبک زندگی حضرت است. پایان پیام/248