کد خبر: 10554
منتشر شده در یکشنبه, 20 فروردين 1396 10:19
گام نخست برای دستیابی به موفقیت این است که تعریف درستی از آن در ذهن داشته باشیم. شاید بهترین تعریف این باشد؛ موفقیت به پایان رساندن هر آن چیزی است که قصد آن را کرده ایم. به عبارت دیگر موفقیت یعنی تمام کردن کاری که برای آن برنامه ریزی کرده ایم. این تعریف تصوری از شکست و موفقیت به دست می دهد یعنی...
گام نخست برای دستیابی به موفقیت این است که تعریف درستی از آن در ذهن داشته باشیم.
شاید بهترین تعریف این باشد؛ موفقیت به پایان رساندن هر آن چیزی است که قصد آن را کرده ایم. به عبارت دیگر موفقیت یعنی تمام کردن کاری که برای آن برنامه ریزی کرده ایم. این تعریف تصوری از شکست و موفقیت به دست می دهد یعنی اگر برنامه ای بریزید و آن را دنبال کنید به موفقیت می رسید و اگر برنامه ای را که می ریزید دنبال نکنید شکست می خورید. به این ترتیب می توانید درباره هر روز زندگی تان قضاوت کنید و در پایان هر روز به خود بگویید؛ «شکست خوردم» یا «موفق شدم». شاید این موضوع واضح و مبرهن به نظر برسد اما واقعیت این است که تعداد کمی از افراد وقتی قصد کاری را می کنند آن را به پایان می رسانند. مردم اعتقادات گوناگونی راجع به موفقیت دارند. یکی فکر می کند موفقیت یعنی انباشتن پول روی پول، دیگری رسیدن به اهداف را موفقیت می داند و کس دیگر تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه را. تعریف جالب دیگری هم از موفقیت هست؛ برانگیختن حسادت دیگران. به هر حال بیشتر مردم بر سر ارتباط موفقیت با هدف توافق دارند. بعضی می گویند موفقیت یعنی هدف و هر چیز دیگری جز آن حاشیه است. براساس این تعریف کسانی که اهداف مشخصی دارند و آنها را مکتوب کرده اند در زمان بسیار کوتاه تری نسبت به کسانی که چنین کاری نکرده اند به اهداف شان دست می یابند. البته نحوه هدف گذاری هم مهم است طوری که تمام قدرت ذهن ناخودآگاه آدم برای رسیدن به آن به کار گرفته شود. نظر دیگری هم در تعریف موفقیت هست که می گویند موفقیت یعنی با آرامش انجام دادن آنچه گفته اید که انجام می دهید. معمولاً مردم آنچه را که می گویند انجام نمی دهند چه رسد به آنکه آن کار را با آرامش به پایان ببرند. بعضی دیگر عقیده دارند موفقیت یعنی انضباط و کارهای منظم ساده ای که هر روز به آن عمل شود. قدرت نظم و ترتیب روزانه از تصور خارج است چون اگر هر روز به این رویه عمل کنیم تاثیر آن روز به روز بیشتر می شود. ممارست خوب یعنی ۳۶۵ روز توجه؛ البته می توان از چند خطای کوچک چشم پوشید. با چنین ممارستی حتی نمی توان شکست را تصور کرد. وقتی نظم و ترتیب به عادت روزمره بدل شود معمولاً فرد دیگر به آن فکر نمی کند و وقتی متوجه تاثیر آن می شود که نتایج مثبت به سوی او سرازیر می شود. مثلاً نویسنده ای را در نظر بگیرید که روزی یک صفحه داستان می نویسد و این عادت را در طول سال حفظ می کند. حتی اگر روزهای تعطیل را حساب نکنیم تا پایان سال حدود ۳۰۰ صفحه داستان نوشته است. اگر او کارش را حتی برای مدت کوتاهی ترک کند منبع الهام و انرژی خود را از دست خواهد داد اما اگر هر روز کارش را ادامه بدهد، حتی روزی چند کلمه بنویسد، ذهن اش مانند آهنربا افکار مربوط را به خود جذب می کند و آنها را بسط می دهد. کارهای مهمی را می توان به این شیوه در ساعت های مرده روز یا پس از اتمام شغل روزانه به سرانجام رساند. همین روش نظم و ترتیب روزانه به تنهایی می تواند زندگی ما را دگرگون کند. یکی دیگر از مزایای نظم و ترتیب روزانه این است که چنین کارهایی به سرعت تبدیل به عادت می شوند و عادت شخصیت ما را خلق می کند. می گویند انگیزه چیزی است که شخص را وادار به شروع کار می کند و عادت چیزی است که شما را به ادامه آن وامی دارد. بعضی ها اعتقاد دارند موفقیت ربطی به پول درآوردن ندارد بلکه آنچه موفقیت محسوب می شود، رشد کردن و رسیدن به موقعیتی است که آدم در نظر دیگران ارزشمند باشد. البته شاید با همین تعریف هم پول درآوردن موفقیت محسوب شود زیرا مردم برای کسب ارزش ناچار به پرداخت پول هستند. کسی که کارش را خوب و درست انجام می دهد معمولاً می تواند هزینه هرچه را می خواهد فراهم کند اما بعضی ها هم هستند که اعتقاد دارند موفقیت یعنی مهربانی با مردم و لذت بردن از زندگی. کسی که این طور فکر می کند حتی اگر ورزشکار حرفه ای باشد فقط به بردن فکر نمی کند و از باختن نمی ترسد. او فکر می کند اگر تمام تلاشش را در هر بازی به کار بگیرد کارش را خوب و درست انجام داده است و البته با چنین تلاشی معمولاً برنده هم می شود. به این ترتیب تعریف موفقیت برای چنین فردی به کار گرفتن صد درصد توان و کوشش برای رسیدن به هدف است حالا نتیجه هرچه باشد فرقی نمی کند و البته معمولاً نتیجه عالی خواهد بود. تعریف بسیار زیبای دیگری درباره موفقیت می گوید؛ موفقیت نتیجه عمل کردن مداوم در جهت مهمترین اهدافمان است. وقتی انرژی و توانمان را همواره بر آنچه بیشترین اهمیت را دارد متمرکز می کنیم راهی جز موفق شدن باقی نمی ماند. بیشتر و بیشتر خندیدن، احترام به فرهیختگان، مهر و محبت کودکان را برانگیختن، کسب ستایش منتقدان صادق، تحمل خیانت نارفیقان، درک زیبایی، پیدا کردن بهترین ها در دیگران و درک اینکه وجود شما باعث می شود حتی یک نفر هم که شده راحت تر زندگی کند؛ همه اینها موفقیت هستند. ● استحقاق و توانایی موفقیت یکی از بزرگ ترین روانشناسان امریکایی به نام ویلیام جیمز شکست را به بی اعتمادی شخص به خودش مربوط می داند و می گوید؛ تنها یک علت برای شکست انسان وجود دارد و آن بی اعتقادی شخص به خود حقیقی اش است. اعتقاد به خود بخش بسیار بزرگی از موفقیت است. معمولاً دو باور اساسی برای دستیابی به موفقیت ضرورت دارد. ابتدا باید باور داشته باشید که مستحق موفق شدن هستید و نیز باور داشته باشید که توانایی موفق شدن را دارید. انضباط در کار هم در دستیابی به موفقیت موثر است. توانایی وادار کردن خود برای به تاخیر انداختن لذت های آنی برای رسیدن به لذت های بزرگ تر در درازمدت از ضروریات اجتناب ناپذیر موفقیت است. خواست عمیق موفقیت هم حتی اگر احتمال دسترسی به آن کم باشد، از دیگر پیش نیازهای رسیدن به آن است. اگر کسی بخواهد موفق بشود باید سودای آن را در سر بپروراند. ممکن است به آرزویش نرسد اما هنگامی که سرش را بالا می گیرد باید زیبایی آن را ببیند، به آن اعتقاد داشته باشد و بکوشد هر جا که آرزویش می رود آن را دنبال کند. آدم باید رویایش را محکم نگه دارد و در هر شرایطی آن را رها نکند. ممکن است مجبور شوید آرزویی را ۲۰ یا ۳۰ سال یا بیشتر از آن در ذهن خود نگه دارید اما ناامید نشوید، خود را در شرایطی مجسم کنید که آرزویتان برآورده شده است. هر کس رویای شخصی خودش را دارد، اما اصول بیشتر آنها یکی است چون همه ما برای زندگی احتیاج به دلیل داریم پس برای خود هدفی تعیین کنید و تا روز مرگ آن را رها نکنید. اگر هنوز نمی دانید چه هدفی برگزینید، کتابی بردارید و مشغول مطالعه شوید. بدترین کار این است که از بیکاری تلویزیون تماشا کنید. با تلویزیون دیدن هیچ وقت هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. آدم های موفق کاری که می خواهند انجام دهند حتی اگر چیزی که می خواهند خوردن ۵۰ بستنی باشد، این کار را شروع می کنند و تا پایان ادامه می دهند. اگر دنبال شغلی می گردید و برای پیدا کردن آن ناچارید هزار کپی از سوابق تحصیلی و شغلی خود را امضا کنید و به شرکت ها و موسسات دور و نزدیک ببرید حتماً این کار را بکنید چون با شروع و پیگیری این کار حتماً به شغل مورد نظرتان دست خواهید یافت. اصل اساسی این است که باید کاری را که لازم می دانید انجام بدهید. بعضی اهداف هم نیاز به انجام کارهای مشخصی دارند پس چه دوست داشته باشید چه دوست نداشته باشید باید این کارها را انجام دهید. ممکن است هدف شما مستلزم کار سخت، سفر دور یا هم کلامی با افرادی باشد که دوست شان ندارید اما چاره ای نیست اگر می خواهید به هدف تان برسید باید از همین راه بروید. کمال گرایی دشمن موفقیت است. در کمال گرایی انسان هیچ وقت حرکت نمی کند چون همیشه منتظر است که همه شرایط مهیا شود. اگر می خواهید ثروتمند شوید باید کارهایی بکنید که شما را به این هدفتان نزدیک می کند. اصلاً درست نیست که هر وقت وسوسه می شوید که پروژه هایتان را نیمه تمام کنار بگذارید به خودتان تلقین کنید که از اول هم خیلی مشتاق این کار نبودم. بعضی ها فکر می کنند می توانند از راه های میانبری مانند دلالی یا کلاهبرداری زود پولدار شوند اما اگر اعتقاد داشته باشید «از هر دستی بدهی از همان دست می گیری» حتماً راه های شرافتمندانه تر را انتخاب خواهید کرد. بیشتر افراد موفق بر اهمیت عمل کردن در دستیابی به موفقیت تاکید دارند. عمل کردن کلید موفقیت است و بی عملی تنها علتی است که باعث می شود آدم ها به موفقیتی که رویایش را در سر می پرورانند نرسند. نکته مهم دیگر در رسیدن به موفقیت حفظ خونسردی است. بدون اینکه عجله کنید یا هول شوید فقط کاری را که به نظرتان مهم و دلخواهتان است انجام بدهید. می گویند موفقیت به سراغ کسانی می آید که آنقدر سرشان شلوغ است که به دنبال موفقیت نمی گردند پس هدفتان موفق شدن نباشد فقط کاری را که دوست دارید و به آن اعتقاد دارید انجام بدهید بعد خواهید دید که موفقیت خود به خود می آید. مادام که به خدا و خودتان اعتقاد داشته باشید، سخت بکوشید و به هیچ کس اجازه ندهید به شما بگوید نمی توانید این کار را انجام بدهید موفق خواهید شد. گاهی برای رسیدن به موفقیت باید آموزش دید و موفقیت وقتی حاصل می شود که وقتی می خواهید و وقتی هم که نمی خواهید آموزش ببینید. گاهی اوقات آموزش دیدن آسان است اما گاهی نیاز به تلاش بسیار دارد زیرا ممکن است در آن زمان خاص حس و حال آموزش نباشد. اگر ضمن تلاش برای رسیدن به هدفتان به افرادی برخوردید که از کار شما یا نتیجه حاصل از آن خوششان نمی آمد نگران نباشید. فقط برای رسیدن به هدفی که تعیین کرده اید بکوشید و بگذارید آنها قضاوت خودشان را داشته باشند حتی سعی نکنید برای آنها استدلال کنید و دیگران را راضی نگه دارید. تنها شما مسوول اهداف خودتان هستید. منتهای کوشش خود را به کار بگیرید تا خودتان راضی شوید، در نهایت امکان دارد دیگران هم از نتیجه کار شما راضی باشند. برای هر موفقیتی باید بهایی پرداخت و معمولاً کار سخت با خستگی همراه است. موفقیت فرزند کار سخت و پشتکار است. نمی توان با چرب زبانی یا رشوه دادن موفقیت حقیقی به دست آورد. بها را بپردازید و موفقیت را در آغوش بکشید. به یاد داشته باشید هر موفقیتی موفقیت دیگری به دنبال می آورد. ● از عقاید محدودکننده بگریزید آیا تا به حال شده که بخواهید در کاری موفق شوید اما به دلایل ناشناخته ای از آن باز بمانید؟ ممکن است برای چنین اتفاقی دلایل گوناگونی وجود داشته باشد اما حتماً نخستین و مهمترین علت آن به خود شما بازمی گردد خیلی وقت ها باورهایی که در زندگی برگزیده اید شما را از رسیدن به موفقیتی که برای آن تلاش می کنید باز می دارد. سه راهکار اساسی زیر کمک می کند این باورهای محدودکننده را کنار بگذارید. ۱) آنها را بشناسید نخستین راهکار این است که باورهایی که شما را از اهدافتان در زندگی دور می کند بشناسید تصور اینکه چیزی سرجایش نیست یا درست کار نمی کند به این معنی نیست که مشکلتان حل شده است بلکه باید دقیقاً پیدا کنید چه محدوده ای در سیستم باورهایتان شما را عقب نگه می دارد. ۲) آنها را با باورهای تقویت کننده جایگزین کنید هنگامی که متوجه شدید کدام باورها شما را عقب نگه می دارد باید آنها را با باورها و تفکراتی جایگزین کنید که شما را قدرتمند می سازد. مثلاً اگر فکر محدودکننده ای دارید که براساس آن تصور می کنید فقط ثروتمندان در زندگی موفق هستند و می توانند پیش بروند باید آن را با این تفکر جایگزین کنید که هر کسی که راه موفقیت را یاد بگیرد می تواند زندگی خوبی داشته باشد. ۳) با بزرگان نشست و برخاست کنید یکی از بهترین راه ها برای حذر از باورهای محدودکننده این است که اطراف خود را از آدم هایی پر کنید که کارهای بزرگی در زندگی شان انجام داده اند. هرقدر بیشتر با این افراد معاشرت کنید بیشتر متوجه می شوید که آنها هم مثل خودتان آدم های معمولی هستند. تنها تفاوتشان با شما این است که آنها نسبت به شما به چیزهای بزرگ تری فکر می کنند و اعتقاد دارند.
نوشتن دیدگاه