کد خبر: 11721
منتشر شده در پنج شنبه, 11 خرداد 1396 06:56
من و کرهایها / داستان سفر به سرزمین سکوت و پیشرفت «چی بودیم و چی شدیم» ورد زبان ما ایرانیهاست بهخصوص در حالت مقایسهای با ملتی مانند کره که گفته میشود هر دو کشور روند توسعه مدرن قرن 20 را باهم شروع کردند و مثال ایرانخودرو و کیا موتورز و هیوندای و... را میزنند. (بگذریم که برخی روند توسعه را...
من و کرهایها / داستان سفر به سرزمین سکوت و پیشرفت
«چی بودیم و چی شدیم» ورد زبان ما ایرانیهاست بهخصوص در حالت مقایسهای با ملتی مانند کره که گفته میشود هر دو کشور روند توسعه مدرن قرن 20 را باهم شروع کردند و مثال ایرانخودرو و کیا موتورز و هیوندای و ... را میزنند. (بگذریم که برخی روند توسعه را از زمان امیرکبیر و همزمان با ژاپن و ...میدانند)
متأسفانه پرواز مستقیم به کره علیرغم مراودات زیاد اقتصادی وجود ندارد و برای چرخاندن لقمه دور دهان باید به امارات- چه هواپیمایش و چه خاکش- تکیه کرده و ازآنجا پرواز خستهکننده 8-9 ساعته را انجام داد.
در فرودگاه سئول با مسئولان کرهای تور آشنا میشویم که بیتا - خانم کرهای فارغالتحصیل روابط بینالمللی دانشگاه تهران - مسئول هندل کردن سفر و آشنا کردن ما با مردم و فناوریهای الجی است.
بیتا با یک تیم ناسازگار مواجه شده است که یکی دنبال چینج کردن دلار به وون (واحد پول کره) است و یکی جای دیگر رفته و ...
همان ساعت اول با لهجه شیرینش میگوید ما کرهای ها یک مثال درباره ایرانیها میزنیم. هر کاری میکنم که مثال چیست نمیگوید اما از تنبلی و ... حرف میزند و میگوید هر وقت ما میخواهیم یکی را مثال بزنیم در این مورد، به ایرانیها حواله میدهیم!خوب، همان لحظه ضربه کاری را خوردیم! البته ما خودمان هم میدانیم که ملتی هستیم که سردرگمیم و همهچیز داریم و میخوابیم و میخوریم و کار نمیکنیم و غر میزنیم و ... اما نمیدانستم ضربالمثل هم شدهایم!
بدون اینکه به من بر بخورد، مسئولیت مستقیم تمام خصوصیات اخلاقی هموطنان را برعهدهگرفته و پس از نیم ساعت تأخیر، در آغاز برنامه بهسوی اهداف تعیینشده میرویم.
سوار بر اتوبوس وی-آی-پی بهسوی رستوران رفته و بعد بهسوی هتل میرویم.
شب بود و چیزی دیده نمیشد اما اولین چیزی که نظرم را جلب کرد این بود که تابلوهای راهنمایی اغلب تکزبانه بوده و بهندرت تابلوی کرهای- انگلیسی دیده میشد، منهای محله آمریکاییها که نزدیک رستوران بود و پر از واژههای غربی!
مگر کره یک کشور بینالمللی نیست؟ پس چرا انگلیسی حرف زدن مردمان کوچه و خیابانش کم است؟
مثل همه کشورها قوانین راهنمایی رانندگی را رعایت میکردند و دوباره غصه خوردم که چرا ما اینجوری نیستیم؟ و داستان تکراری فرهنگ و ... معماری شهری سئول تفاوت بزرگی با تهران دارد و آن پیاده روهایی است که بسیار عریض بوده و خودروها و موتور می توانند پارک کرده و مردم هم عبور کنند. ابن نوع معماری سبک زندگی خاصی نیز در پایتخت ایجاد کرده است.
کرهای ها روشن هستند و سبز که رنگ سبز را در اوج خلاقیت در معماری خود بکار بردهاند، تقریباً هر مسافری که وارد فرودگاه اینچئون میشود نمادی از این سبزی را هنگام گرفتن ساک و چمدان خود میبیند و در شهر نیز سبزی و طراوت موج میزند.
تقریباً سئول هم جمعیت تهران است اما آن کجا و این کجا!
صبح روز بعد به برج دوقلوی ال جی میرویم که نمادی مدرن را در بر میگیرد و اولین چیزی که نظرم را جلب میکند، ایستادن کارمندان در صف کارت زنی بهطور منظم است که البته ما را به صورت اختصاصی از جلوی آنها عبور میدهند تا بتوانیم به طبقه 15 برویم.
هنگام ورود با کلمه سیگنیچر روبرو میشوم که بخشی از استراتژی جدید الجی است تا زندگی ما را با محصولاتش هوشمندتر کند. سیگنیچر
فرهنگ جدید هوشمندتر شدن زندگی ما با محصولات جدید است تا بتوانیم از محل
کار، داخل یخچال را دیده و دستور خرید اقلام لازم را آنلاین سفارش دهیم.
سری جدید بخشی از توسعه اینترنت اشیاء است که الجی دنبال میکند و با کمک هوش مصنوعی گوگل میخواهد ما با دستور صوتی لوازمخانگی خود را مدیریت کنیم.
الجی سیگنیچر کلاس جدیدی از دیزاین و طراحی را در بر میگیرد که تجربه زندگی متفاوت را به ارمغان میآورد.
گفتم مدیریت یاد این نکته در سفر افتادم که این کلمه در کره با ایران فرق دارد. مدیریتی که در الجی دیدم مبتنی بر شایستهسالاری بود. هر کس امتیاز بیشتری برای خلق و تولید محصولات جدید داشته باشد به مدیریت میرسد و چرخهای از موفقیت زنجیرهای را میبینیم که حاصلش بالاتر بودن درآمد یک کمپانی مانند الجی (129 میلیارد دلار) از درآمد نفت کل مملکت ما میشود.
هرگز حاضر نیستم در این زمینه آنها را با خودمان مقایسه کنم. فقط به خودم میگویم بیخیال@
الجی از 1958 شروع کرده و حالا با داشتن 71 کمپانی و 75150 نیروی کار در جهان یکی از موفقترینها است.
برداشتی که من از شعار Life's Good الجی کردم این بود که برای زندگی بهتر باید ابداع کرد و اگر این ابداع به دلایلی راضیکننده نباشد، باید آن را تغییر داد تا به مطلوب موردنظر رسید. این فلسفه را در گوشی جی 5 ماژولار الجی در سال 2016 و تغییر به مدل کلاسیک جی 6 در سال 2017 دیدم.
الجی مدیریت سبز محیط زیستی را در تمامی محصولات خود رعایت کرده و حالا در سیگنیچر با ترکیب فناوریهای هوشمند، اجازه باز شدن درب یخچال را بهصورت خودکار با قرار گرفتن جلوی آن داده است و این یعنی زندگی خوب!
از سوی دیگر لباسشویی دوقلو با نویز کمتر، مصرف انرژی پایین ترو مدیریت آن با گوشی هوشمند قابلتوجه بود که در بازدیدمان آن را به خوبی لمس کردیم.الجی با پلتفرم مجهز به سنسور SmartThinQ و شراکت با گوگل و آمازون، سعی کرده است سری سیگنیچر را هوشمندتر از قبل سازد و این کار با افزودن دستورات صوتی دیجیتالی امکانپذیر شده است.
سیاست این کمپانی کرهای
این است که محصولات جدید را در بازارهای بزرگی مانند آمریکا تست کرده و
سپس وارد بازارهایی مانند ایران کند. از سوی دیگر استراتژی تفاوت قیمت را
در الجی بدون افت کیفیت شاهد هستیم، چراکه آنها میدانند قدرت خرید ایرانیها مانند آمریکاییها نیست و به همین خاطر ضمن بومیسازی محصولاتی مانند سولاردوم پرشیا در ایران، آن را پرفروشترین هم کرده است.
الجی حتی برای محصولات غیرهوشمند نیز هاب مخصوص ساخته تا بتوان لوازمخانگی قدیمی را نیز هوشمند کرد.
درنهایت در نقشه راه تا سال 2020 ترکیبی از لوازمخانگی وای فای، دستورات صوتی دیجیتال و هوش مصنوعی باید بهسوی محصولات جدید متصل به اینترنت اشیاء حرکت کرد و درنهایت الجی بهروزی فکر میکند که همهچیز به همهچیز وصل شود.
بازدید از خط تولید کارخانه Changwon نیز خالی از لطف نبود و ما را با جدیدترین سیستم کارخانهای تولید آشنا ساخت که نمونه آن به صورت انتقال فناوری در ایران احداث شده است.
در طول مسیر نکاتی را دیدم که می تواند از دید یک ایرانی حائز اهمیت باشد:
اول اینکه اغلب ماشینها شیشه دودی داشتند (غیر از وسایل نقلیه عمومی) و این مورد را در سایر کشورها به این شدت و حدت ندیده بودم. تقریباً
غیر از وسایل نقلیه عمومی، اغلب خودروها دودی بودند که ممکن است به فرهنگ
سکوت و خزیدن در خلوت و حفظ حریم خصوصی شهروندان مربوط باشد.
کرهای ها را پارسال کف خیابان و هنگام تظاهرات علیه رئیسجمهور وقت، خانم پارک دیده بودم که چگونه درحالیکه برف میآمد، در سکوت وسط خیابان نشسته بودند. بخشی از ماجرا مربوط به پرداخت 3 میلیون دلاری یکی از نزدیکان خانم پارک بود که وارد جزییات نمیشوم اما واقعاً 3 میلیون دلار باعث شد تا دولت خانم پارک محاکمه و رفتنی شود. حالا در این مملکت یکی 700 میلیارد دلار پول مملکت را به باد فنا داده و هنوز دو قورت و نیمش هم باقی است!نکته بعدی که متوجه شدم اینکه کرهای ها وقتی عصبانی میشوند، سکوت میکنند و کظم غیظ میکنند! آنها به اخلاقهای توصیهشده ما بیشتر عمل میکنند تا حرف بزنند و اگر سکوت و آرامش و حفظ حریم خصوصی را کنار هم قرار دهیم میتوانیم نمونه یک رفتار باوقار در خیابان را از یک کرهای ببینیم.
البته این را هم دیدم که برخی مردم ماسک سیاه بر صورت داشتند!
وقتی پرسیدم اعلام کردند که مُد شده است و داستانش به این موضوع بر میگردد که برخی افراد مشهور و سلبریتی ها توسط برخی کنکاش میشوند و به همین دلیل افراد مشهور از ماسک استفاده میکنند که این موضوع کمکم تبدیل به مد در نسل جوان شده است.
دلایل دیگر برای ماسک زدن را بررسی نمیکنیم اما همینکه نسل جدید در حال تغییر است قابلتوجه میشود، چراکه مردم خانه و منازلشان را معمولاً درجایی اختیار میکنند که مدارس بهتری داشته باشد تا فرزندانشان تربیت بهتری پیدا کنند و به همین خاطر مناطق گرانقیمت
جاهایی است که سیستم آموزشی بهتر هم دارد. بگذریم از اینکه به خیابان
تهران هم در سئول سر زدیم که بهترین منطقه پایتخت محسوب شده و نام این
خیابان باافتخار تهران است تا بفهمیم روزگاری هم نام ما در کره طنینانداز بوده است.
کره بهعنوان یکی از 35 کشور عضو OECD با نرخ 19 درصد سیگار روزانه در سال 2013 مواجه شد و قانون منع کشیدن سیگار در مکانهای عمومی و.. را (تخطی کنندگان 100 وون جریمه میشوند) اجرا کرد اما چندین مورد به چشم خودم دیدم که جلوی ساختمانهای اداری و ... در خیابان سیگار میکشیدند و با خودم گفتم شاید این مکانها استثنا باشد.
یکی دیگر از نکاتی که نظرم را جلب کرد وجود یک گیره نگهدارنده کری-یر کودک جلوی توالت عمومی در فرودگاه بود. همانطور که در عکس میبینید مادر میتواند کودک را آویزان کرده و به دستشویی رفته و برگردد، بدون اینکه بچه آلوده شود یا مادر بهزحمت افتد یا کودک دزدیده شود یا دهها چیز دیگر که به مغزم خطور کرد که اگر این آیتم در ایران بود چه میشد؟...
به فروشگاه مرکزی الجی رفتیم که آن سویش فروشگاه مرکزی سامسونگ بود و رقابت این دو بدون توقف در پایتخت ادامه داشت. گرانتر بودن محصولات الجی در فروشگاه مرکزی در مقایسه با کشور خودمان اولین چیزی بود که با دیدن اتیکت قیمتها شوکهمان کرد و آنها توضیح دادند که سطح درآمد مردم کره با ایران فرق دارد و لذا قیمتها نیز فرق دارد. البته برخی محصولات مانند لپتاپ و.. ساخت الجی دیدیم که در ایران ندیده بودیم و مدیران ایرانی الجی قول دادند که سایر محصولات خوب الجی بهزودی در ایران باقیمت معقول عرضه شود.
در شهر این نکته را نیز متوجه شدم که ایستگاههای اتوبوسشان خیلی مدرن نبود و تقریباً وضعیت مشابه ایران داشتند با این فرق که اتوبوسهای شان دود نمیکرد!
ساختمانسازیهای هردمبیل هم ندیدیم و حتی ساختمانهای در حال ساخت بدون شلوغ پلوغی و راهبندان ساخته میشدند و دکوراسیون شهری را برهم نزده بودند که در عکس زیر مشاهده میکنید.
بهسوی رستوران حرکت کردیم و در طول مسیر چیزی نظرم را جلب کرد.
درختان کنار جاده از سه یا چهار طرف با چوب بستهشده بودند. همانطوری که در تصاویر میبینید اغلب درختان بدین روش با اهداف چندمنظوره حصاربندی شده بودند: هم هنگام وزش شدید باد نمیشکستند، هم بهصورت اصولی رشد میکردند، هم زیبایی خاصی به خود گرفته بودند و هم کسی از آنها آویزان نمیشد و ....دهها دلیل دیگر...
روز بعد در برج دوقلوی الجی مصاحبهای با آقای اسکات جونگ قائممقام و مدیر آسیا-خاورمیانه الجی داشتیم که بسیار مفید بود.
آقای جونگ باقدرت و نبوغ خود مدیریت این بخش را در دست گرفته و سود الجی را بالابرده است تا با ساخت محصولات جدید به این استراتژی تداوم بخشد.
وی از بازار بزرگ ایران بهعنوان یکی از اولویتهای اصلی الجی نام برد که بهزودی محصولات سیگنیچر را دریافت خواهد کرد و در درازمدت این کمپانی کرهای قصد احداث کارخانجات بیشتر در ایران را دارد تا به انتقال تکنولوژی دست بزنند.{لینک}
در جزیره زیبای ججو که بودیم متوجه مزرعه پرورش اسب شدم و درخواست کردم تا بتوانیم اسبسواری کنیم اما با تعجب به من گفته شد این اسبها مصرف خوراکی دارند. مردم کره گوشت اسب نمیخورند اما ظاهراً در این جزیره بخشی از گوشت نزدیک گردن اسب مصرف خوراکی دارد که با سس سوی و روغن سیسامی خورده میشود.
در آبشار جیونگ بنگ بهعنوان
مرکز توریستی، اوج مدیریت گردشگری را دیدم. معماری صحیح راه برای ورود و
خروج به آبشار، قرار دادن تابلوهای احتیاطی، جلوگیری از فروافتادن سنگریزه و اجسام خطرناک از لبه کوه به روی توریستها، نوشتههای دو زبانه برای در نظر گرفتن شرایط رفتوآمد بهسوی آبشار؛ همه و همه باعث شد تا بفهمم چرا ما نمیتوانیم مدیریت گردشگری خوبی در کشور خود داشته باشیم، چراکه ریزترین و الفبای گردشگری را بلد نیستیم چه رسد به مدیریت میلیونی توریسم در کشور بهاصطلاح باستانی ایران با 80 میلیون ادعا برای رئیس شدن!
هنگام بازگشت به سئول چرخی در شهر زدیم. کرهای ها رئیسجمهور جدید خود را انتخاب کرده و آرامش در همه جای شهر حکمفرما بود. جلوی یک مرکز مذهبی بزرگ (مانند سازمان خیریه و اوقاف) پیرمردی را دیدیم که بادبزن رنگ میکرد و میفروخت و از این راه خرج خود را در میآورد.
شاید بتوان او را تنها گدای کرهای خواند که ما دیدیم. آنوقت ما افتخارمان این است که با فریبکاری جلوی تلویزیون نشسته و به مردم وعده دهیم که میخواهیم یارانه مردم را چند برابر کنیم و عملاً گداپروری را در کشورمان نهادینه کنیم!
چرا بهجای تشویق مردم بهکار و تلاش، آنها را متوقع میکنیم؟
چرا نمیخواهیم کارکنیم و بعد پولدار شویم؟
چرا نافمان را با دروغ بریدهاند؟ و سمبل تنپروری و ضربالمثل کرهای ها شدهایم؟
آیا با خوردن و خوابیدن میتوانیم درآمد یکی از شرکتهای پتروشیمی خود را 129 میلیارد دلار کنیم؟
آیا با تهمت زدن و زدن جیب مردم و چاقوکشیِ سیاسیِ نهادهای قدرت، میتوانیم پیشرفت کنیم؟
آیا با فحش دادن به عالم و آدم میتوانیم گردشگری را توسعه دهیم؟
آیا با فراری دادن سرمایههای بزرگ میتوانیم در دنیا سربلند شویم؟
کرهای ها کار میکنند و حرافی نمیکنند و به همین دلیل در سکوت پیشرفت کردهاند و ما فقط ادعاهایمان گوش فلک را کر کرده است و به قولی هنوز در توهم هستیم که فقط ما بهشت میرویم و دیگران به جهنم! حال اگر کمی چشمانمان را بازکنیم میفهمیم که تَهِ دنیا هستیم.
..
اینفوگرافیک زیر برنامههای ال جی برای یک زندگی هوشمندتر را در آینده نزدیک روشن میکند.
نوشتن دیدگاه