کد خبر: 11975
منتشر شده در یکشنبه, 31 ارديبهشت 1396 10:42
بسیاری از نسل جدیدیها از دستمزدهای ناکافی خود شاکی هستند در حالی که یکی از این دو کار را انجام میدهند: آنها به دنبال افزایش دستمزد نیستند، یا این که وقت نمیگذارند بفهمند چه کارهایی این افزایش حقوق را تضمین میکنند. شاید فقط به دنبال شغل نیستید، بلکه به دنبال یک شغل خاص میگردید. شغلی که رضایت...
بسیاری از نسل جدیدیها از دستمزدهای ناکافی خود شاکی هستند در حالی که یکی از این دو کار را انجام میدهند: آنها به دنبال افزایش دستمزد نیستند، یا این که وقت نمیگذارند بفهمند چه کارهایی این افزایش حقوق را تضمین میکنند.
شاید فقط به دنبال شغل نیستید، بلکه به دنبال یک شغل خاص میگردید. شغلی که رضایت شما را جلب کند. شغلی که خوشحالتان کند، شغلی که زندگی شما را تامین کند و از همه مهمتر شغلی که مسیر روشنی به سمت آیندهای امیدوار کننده داشته باشد. نمیخواهیم حامل خبرهای بد برای شما باشیم، اما ...
اما اکثر اوقات همه اینها بستگی به رفتارهایی دارد که شما انتخاب میکنید، نه آنچه که کارفرمای شما قول میدهد. البته این بدان معنی نیست که هدفها دستیافتنی نیستند.
بههرحال، برای ساختن زندگی که خاص خودتان باشد، باید از همان ابتدا بفهمید که به چه چیزهایی نیاز دارید.
1- شما بابت جایگاهی که در آن قرار گرفتهاید، پول دریافت میکنید
بسیاری از نسل جدیدیها از دستمزدهای ناکافی خود شاکی هستند در حالی که یکی از این دو کار را انجام میدهند: آنها به دنبال افزایش دستمزد نیستند، یا این که وقت نمیگذارند بفهمند چه کارهایی این افزایش حقوق را تضمین میکنند.
حقیقت این است که کارفرمایان در ازای کمترین دستمزد ممکن، بهترین کار را از کارمندان میخواهند. پس اگر فکر میکنید که به خاطر حضور به موقعتان سر کار، آنها تصمیم میگیرند حقوقی بیشتر از آنچه که خودتان پذیرفتهاید به شما بدهند، باید بگوییم در اشتباه هستید. اگر حقوق بیشتری میخواهید، باید به دنبال آن باشید، یا آنقدر از خودتان قابلیت نشان دهید که آنها گزینهای جز افزایش حقوق شما نداشته باشند.
2- وقتی درخواست کار میکنید، رزومه شما معنای چندانی ندارد
آیا میخواهید بدانید اکثر زومهها از کجا سر در میآورند؟ در اکانت ایمیلی که هیچکس آنها را نگاه نمیکند. اکثر شغلها توسط دوستان، ارتباطهای شبکهای و توصیههای شخصی پر میشوند. زندگی همین است. آدمها ترجیح میدهد با کسانی کار کنند که آنها را میشناسند، چه موکلی که تصمیم میگیرد کدام شرکت اجازه بازاریابی او را برعهده داشته باشد و چه کارفرمایی که تصمیم میگیرد چه کسی را برای خرده کاریهایش انتخاب کند.
اگر یک شغل فوقالعاده میخواهید، روزمه خود را آماده کنید، اما کمی صبر کنید تا به شبکه ارتباطی خود دسترسی پیدا کنید و ببینید چه کسانی را میشناسید. به دنبال معارفه و آشنا شدن با یکدیگر باشید. با آنهایی که میخواهید کار کنید قرار ملاقات بگذارید تا کمی آنها را بشناسید. در غیر این صورت، کسی به شما توجه نمیکند.
3- حضور آنلاین شما مهمتر از آن چیزی است که فکر میکنید
معلوم نیست چقدر طول بکشد که اکثر مردم متوجه این حقیقت بشوند. وقتی برای شغل مصاحبه میکنید، بهتر است باور کنید که هر کسی که به دنبال رزومه شما است، اسمتان را در گوگل سرچ میکند. و حدس بزنید چه میشود؟ اگر اثری از شما در گوگل و شبکههای اجتماعی نباشد یا LinkedIn شما خالی باشد، باید بگوییم بازنده هستید.
برعکس، اگر کسی اسم شما را در گوگل سرچ کند و شخصیت آنلاین و قابل توجه شما را ببیند، ارزش شما چندین برابر خواهد شد. مثلا وقتی میبیند که شما 20 هزار دنبالکننده در اینستاگرام دارید. هر چند دوست داریم فکر کنیم که اینها چیزهای مهمی نیستند، اما اینطور نیست. اساس تصمیمگیری آدمها به نحوه حضور شما در اینترنت برمیگردد. ساختن برند شخصی شما بسیار ارزشمند است. آن هم یک ارزش ویژه. لازم به ذکر است که شبکه اجتماعی یک گیم است. ضمن این که مهم است یاد بگیرید که چگونه خوب این گیم را خوب بازی کنید، ولی نباید منبع ارزشمندی شما باشد.
4- اگر میخواهید آموزش ببینید، باید آغوشتان را برای یادگیری باز کنید
نسل جدید به بیتحمل بودن، محق بودن و باقی چیزها معروفند. اما حقیقت این است که این خلق و خوها اغلب نتیجه عوامل محیطی هستند که از ضعف مدیریت و رهبری نشأت میگیرند. شما نسل هزارهایها اگر میخواهید آموزش ببینید، باید قابل آموزش باشید. اگر میخواهید یاد بگیرید باید به این کار تمایل داشته باشید. اگر میخواهید از تجربیات خود نهایت بهره را ببرید، باید بتوانید خوب ببینید. این یک رابطه یک سویه نیست.
5- هر محیط کاری موافقین و مخالفین خود را دارد. مهم این است که شما از آنها چه میسازید
هیچ محیط کاری "کامل" و بیعیب و نقص نیست. حتی بهترین آنها یعنی محیطهای کاری نسل هزارهپسند نیز چالشهای خودش را دارد. ارزش واقعی که شما از محیط کار استخراج میکنید، بستگی به چیزهای مفیدی دارد که ارائه میدهید. ممکن است بدترین کارفرمای دنیا را داشته باشید، ممکن است بیشتر از آنچه که دوست دارید، کار انجام میدهید؛ اما در نهایت درسهایی که میآموزید نتیجه خط فکری خود شما هستند. میتوانید به آنها به چشم عقوبت نگاه کنید یا به چشم فرصت. سعی کنید از دیگران درس بگیرید، مهم نیست چقدر کوچک باشد.
6- موفقیت درازمدت یعنی دانستن چیزهایی که شما نمیدانید
بسیاری از جوانان سعی دارند با یک پرش خود را به بالای نردبان برسانند. 9 ماه در جایی کار میکنند و بعد آن جا را ترک کرده به سراغ جای دیگری میروند. اغلب در مورد مهارتهایشان اغراق میکنند به امید این که حقوق بالاتری نصیبشان شود. اما این به معنی موفقیت نیست. اگر واقعاً میخواهید در کاری که انجام میدهید، موفق باشید؛ باید به دنبال فرصتهای شغلی باشید و همچنین راههایی برای آموختن چیزهایی که هنوز نمیدانید. کسی که شکست را تجربه میکند، از دانستهها و ندانستههای خود هیچ شناختی ندارد. دانستن چیزهایی که نمیدانید، طول عمر شما را زیاد میکند و موجب میشود تا بتوانید با چالشهای پیش رو مواجه شوید و بر آنها فائق بیایید و مهارتهای خود را افزایش دهید.
7- حقوق ماهیانه شما از آسمان نازل نمیشود
یکی از متواضعترین چیزهای این جهان، کار کردن برای یک کسب و کار کوچک است ( که کمتر از 10 کارمند دارد)، این گونه میتوانید تاثیر کارتان را در آن شرکت ببینید.
اکثر کسانی که وارد نیروی کار میشوند به فکر حقوق، روزهای تعطیل و چیزهایی از این قبیل هستند. آنها فکر میکنند تحصیلات دانشگاهی یعنی آنها شایسته این امکانات هستند، بدون آن که سوالی از آنها پرسیده شود. وقتی برای یک کسب و کار کوچک کار میکنید، متوجه میشوید که شغلی که دارید نتیجه سخت کوشی و تلاش عدهای است که نان سر سفره شما میآورند. آنها هر روز جاده را صاف میکنند تا زندگی را برای خود بسازند، شرکت را سرپا نگه دارند و مهمتر از همه مطمئن شوند که شما حقوق ماهیانه خود را دریافت میکنید. اما این که فکر کنید که میتوانید بدون کار کردن یا بدون اهمیت قائل شدن برای کارتان، فقط چکهای حقوقتان را جمع کنید؛ دیدگاه اشتباهی است. چیزی که باید بدانید این است شغل شما حق مسلم شما نیست. پولی که میگیرید از جیب دیگران است و از آسمان نازل نمیشود.
8- هیچ کس بدهکار شما نیست
میخواهید رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید؟ میخواهید کار خودتان را داشته باشید و برای خودتان کار کنید، دور دنیا بگردید و آنگونه میخواهید زندگی کنید؟ شاید اکثر آدمها شرایط رسیدن به رویاهایشان را نداشته باشند. اما هر کسی مطمئناً حرف زدن در مورد آنها را دوست دارد. در زندگی، هیچ کس کار به شما بدهکار نیست. هیچکس مشتری به شما بدهکار نیست. هیچکس حقوق ماهیانه به شما بدهکار نیست. همه اینها را باید خودتان بدست بیاورید. پس به جای صحبت کردن در مورد این که میخواهید شغلتان چگونه باشد، خودتان در جهت یافتن چنین شغلی گام بردارید.
9- شغلی را پیدا کنید که تلاش جانبی شما را کامل میکند
در صورت امکان شغل روزانهای را پیدا کنید که شغل جانبی شما را کامل میکند، با این کار احتمال موفقیت شما چند برابر میشود. مثلاً اگر قرار است شغل نویسندگی را دنبال کنید، در طول روز به کارهایی همچون بازاریابی دیجیتالی مشغول شوید و شبها به نویسندگی بپردازید. با گذشت زمان تلاشهای جانبی شما به شغل اصلیتان تبدیل میشود.
نوشتن دیدگاه