کد خبر: 15037
منتشر شده در شنبه, 10 تیر 1396 07:05
به گزارش مشرق، گرچه آمریکا هنوز در برخی موارد از نیروی نظامی برای حمله به دیگر کشورها و تحمیل خواستههای خود از طریق حمله نظامی استفاده میکند، اما میتوان گفت در عصر حاضر آمریکا مگر در موارد خاص تمایلی به حمله نظامی ندارد و ترجیح میدهد از روشهای کم هزینهتر دیگری خواستههای خود را به دیگر کشورها...
به گزارش مشرق، گرچه آمریکا هنوز در برخی موارد از نیروی نظامی برای حمله به دیگر کشورها و تحمیل خواستههای خود از طریق حمله نظامی استفاده میکند، اما میتوان گفت در عصر حاضر آمریکا مگر در موارد خاص تمایلی به حمله نظامی ندارد و ترجیح میدهد از روشهای کم هزینهتر دیگری خواستههای خود را به دیگر کشورها تحمیل نماید.
از طرف دیگر حملات نظامی آمریکا به دیگر کشورهای جهان از سال ۱۹۹۰ که این کشور در پی تجاوز عراق به کویت، به این کشور حمله کرد، نتایج مورد نظر آمریکا را درپی نداشته است. در تمامی جنگهای نظامی آمریکا از آن زمان تا به حال، آمریکا در حملات ابتدایی به پیروزی رسیده اما بعد از گذر زمان شرایط بهگونهای تغییر کرده که به هیچ عنوان مورد نظر آمریکا نبوده است. حضور آمریکا در کشورهایی همچون افغانستان، عراق، لیبی و سوریه ازجمله این موارد است که حمله نظامی دست کم در بلندمدت نتوانست اهداف آمریکا را محقق نماید.
درحال حاضر نیز آمریکا این تمایل را دارد که با حضور نظامی گسترده در بسیاری از نقاط جهان همچون سوریه و کره شمالی به اهداف خود برسد اما با توجه به هزینهای که حضور نظامی برای آمریکا دارد و سابقهی عدم موفقیت آمریکا در حملات نظامی، کارشناسان به هیچ عنوان حضور نظامی را به سود آمریکا نمیدانند. اما جنگ مالی در شرایط کنونی یکی از حربههای اصلی آمریکا برای تحمیل اراده خود به دیگر کشورهای جهان است که در سالهای اخیر بیشتر توسط آمریکا مورد استفاده قرار گرفته است.
تا پیش از سال ۱۹۷۱ گرچه دلار به عنوان ارز جهان روا مورد پذیرش همه کشورهای جهان بود و از این منظر آمریکا قدرتی بلامنازع داشت، اما به دلیل ثبات قیمت دلار نسبت به طلا، این ارز تنها به عنوان واسطه قیمت کالاها و طلا مورد استفاده قرار میگرفت. اما از آن زمان به بعد آمریکا اعلام کرد که به ثابت نگه داشتن نرخ برابری دلار به طلا پایبندی ندارد. این اتفاق موجب شد عملا پشتوانه دلار از بین برود و فصلی جدید در نظام مالی جهان ایجاد شود.
عدم پایبندی به ثابت نگهداشتن نرخ برابری دلار به طلا این امکان را برای آمریکا ایجاد کرد که بدون نگرانی از کاهش ارزش دلار، به میزان بیشتری دلار خلق کند و در نظام مالی جهانی از آن استفاده نماید. خلق بدون پشتوانه و بیش از حد دلار، استفاده از نظام پرداخت دلار برای اموری مانند جاسوسی و تحمیل خواستهها و همچنین گسترش تحریمهای مالی آمریکا در سالهای اخیر موجب شده است دیگر کشورهای جهان به فکر جایگزینی دلار در تجارت خارجی خود باشند.
به طور خاص کشور چین در سالهای اخیر تلاش کرده است تا با اعتبار بخشی به یوآن، واحد پولی خود، از این واحد پولی در تجارت خارجی استفاده نماید و جایگاه دلار آمریکا را تاحدودی محدود نماید. اندیشمندان چینی معتقدند آمریکا از دلار برای مدیریت تجارت جهانی و نظام مالی جهانی در جهت منافع خود استفاده میکند.
امروزه این آگاهی در همه کشورهای جهان ایجاد شده که جهان روا بودن دلار مزایای فراوانی را برای دولت آمریکا و همچنین بانکهای آمریکایی ایجاد میکند که بتوانند بدون نیاز به زحمت به خلق ثروت بدون پشتوانه بپردازند. به همین جهت استفاده از دلار به عنوان ذخیره خارجی توسط دیگر کشورهای جهان امروزه برای اقتصاد آمریکا بسیار حیاتی است.
با اینحال بسیاری از اندیشمندان عمق ماجرا را بسیار بیشتر از منفعت اقتصادی حاصل از خلق ثروت میدانند. آنها معتقدند گردش جهانی دلار موجب شده است آمریکا از یک ابرتورم در امان بماند. چراکه در غیر این صورت ارزش دلار درپی خلق بیش از حد و بدون پشتوانه آن توسط آمریکا به شدت کاهش می یافت.
اما سازوکار مورد استفاده توسط آمریکا برای جلوگیری کاهش ارزش دلار با وجود خلق گسترده دلار چیست؟ روش آمریکا برای جلوگیری از کاهش ارزش دلار استقراض دولت آمریکاست. در واقع آمریکا با یک دست دلار را خلق میکند و به دیگر کشورهای جهان میفروشد و با دست دیگر دلار را از آنها قرض میگیرد. به این ترتیب خود دولت آمریکا به بزرگترین تقاضا کننده دلار در سطح جهان تبدیل شده و اجازه نمیدهد تقاضای دلار به قدری کاهش یابد که ارزش آن کاهش یابد. این سازوکار موجب شده است ارزش دلار با وجود خلق بدون پشتوانه کاهش نیابد.
بنابراین کارشناسان معتقدند آمریکا از سال ۱۹۷۱ و با اعلام عدم پایبندی به ثابت نگهداشتن نرخ دلار به طلا، عملا اقتصاد واقعی خود را به تدریج تعطیل کرده و به سمت یک اقتصاد مجازی حرکت کرده است. در واقع میتوان گفت درحال حاضر آمریکا یک اقتصاد «پوچ» است که به خلق گسترده دلار وابسته است.
آمریکا در حال حاضر این چرخه را در دستور کار دارد که دلار را خلق میکند، با خرید کالا و خدمات آن را به دیگر کشورهای جهان صادر میکند و در نهایت از طریق استقراض آن را به داخل آمریکا بازمیگرداند. دلارهایی که به آمریکا بازمیگردند عملا جذب سه بازار عمده در آمریکا میشوند: بازار کالا، بازار اوراق قرضه دولتی و خصوصی و بازار سهام. این چرخه موجب شده است آمریکا بتواند همچنان به خلق دلار ادامه بدهد. در این میان آمریکا از حربههای مختلفی برای جذاب کردن این سازوکار و جلوگیری از خروج کشورها از این چرخه استفاده میکند که در جای خود قابل بحث است.
منبع: گَُلدمانی
نوشتن دیدگاه