تهران یکی از پر مسئله ترین شهر هاست و امیدوارم با این تغییر مدیریت اوضاع شهر سامان یابد. اینکه شهردار با عدم پذیرش بسیاری از مسئولیت ها به دلائل گوناگون اینک قبراق و شادان همچون جوانان کمر همت را برای اصلاح امور شهر بسته است را باید به فال نیک گرفت که خدمت به اصل مردم این چنین روحیه او را جوان و عشق به کار او را شادمان می کند. اینکه شهردار جدید در علم ریاضی متبحر است و در ادوار گوناگون در مسند وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی سکاندار بوده است انتظاراتی را برای مردم ایجاد می کند. انشاالله از علم ریاضی خود برای اداره شهر استفاده کند اما به یاد داشته باشد که دکارت هم ریاضی دان بود و از ثمره فکر او بود که جهان بر مدار کم و کمیت افتاد و اگر چه پیشرفتهای را در زمینه کمیت می بینیم اما آنچه مغفول مانده و آسیب فراوان دیده است، معنویت و آرامش برای انسانها است؛ در حال حاضر، روشهای کمی اغلب به سمت کیفی حرکت می کند و یا دست کم از آمیخته بهره می گیرند و این به این معنا است که نمی توان زندگی انسانی را و یا زندگی در جهان را تنها با عدد و رقم اداره کرد. زندگی انسان هزاران بلکه میلیونها راز و رمز دارد که اگر چه راه ورود از کم می گذرد ولی هر گز در آن نمی ماند و به آن ختم نمی شود. کیفیت است که به زندگی معنا و به جانها آرامش می دهد. شهردار جدید با آنکه خود در رأس دو وزارت آموزشی و فرهنگی مهم کشور و نیز میراث فرهنگی بوده است قطعا در ایجاد ارتباط نهاد های آموزشی با مسائل شهری به صورت علمی تلاش خواهد کرد. من در بعضی کشور ها شاهد این بوده ام که پروژه های شهری در یک جا متمرکز می شوند و بر اساس لیاقت و توانائی ها و نه رانت، به دانشگاهها و یا موسسات پژوهشی برای انجام تحقیقات واگذار می شود. البته ممکن است هم اکنون هم این کار به صورت جسته و گریخته انجام شود ولی هنوز نهادینه نشده و از رانت و رفیق بازی بی نصیب نیست. او می تواند با پیوند درست میان دانشگاه ها و پروژه های شهری از تولید این همه پایان نامه و رساله های بی خاصیت جلوگیری کند و همه را تبدیل به پروژه های فعال نماید.شهردار جدید با توجه به سابقه مدیریت آموزشی و پرورشی خود باید به مسئله آموزش به صورت عام در سطح جامعه و آموزش های خاص در وزارتخانه های مرتبط یا سازمانهای مسئول توجه ویژه کند که حاصل آن به شهر و اداره شهر بر می گردد و شهردار ی باید از آن حمایت ویژه کند. شهردار تهران با توجه به اینکه قطعا در هیئت دولت هم شرکت می کند می تواند حلقه اتصالی برای دست کم بعضی وزرا در اجرای هماهنگ کار باشد. به طور مثال دیده اید که در کندن اسفالت ها گاهی نوبت مخابرات و گاهی نوبت اداره گاز و زمانی برای برق و امثال آن است. اگر برنامه باشد و اولویت بندی باشد شهردار می تواند وزرای مربوطه را وادار کند که کارشان را هماهنگ کنند؛ همچنین در امور خدماتی که مردم برای انجام کارشان با چند وزارتخانه و یا واحدهای زیر مجموعه آنها سرو کار پیدا می کنند، هماهنگی آنها در داشتن اطلاعات و سرعت دادن به خواست متقاضیان و حتی مراجعه به یک جا رضایت آنها را بیشتر جلب کند. حتی در تولید و اشتغال هم شهرداری می تواند سهیم باشد و از وزارتخانه های تولیدی برای انواع مصنوعات مورد نیاز شهرداری بخواهد که تولید داخل را آنچنان مرغوب کنند که متوسل به خرید خارجی نباشد و یا کم باشد و ... مسائل کیفی و آسیب های اجتماعی از تهدیدات شهرهای بزرگ است و تا آنها به خوبی شناخته نشوند هرگز به طور اصولی درمان نمی شوند. اعتیاد، حاشیه نشینی، سرقت و مانند آن. خوشبختانه آقای مسجد جامعی را در شورای شهر می شناسم که هم وزیر فرهنگ و ارشاد بوده است و هم به مسائل آسیب زای شهر و منطقه به خوبی واقف و امیدوارم از ظرفیت ایشان به خوبی بهره برداری شود. شهردار گفته است که با گرفتن این مسئولیت ردای سیاست را از تن به در می کند و آماده کار فارغ از مسائل سیاسی می شود که هم مبارک است و هم بسیار سخت و غیر قابل باور! مگر که در عمل آن را اثبات کند. البته بسیاری از وزرای دیگر هم باید ردای سیاست را از تن به در کنند و به کار بپردازند و به جز وزارتخانه های سیاسی و امنیتی چه ضرورتی دارد بقیه سیاسی باشند؟ این هم گفتنی است که به نظر من هیچ فردی نمی تواند سابقه فکری و ارزشی خود را کنار بگذارد و به یکباره خلع لباس کند و به صورت شخص دیگری در آید. اما می تواند مجاهدت کند تا در موضع گیری ها تقوای علمی و کاری خود را به کار بندد. داستان عالمی که می خواست در باره مسائل فقهی چاه در گذشته نظر بدهد را شنیده اید که اول چاه خود را بست تا نکند به خاطر علاقه شخصی و یا پیوند فامیلی در حکمش خدشه ای وارد شود. یکپارچگی در خدمات شهری و به ویژه مسائل آموزشی و فرهنگی کار شهرداری است و در کشور های پیشرفته که خوب مالیات وصول می شود شهرداری در همه مسائل عام المنفعه حضور دارد و منصفانه به مشکلات مردم می رسد.شهردار حتما به فضای شهری توجه می کند و این بی قوارگی شهری را سامان می دهد و اگر نمی شود این ساختمانهای بی قواره که شائبه رانت در آن بسیار قوی است را تخریب کرد، دست کم از مجوز دادن های تازه اجتناب کند. در شهر های بزرگ دنیا یک منطقه عمومی و تجاری وجود دارد و اغلب «داون تاون» نام دارد و در آنجا ساختمانهای مرتفع بسیار است ولی بقیه شهر جای زندگی است و هر منطقه برای خود اختیارات خاص دارد و در آبادانی و رفاه مردم سنگ تمام می گذارند وناظرانی بر آنها نظاره می کند تا خلاف، و تخلف و اختلاس صورت نگیرد. شهردار تهران می تواند هر یک از مناطق بیست گانه را یک شهر به حساب بیاورد که همه مایحتاج مردم در آن منطقه حل و فصل شود و دفاتری مانند پلیس به اضافه ده را هم تقویت کند و هم بر حسن اجرای کار آنها نظارت داشته باشد.شهردار تهران می تواند از شهردار قبلی که می خواست مشکل ترافیک و محیط زیست را حل کند کمک بگیرد تا چنانچه طرحش اجرائی و عملیاتی است هر چه زودتر این مشکل حل شود که دیگر تهران شهر زندگی نیست و شهر ماشین و دود و آلودگی و هدر رفتن عمر است!! شهردار تهران با توجه به سوابق علمی و فرهنگی خود به خوبی می داند که اگر بخواهد شهری آباد داشته باشد باید اول به مناطق محروم در داخل شهر و از آن مهم تر به خارج شهر و شهرستانها و روستاها برسد تا از حاشیه نشینی و نیز ایجاد مشاغل کاذب جلوگیری کند. داستان شهر، داستان کاسًت ها و طبقات نیست که مثل شهر دهلی در هند با توجه به سنت ها وآداب و رسومشان دو بخش مجزا و غیر مرتبط را در یک شهر ببینید؛ بلکه همچون ظروف مرتبطه می ماند که اگر به داد یک بخش نرسیدی به هر شکلی مسائل آن به بخش های دیگر سرایت می کند و با هم مخلوط می شود. شهردار تهران حتما می داند که با گران کردن شهر، که برنامه یکی از شهرداران گذشته بود نمی توان از مهاجرت مردم بی نوا و بیکار و بعضا فرصت طلب جلوگیری کرد. بلکه اگر به کار و شغل در مناطق محروم رسیدگی شد می توان از مهاجرت جلوگیری کرد و از ورود ماشین های پلاک شهرستانها جلوگیری کرد.شهردار تهران می تواند مدعی باشد که بودجه ای که اخیرا برای ایجاد اشتغال در روستاها و مناطق محروم اختصاص یافت چگونه هزینه شد و کجا اثرش را نشان داد و آیا این تأثیر ماندگار و پایدار، و یا موقتی و دور ریختن سرمایه است و باز روز از نو و روی از نو!اگر از رانت سخن می رود و یا اگر شنیده می شود که فرزندان مسئولان و مجریان با واسطه و یا بی واسطه به بهره برداری و سوء استفاده مشغولند یک سر آن به شهر داری بر می گردد. شهرداری می تواند با تصمیمات خود افرادی را یک شبه میلیاردر و افرادی را به خاک سیاه بنشاند. نگاه جامع الاطراف و بی غرض شهرداران مناطق تا برسد به بخش یاران بسیار کارساز است و اینک که شهردار لباس کار، و نه سیاست به تن کرده است باید زیرمجموعه های وی هم چنین باشند و امید است «تا باد چنین بادا»!معماری شهر و زیبایی ظاهری به میراث جاودان فرهنگی مرتبط است و شهردار روزی هم در آن سمت کار کرده و حتما ایده هایی دارد! شهر تهران نمونه تمام عیار بسامانی و یا نابسامانی اداره کشور است و دولت نباید از آن غافل باشد و نشاید با آن رقابت کند و یا مباحث بر روی لجاجت دور بزند! دولت الکترونیک که نیازی به مراجعه مستقیم مردم نباشد و تلفن ها پاسخگو باشند و نه اینکه افراد را سر کار بگذارند از شهرداری شروع می شود.پس باید شهردار تهران و نیز رئیس شورای شهر در جلسات شورای عالی استانها و یا شهرداران کشور برای عدم مهاجرت از سایر شهرستانها به تهران تدبیری بیندیشد و توافقاتی صورت دهند تا این تعادل نسبی بر قرار شود و الا کشور تهران!! از این هم وسیعتر خواهد شد و آنگاه همه مصیبت هایی که فعلا شهر تهران دست به گریبان آن است چندین برابر خواهد شد. و سر انجام شهرداری کم از شهریاری نیست. شهردار می تواند سبک زندگی و الگوی مصرف را بهینه کند اگر بخواهد و تیمی صالح داشته باشد.