شاید هرگز ندانید که همکاران سابق شما - حتی کسانی که در دل از آن‌ها نفرت دارید - ممکن است روزی ارجاع کور شما باشند و به اصطلاح زیر آبتان را بزنند. بله، این اتفاق می‌افتد. پس سعی کنید روی زبان و رفتارتان کنترل داشته باشید و مراقب باشید که هرگز پل‌های پشت سر خود را خراب نکنید. آیا قبل از آن که شرکت را ترک کنید به همکارانتان می‌گویید که چقدر از کار کردن با آن‌ها متنفرید؟ مکانی که محل کسب و به اشتراک گذاشتن دانش باشد، به افراد قدرت می‌دهد تا از دیگران بیاموزند و درک بهتری از جهان داشته باشند. وقتی پله‌های موفقیت را طی می‌کنید با آدم‌ها مهربان باشید چون هنگام پایین آمدن مجبورید دوباره آن‌ها را ملاقات کنید.    شاید شما هم بارها شاهد چنین اتفاقی بوده‌اید. بازنده‌هایی که ایمیل‌های پایان ناپذیری را به شبکه‌های کاری می‌فرستند و از احساسات و ماجراهای زندگی‌شان می‌گویند.  در شرکت‌هایی مانند سیسکو روزانه حدود 200 ایمیل از این دست دریافت می‌شوند، این نوع سوء استفاده ناخوشایند بسیار ناامید کننده است. و همچنین آدم‌های نادانی که چیزی جز چاپلوسی مدیرانش نمی‌دانند. در حالی که هر دوی این‌ها مدیر هستند و مانند بسیاری دیگر مسیر ترقی در شغل را پیموده‌اند.  رمز موفقیت در کار این است که سعی کنید کسانی که از شما متنفرند را از کسانی که هنوز به در مورد احساسشان مطمئن نیستید، دور نگاه دارید. شاید به نظرتان خنده‌دار باشد، اما حقیقتی در آن وجود دارد. روابط و نگرش کاری شما از جنبه‌های مهم زندگی شما هستند. اگر می‌خواهید در شغل خود باقی بمانید، بدانید که این افراد یعنی همان‌هایی که از شما متنفرند سالها به دنبال شما خواهند بود و بر سر راهتان قرار خواهند گرفت. تصور نکنید که با تاثیربدی که از خود بر جا می‌گذارید به خصوص زمانی که دیگر کارتان برایتان مهم نیست، می‌توانید به نوعی تلافی کنید.   وقتی می‌خواهید محل کار را ترک کنید، لبخند بزنید. برای همه بهترین‌ها را آرزو کنید. ارتباط خود را با کسانی که دوستشان دارید و کسانی که می‌توانند بعدها به درد آینده کاری شما بخورند، حفظ نمایید و به کسانی که دوستشان ندارید چیزی نگویید. شاید ندانید که همین افراد می‌توانند زمانی "ارجاع کور" شما باشند، بله امکانش هست. آن‌ها به "عاملین مخفی دشمن" تبدیل می‌شوند که دست تنها می‌توانند شانس شما را در مرحله بعدی کارتان به کلی نابود کنند. پس چرا چنین ریسکی می‌کنید؟    یکی از مهمترین نکاتی که در محیط کار می‌آموزید این است که خشم خود را کنترل کنید، صبور باشید و دهانتان را بسته نگاه دارید. انجام هر سه مورد در محل کار به نظر دشوار می‌آید، بخصوص با گذشت زمان که مدام با افراد در ارتباط نزدیک هستید و همکارانتان همانند خانواده شما برایتان مهم می‌شوند. شما با عادت‌های بد آنان آشنا هستید و آن‌ها هم شما را می‌شناسند. بصیرت و قدرت تصمیم‌گیری بیشترین اهمیت را در این وضعیت دارد. شما هنگام ترک شرکت با به زبان آوردن نقاط ضعف همکارتان، غیر از 5 دقیقه رضایت بی‌رحمانه چیز دیگری عایدتان نمی‌شود.   اگر آن‌ها تا به حال از شرکت اخراج نشده‌اند پس نطق انتقادآمیز شما هیچ فایده‌ای نداشته و در ضمن اگر آن فرد بخواهد به تلافی کار شما اعتبار و آبروی شما را زیر سوال ببرد، دیگر آنجا نیستید که از خودتان دفاع کنید. " سکوت اغلب بهترین کار برای انجام دادن است و همیشه بهترین حرف برای گفتن".  شرکت‌ها احساس ندارند. اما آدم‌ها دارند.  به همین دلیل فراموش نمی‌کنند. وقتی اعتبار و آبروی شما آسیب ببیند بازگرداندن آن کار بسیار دشواریست. شاید شما هم این جمله را در جایی دیده و یا شنیده باشید که " برای من خیلی دیر شده، اما برای تو دیر نیست" پس سعی کنید مراقب رفتارتان باشید تا هرگز پشیمان نشوید. این جملات را دائم با خودتان تکرار کنید:" من زبانم را کنترل می‌کنم، و به آن اجازه نمی‌دهم بیهوده، رکیک و با بی‌حرمتی سخن بگوید. من خشمم را کنترل می‌کنم و از کارها و آدم‌هایی که من را می‌رنجانند، عصبانی نمی‌شوم. من افکارم را کنترل می‌کنم، و اجازه نمی‌دهدم آرزوهای احمقانه اهداف هوشمندانه من را نابود کنند."   و در یک جمله " من پل‌های پشت سرم را خراب نمی‌کنم"