کد خبر: 21501
منتشر شده در پنج شنبه, 23 شهریور 1396 11:57
چه وجه اشتراکی بین ماهیگیران و کارآفرینان وجود دارد؟ هر دو به وسیله داستان ها و افسانه هایی احاطه شده اند که شاید خیلی ریشه در واقعیت نداشته باشد. در این مطلب، از 10 کارآفرین و کارشناس خواسته شده تا بزرگترین دروغ هایی که راجع به کارآفرینی به آن ها گفته شده را بازگو کنند. کارآفرین بودن پر از زرق و...
چه وجه اشتراکی بین ماهیگیران و کارآفرینان وجود دارد؟ هر دو به وسیله داستان ها و افسانه هایی احاطه شده اند که شاید خیلی ریشه در واقعیت نداشته باشد.
در این مطلب، از 10 کارآفرین و کارشناس خواسته شده تا بزرگترین دروغ هایی که راجع به کارآفرینی به آن ها گفته شده را بازگو کنند. کارآفرین بودن پر از زرق و برق است بزرگترین دروغ یا مفهوم غلطی که در کارآفرینی وجود دارد اینست که وقتی استارتاپ هستید، خودتان را مدیرعامل بنامید. این بیشتر بزرگ جلوه دادن خودتان است. خیلی از تازه کارها به دنبال این زرق و برق هستند بدون اینکه حاضر باشند برای آن کار کنند. کارآفرین بودن از یک شغل 9 صبح تا 5 عصر دشوارتر است. شما باید کارآفرین بودن را بخورید، بخوابید و رویاپردازی کنید. این حرفه برای افراد ضعیف نیست.
تنها چیزی که نیاز دارید ایده ای خوب است داشتن یک ایده عالی قدم اول مهمی است، ولی کسب و کار شما به موفقیت نمی رسد مگر اینکه استراتژی هوشمندانه ای داشته باشید و تلاش پر شور و شوقی را پشت آن قرار دهید. کاری که عاشقش هستی را انجام بده و پول خودش از راه می رسد بزرگترین چیزی که موجب کارآفرینان شکست خورده بسیاری شده، این تصور است که چون عاشق انجام دادن کاری هستید، پس حتماً کسب و کار موفقی خواهید داشت و پول خیلی زیادی به دست خواهید آورد. در حقیقت، اغلب اوقات عشق و علاقه یک نفر برای انجام کاری تبدیل به پاشنه آشیل او می شود چرا که به جای اداره کردن کسب وکار خود، فقط روی ارائه سرویسی که از آن لذت زیادی می برد تمرکز می کند و در نتیجه کسب و کار اطراف آن ها به زمین می خورد. رشد هر مشکلی را حل می کند کارآفرینان جدید گاهی اوقات فکر می کنند که حجم بیشتر تمام مشکلات را حل خواهد کرد. علیرغم اینکه مسلماً نقطه اوجی وجود دارد که می توانید انتظار رسیدن به سود را داشته باشید، مدل کسب و کار شما باید نسبت به هزینه فروش و بازگشت سرمایه واقع بین باشد. اگر با وجود فروختن 100 هزار عدد از محصولی همچنان روی آن ضرر می کنید، به احتمال زیاد در صورت فروختن 1 میلیون عدد از همان محصول پول خیلی بیشتری ضرر خواهید کرد. بزرگتر همیشه به معنای بهتر نیست.
کارآفرینان افرادی تنها هستند کارآفرین بودن، گروه محور ترین و اجتماع محور ترین فعالیتی است که می توانید تصور کنید. این موضوع نیازمند حمایت، شبکه سازی، و ارتباطاتی از انواع مختلف است؛ ارتباط با دوستان، خانواده و همکاران. فکر کردن به کارآفرینی به عنوانی فعالیتی انفرادی محدودکننده ترین چشم اندازی است که می توانید داشته باشید، و بدون شک تضمینی از شکست خواهد بود. شما آزادی کامل دارید یکی از بزرگترین تصورات اشتباه در مورد کارآفرینی این است که به شما آزادی کامل می دهد. کاملا بر عکس، اداره کردن یک استارتاپ زندگی شما را به طور کامل در اختیار می گیرد. اگر اشتیاق کافی برای به موفقیت رساندن آن را نداشته باشید، در واقع شما را بیشتر تحت تسلط می گیرد تا اینکه آزادتان بگذارد. باید مشکلی را حل کنید داستان های موفقیت زیادی راجع به رفع نیازی پنهان وجود دارد؛ خلق چیزی که مردم دوست داشتند ولی تا زمانی که برایشان آن را نسازی، نمی دانستند به آن نیاز داشتند. شما هم حتماً این عبارت «راه حل هایی برای مشکلات» را شنیده اید، ولی هیچ تضمینی وجود ندارد که رفع کردن یک مشکل شما را پولدار کند یا ایجاد چیزی که هیچ کس هنوز نمی داند به آن احتیاج دارد حتماً با موفقیت مواجه می شود. کارآفرینی بازی افراد جوان است نسخه داستانی کارآفرینی خیلی وقت ها این گونه شروع می شود که بنیانگذاری که از دانشگاه ترک تحصیل کرده بود، ایده بزرگ خود را دنبال کرد. واقعیت این است که کارآفرین موفق بودن نیازمند دانش فنی، تجربه ای وسیع و شبکه ای بزرگ است. افراد جوان کمی هستند که تجربه لازم برای موفق شدن را داشته باشند. موفقیت احتمال بیشتری دارد که نصیب فردی با چند سال تجربه کاری شود که فرصتی در بازار را از طریق تجارب کاری و زندگی خود شناسایی کرده و سرمایه مالی و شبکه مورد نیاز برای ریسک کردن و جمع کردن تیم برای پیشرفت در مسیری تازه را دارد.
شما باید در صنعت استارتاپ خود خبره باشید خبره نبودن در صنعتی که در آن فعالیت می کنید باعث می شود که حس همذات پنداری واقعی برای کاربران محصول خود را داشته باشید و به همراه آن ها یاد بگیرید. اگر محصولات یا خدمات شرکت شما برایتان درست عمل نکند، به عنوان کمپانی در مسیر غلطی قدم بر می دارید. از طرف دیگر، اگر محصولتان درست عمل کند تمام تمرکز خود را روی آن می گذارید و هر چیزی که لازم است را در صنعت خود یاد می گیرید تا چیزی با ارزش تر بسازید. لازم نیست حتماً خبره باشید تا فرصتی را ببینید. در حقیقت، خبره بودن مانع این می شود که محصول یا شرکت را به همان شکل ببینید که کاربران می بینند، که بدون شک باعث می شود راهکارها را نادیده بگیرید و تصمیمات اشتباه اتخاذ کنید. برای موفق بودن نیاز به سرمایه گذار دارید اگر واقعاً با کاری که انجام می دهید مشکلی را رفع می کنید، و بازار به راه حل شما واکنش نشان می دهد، نیازی به سرمایه گذار نیست. در دنیای امروز، شما این توانایی را دارید که کسب و کار خود را گسترش دهید و خودتان مستقیماً در بازار فروش انجام دهید. سرمایه گذاران جای خود را دارند، ولی به طور کلی خیلی از مواقع سرمایه گذاران بیشتر از اینکه به شرکتی کمک کنند آن را نابود می سازند.
نوشتن دیدگاه