یکی از شاهکار هایی که احتمالا هر گیمر ایرانی در دوران کودکی یا نو‌جوانی اش تجربه کرده، فرانچایز بی‌نظیر شاهزاده ایرانی یا همان Prince of Persia، ساخته ی تقریبا بهترین استودیوی فرانچایز ساز( نه ادامه ساز!) تاریخ یعنی Ubisoft است. سری که علاوه بر نام با شکوهش، در تمام ابعاد تجربه ای جدید، نوین و مهیج را ارائه می‌کرد. البته تجربه ی بیشتر گیمر ها از این سری از نسخه های سه بعدی آن، یعنی از نسخه ی The Sands of Time آغاز می‌شود، اما پایان این تجربه برای همه تقریبا یکسان و در نسخه ی آخر این سری یعنی The Forgotten Sands رقم خورده، چرا که کمتر کسی است که این سری را آغاز کزده ولی به پایان نبرده باشد. به محض این که گیمری این بازی را از نسخه ی اولش شروع می‌کرد، آنقدر داستان بازی برایش در گیر کننده بود، که ادامه ندادن و تمام نکردنش نوعی خود آزاری محسوب می‌شد! به غیر از داستان، ابعاد دیگر بازی نیز در زمان خود به معنای واقعی کلمه حرفی برای گفتن داشت، گیم پلی تند،خلاقانه و بسیار خشن بازی، باعث شد تا همین یک فرانچایز کل ژانر Hack and Slash  را یک گام رو به جلو هل دهد و از سوی دیگر موسیقی و طراحی بازی نیز این حس را در گیمر ایجاد می‌کرد که شاهزاده ایرانی واقعا بازی است که می‌ارزد پای آن وقت صرف کنید و صد البته اعصابتان را خرد! اولین نسخه از این سری در سال ۲۰۰۳ عرضه شد که با آمدنش طوفانی را در دل گیمران و منتقدان ایجاد کرد و توانست با کسب متای ۸۹ این پیام را بدهد که شاهزاده ایرانی قرار است حالا، حالا ها مهمان کنسول ها و کامپیوتر هایتان باشد. اما همان طور که پیشتر هم گفتم یوبی‌سافت فرانچایز ها را عالی خلق می‌کند اما تقریبا هیچ گاه نمی‌تواند همان قدر عالی ادامه اش دهد و این ویژگی دقیقا در این سری صدق می‌کند. یوبی سافت به خوبی به بازخورد های گیمر ها توجه کرد و سعی کرد مشکلات نسخه ی اول را مرتفع کند؛ اما مشکل از آنجا شروع شد که سازنده ی این عنوان ویژگی های اصیلی که باعث جذابیت این عنوان شده بود را در ساخت نسخه ی دوم از یاد برد و در نتیجه نتوانست به موفقیت نسخه ی اول دست پیدا کند. اما گویا یوبی سافتی ها هم گاها از اشتباهاتشان درس می‌گیرند! و پتانسیل بالای این سری را درک می‌کنند، چرا که نسخه ی سوم این سری به خوبی این مسئله را نشان می‌دهد که می‌توان دو نسخه ی پیشین این بازی را با یک دیگر ترکیب کرد و مشکلات را به طرز قابل ملاحظه ای کاهش داد و چیزی را به گیمر هدیه داد، که از این سری می‌خواهد. با نقد و بررسی نسخه ی سوم فرانچایز شاهزاده ی ایرانی یعنی Prince of Persia:The Two Thrones همراه باشید(اخطار: این نقد سراسر اسپویل گونه نوشته شده است!)  درگیری از همان نقطه ی اول  داستان این بازی درست پس از اتفاقات نسخه ی دوم آغاز می‌شود، یعنی زمانی که پرنس به همراه Kaileena سوار کشتیشان می‌شوند تا به شهر Babylon بروند. در نسخه ی پیشین شاهد بودیم که پرنس، سعی داشت زمان گذشته را تغییر دهد تا از وقوع فجایع در زمان آینده جلوگیری جلوگیری کند. او در نهایت توانست با شکست دادن Dahaka، کالینا را از چنگال آن موجود شوم نجات داده و بالاخره زمان را عوض کند. اما این کار او به معنای آن است که نه تنها گذشته تغییر کرده،بلکه در زمان آینده یا همان حال فعلی نیز، توالی اتفاقات دچار تغییر شده اند. در گذشته ی دست نخورده همان طور که مشاهده کردیم Vizier به همراه Maharajah به سمت جزیره ی زمان حرکت می‌کردند و ساعت شنی که حاوی ذرات زمان بودند را می‌شکستند اما حالا با کار هایی که پرنس انجام داده، آن ها پس از رفتن به جزیره ی زمان با ساعتی رو به رو می‌شوند که تو خالی است؛در نتیجه ی این اتفاق، Vizier نیز هیچ گاه با پرنس نبرد نکرده و در نتیجه کشته هم نشده! و از سوی دیگر Farah هم هیچ گاه شاهزاده ی داستان ما را ملاقات نکرده تا ماجرای عشق و عاشقی میانشان پیش بیاید! فکر کنم با خواندن همین چند خط که در حقیقت خلاصه ای از اتفاقات داستان نسخه ی پیشین است، پی برده باشید که Two Thrones داستانش را به طور کامل بر ادامه ی نسخه ی پیشین بنا می‌کند و از این رو اگر کسی بخواهد این سری را از این نسخه شروع کند، حداقل در بخش داستانی چیزی دستگیرش نخواهد شد و یا اگر هم بشود، نیازمند دقت و تلاش فراوانی است که در نوع خود ایراد مهمی است. پس از آن که پرنس و کالینا به بابیلون می‌رسند، قبل از ورود به بندر شهر، به کشتی‌شان حمله می‌شود و حوادثی رخ می‌دهد که نتیجه اش حاضر شدن شاهزاده در شهر و نبرد دوباره با Vizier که به قصد تصرف شهر آمده؛ است، در جریان این نبرد، خنجر زمان به دست Vizier می‌افتد و وی فردی را با این خنجر به قتل می‌رساند که نتیجه اش آزاد شدن دوباره ی ذرات زمان است، او خنجر زمان را در خودش نیز فرو می‌کند و با این کار خودش را به موجودی پلید و شیطانی اما نامیرا بدل می‌سازد، سایر ساکنین شهر که ذرات زمان بر آن ها هم اثر کرده نیز به موجودات شیطانی تبدیل می‌شوند و شهر از ویرانه ای که بوده، به دوزخ بدل می‌گردد. شاهزاده ی داستان نیز که در نزدیکی این انفجار ذرات قرار داشت هم به نوبه ی خود تحت تاثیر ذرات قرار می‌گیرد و موجودی شیطانی در داخلش پدید می‌آید که باعث می‌شود شاهزاده ای با دو روح در یک یدن داشته باشیم. داستان اصلی بازی از این نقطه آغاز می‌شود که شاهزاده قصد دارد از Vizier انتقام بگیرد و شهر زادگاه و خانه ی اصلی و تخت پادشاهی اش را طلب می‌کند. داستان در قیاس با سایر نسخه ها با آن که مسیر انتقام را طی می‌کند اما به خاطر وجود نقش فرح( دختر Maharajah) حالتی بسیار دراماتیک تر و گاها رمانتیک تر به خود می‌گیرد به نحوی که در بعضی قسمت ها شاهد آن هستیم که شاهزاده برای نجات جان فرح، از انتقامش دست می‌کشد و آن را به تعویق می‌اندزاد. داستان بازی در کل پیچش چندانی ندارد و جدای از بحث و جدل های گاه و بی‌گاه پرنس و فرح کاملا روان دنبال می‌شود، داستان شما را کاملا در گیر خودش می‌کند اما چنانچه گره های داستانی بیشتر و زیباتری در بازی گنجانده شده بود، شاید علاقه ی بیشتری برای به پایان رساندن بازی ایجاد می‌کرد؛ چرا که از همان ابتدا معلوم است شاهزاده ی پارسی تا انتقامش را نگیرد، بازی تمام نخواهد شد و در آخر قابل ذکر است که تمامی این جریانات را راوی بازی یعنی کالینا برای شما تعریف می‌کند.  شهر بی‌نظیر بابل که حالا در آتش آشوب و خیانت می‌سوزد!  دو روح در یک بدن  یکی از بخش هایی که هر گیمر را طرفدار پرو پاقرص این سری و به خصوص این نسخه می‌کند، مبارزات سریع و بسیار خشن بازی است که هیجان را در تمام بازی بازی تزریق می کند. شاهزاده در ابتدای بازی به خاطر داستانی که برایش پیش می‌اید، شمشیر مناسبی در اختیار ندارد و مبارزات در اوایل کمی خسته کننده جلوه می‌کند اما به محض این که شمشیر های بهتری به دست شاهزاده می‌رسد و توانایی برگرداندن زمان به او بازگردانده می‌شود، بازی دوباره جان می‌گیرد و پرنس مثل همیشه کمبو های فراوانی را برایتان اجرا می‌کند! از کمبو هایی که روی یک نفر انجام می‌شود تا کمبو های چند نفره، از کمبو های یک خنجره گرفته تا حرکاتی که با دو شمشیر انجام می‌شود و تمامی این حرکات بسیار روان و بدون مشکل خاصی بر روی دشمنان قابل اجرا هستند. سازندگان برای این که در این نسخه تنوع بیشتری ایجاد کنند قابلیت جدیدی به نام speed kill را معرفی می‌کنند که همان stealth kill های خودمان هستند و برای اجرای این حرکات بایستی بی سرو صدا به دشمنان نزدیک شوید حال از پشت سر، از بالای سر، یا از زیر پایشان فرقی نمی‌کند در هر حالت هنگامی که به فاصله ی مناسبی از فرد قرار گرفتید بازی با افکتی تصویری به شما می‌گوید که حالا مجاز به انجام این حرکت هستید و بایستی با فشردن دکمه هایی، دو یا نهایتا سه ضربه را به حالت دکمه زنی به دشمن وارد کنید و این کار آن ها را می‌سازد، اما در صورتی که این دکمه ها فشرده نشوند و یا دیر این کار را انجام دهید،حرکتتان باطل شده و بایستی نبرد را به همان صورت همیشگی دنبال کنید. اما خلاقیت سازندگان در نبرد های بازی به همین جا ختم نمی‌شود، در بازی وقت هایی پیش می‌آید که روح تاریک شاهزاده بر قسمت دیگر غلبه کرده و کنترل او را برای مدتی در دست می‌گیرد. در این حالت قوای بدنی شاهزاده به طور قابل ملاحظه ای افزایش می‌یابد و حرکاتش هجومی تر می‌شود و می‌تواند در ضربات کمتری کار حریفش را یک‌ سره کند اما مشکل این جاست که چندان بر روی این حالت کار نشده و مثلا کمبو های به خصوصی را برای خود ندارد، در حقیقت در این حالت آزادی نبرد از شما سلب می‌شود و تنها به کمک یک شمشیر و زنجیری آتشین که مختص این حالت است می‌توانید با دشمنان مبارزه کنید البته شمشیر هم چندان به کارتان نخواهد آمد، چرا که در نبرد های شاهزاده تاریک، بازی از روی عمد دشمنان بیشتری را در هر صحنه وارد می‌کند و این کارش باعث می‌شود بخواهید از تنها سلاحی که می‌تواند در آن واحد به چند نفر صدمه بزند یعنی همان زنچیر آتشین، استفاده کنید؛ که این امر  مبارزات بازی را به سرعت خسته کننده می‌نماید. نظیر نسخه های پیشین در این نسخه هم معما های بسیار زیاد و خلاقانه ای که بیشتر حالت پلتفرمینگ را در بازی تداعی می‌کند، وجود دارند که باعث می‌شود ذهنتان به چالش کشیده شود، البته بیشتر این معما ها به سرعت حل می‌شوند اما تعدادی نیز در بازی شما را حداقل نیم ساعتی برای حلشان معطل می‌کنند. خوبی دیگری که در بخش گیم پلی بازی به چشم می‌خورد وارد کردن شاهزاده ی تاریک در بخش پلتفرمینگ بازی است به این شکل که تعدادی از این معما ها تنها به کمک قدرت بدنی بالای شاهزاده در حالت شیطانیش حل می‌شوند و این یعنی باید در حل آن ها خلاقیت به خرج دهید و در عین حال مواظب باشید تا قدرت شاهزاده تمام نشود. برای پر کردن قدرت پرنس در این حالت به جز کشتن دشمنان می‌توانید جعبه ها و کوزه هایی که عموما در نقاط گوشه ای محیط های بازی قرار داده شده اند را هم بشکنید تا مدت زمان بیشتری در اختیار خود قرار دهید. دیگر نکته ای که توجه من را به خود جلب کرد، توجه خوب سازندگان به مکان قرار گیری شاهزاده و انجام حرکات با توجه محیط پیرامون او است که در آن زمان در نوع خود درخور توجه بود، به عنوان مثال speed kill ها و یا کمبو هایی که شاهزاده در کنار دیوار یا محیط باز یا زمانی که از دیوار آویزان است،انجام می‌دهد کاملا متفاوتند و این امر به زیبایی بازی کمک فراوانی می‌کند. گیم پلی بازی به طور کلی تنوع نسبتا خوبی را چه در بخش مبارزات و چه در بخش پلتفرمینگ در اختیارتان می‌گذارد و حتی اجازه می‌دهد که از شمشیر های دشمنانتان استفاده کنید و هیچ گاه شما را نا امید نخواهد کرد.   یک speed kill دیدنی که توسط شاهزاده تاریک و خشمگین اجرا می‌شود!  و آنگاه که شیطان فرشته وار به شما نگاه می‌کند و فرشته وار صدایتان می‌زند!  قبل از آنکه هیچ حرفی در مورد بخش گرافیکی بازی بزنم، بایستی بگویم که سال ۲۰۰۵ یعنی دوازده سال پیش و همان طور که می‌دانید هر صنعتی هم که با گذر زمان پیشرفت چندانی نکند، صنعت طراحی و گرافیک حتما پیشرفت غول آسایی می‌کند آن هم در طی دوازده سال! و تمام نکاتی که در ادامه ذکر می‌کنم با در نظر گرفتن فاکتور بسیار مهم و حیاتی زمان هستند. بازی توسط موتور jade ساخته شده که موتور نسبتا خوش ساختی به حساب می‌آید و یوبی‌سافت از آن در ساخت عناوین بسیار زیادی از جمله نسخه های پیشین این سری و بازی های چون Beyond Good And Evil و Naruto بهره برده و به کمک بهینه سازی های مداومی که روی این موتور انجام شده، این بازی نسبت به نسخه های پیشینش باگ و گلیچ های بسیار کمتری دارد(نه این که نداشته باشد اما کمتر!) هم چنان در این نسخه هم با مشکل بیش از حد تیز بودن گوشه ها روبرو می‌شوید که سازندگان با وجود این که این مشکل در نسخه های پیشین نیز وجود داشت، فکری به حالش نکرده اند. اما در عوض تقریبا سراسر محیط های بازی با light bloom فراوانی پوشانده شده که به نوعی حالت نرمی را به فوکوس کردن دوربین بازی بخشیده و حالتی خیالی را به بازی می‌افزاید که با تم افسانه ای بازی هماهنگی خوبی دارد. نکته ی خوب دیگر بازی آن است که تکسچر های بازی کیفیت خوبی دارند و از نزدیک هم کیفیتشان چندان افت نمی‌کند اما مدل هایی که در آن ها از تکسچر ها استفاده شده حتی در آن زمان هم قدیمی و مصنوعی جلوه می‌کنند و باعث می‌شوند که کیفیت بافت ها چندان به چشم نیایند. از بخش گرافیک فنی بازی که بگذریم بخش هنری آن واقعا حرفی برای گفتن باقی نمی‌گذارد، طراحی بی‌نظیر و با جزئیات شخصیت اصلی یعنی شاهزاده و شخصیت مکملش، فرح و طراحی بسیار خوب باس فایت ها و دشمنان بازی شما را مجذوب خود می‌کند و از آن بهتر طراحی بسیار دلنواز منظره ها و ساختمان های بازی است که چه روی سقف ساختمان های بلند بابل و چه در غار های زیر زمینی همیشه چیزی دیدنی برای شما به ارمغان می‌آورد. این نسخه از سری شاهزاده ایرانی هم نظیر نسخه های پیشینش موسیقی های بی‌نظیری در خود جای داده که تعداد ترک های راک و متالش نسبت به نسخه های پیشین بیشتر شده اما هنوز هم قطعاتی آسیایی و شرقی در میان ترک های بازی وجود دارد که به هنگام کات سین ها و یا مبارزات بازی شنیده می‌شوند و اتمسفر بازی را بیش از پیش تقویت می‌کنند. صدا پردازی بازی با دقت بسیار زیادی انجام شده و صدای برخورد شمشیر با افراد و دیوار ها و حتی صدای شکستن استخوان ها نیز طبیعی جلوه می‌کنند. یکی از نکات خوب بازی استفاده از دو صدا پرداز برای شاهزاده ی پارسی و نسخه ی تاریکش است که نه تنها تفاوت این دو روح را به خوبی نشان می‌دهد، بلکه مونولوگ هایی برای هر یک از این شخصیت ها تنظیم شده که ضمن بامزه بودنشان( شاهزاده تاریک در تیکه انداختن یک پا استاد است!) شما را هر چه بیشتر درون بازی غرق می‌کند.   طراحی و جزئیات بازی خیره کننده است(در زمان خودش البته!)  Prince of Persia:The Two Thrones عنوانی است که شایستگی ها و پتانسیل های این سری را به خوبی برجسته می‌کند و به نوعی از ترکیب شدن دو نسخه ی پیشینش ساخته شده، داستان درگیر کننده،گیم پلی متنوع، طراحی هنری بی‌نظیر و موسیقی غنی را در خود جای داده و گیمر را برای مدتی به خوبی سرگرم می‌کند،هر چند یوبی سافت نتوانسته هیچ یک از بخش های بازی را بی‌نقص بسازد، اما با این حال بازی کیفیت بالایی دارد و به کمک همین کیفیت هر طرفدار این سری را قطعا راضی خواهد کرد.