باری پوزن (BARRY.R.POSEN) در کتابی با عنوان خویشتن‌داری (RESTRAINT) بنیانی جدید برای استراتژی کلان ایالات متحده که در 225 صفحه در دانشگاه کورنل درسال 2014 منتشر شده به استراتژی کلان، مخاطرات هژمونی لیبرال و مفاهیم ادبیات خویشتن‌داری می‌پردازد. بخشی از فصل دوم کتاب برای آشنایی علاقه‌مندان خلاصه شده است:نمونه ای برای خویشتن‌د‌اریاستراتژی کلان خویشتن‌داری باید بر منافع حیاتی امنیت ملی آمریکا و در عین حال بر کاهش فرایند فعالیت نابودگری سال های آخر قرن بیستم متمرکز شود. آمریکا منافع ژئوپلیتیک پایداری با جنبه های توازن قوا در اوراسیا دارد. آمریکا باید با تهدیدها در امنیت خود مواجه شود. این تهدیدها عمدتا از حضور تسلیحات هسته ای، تهدیدات با پنانسیل پیچیده هستند. برخی تهدیدات هسته ای ناشی از رقابت های ژئوپلیتیکی با دیگر کشورهاست. برخی تهدیدات هسته ای ناشی بازیگران غیردولتی است. لذا آمریکا منافع دوگانه ای در مدیریت تکثیر توانایی تسلیحات هسته ای و بازداشتن سازمان های تروریستی از جاه طلبی های جهانی است. دراین فصل من راهبرد خویشتن‌داری را برای 4 منطقه از جهان توضیح داده ام. خویشتن‌داری بر تغییرات عمده پالیسی آمریکا در اروپا، آسیای شرقی، خاورمیانه و خلیج فارس و جنوب شرق آسیا متمرکز است. همچنین به شکل خاص درباره مشکلات ویژه تسلیحات هسته ای و چالش های گروه های تروریستی با اهداف نامتعارف بحث کرده است.منافع ژئوپلیتیک ایالات متحدهامنیت ملی درباره حفظ حاکمیت، یکپارچگی منطقه ای، امنیت و موقعیت قدرت است. (POSITION OF POWER). موقعیت قدرت و توانایی های ملی با دیگر بازیگران کلیدی در سیستم مرتبط است که به نوعی تضمین اولیه یک دولت بدون سیستم پلیسی است. موقعیت قدرت بستگی به توانایی دولت ها و توانایی دیگران دارد. دولت ها تلاش دارند تا حد امکان توانایی خود را افزایش دهند. با این وصف تهدیدات امنیت ملی آمریکا چیست که راهبرد کلان نیاز به مدیریت آن دارد؟ آمریکا قدرت حاضر و توانمندترین در جهان است، اما خطرات از 2 منبع داخلی و خارجی خواهدبود. اول اینکه تهدید داخل در حوزه اقتصاد آمریکا به سادگی با اشتباهات از درون حاصل می شود. رشد ضعیف، بیکاری گسترده، کاهش استاندارد زندگی طبقه متوسط، تخریب زیرساخت ها و عدم توان مالی اقتصاد را تحت تاثیر قرار می دهد. راه حل فراتر از راهبرد کلان است و در عوض باید سلامت اقتصاد داخلی با ایجاد منابع ملی کارآمد و اجتناب از راهبرد فراتر از توان (overstretch) پل کندی و دیگران انجام شود. توصیه های اقتصادی برای آمریکا در ساماندهی موقعیت قدرت در منطقه اوراسیا مجددا بر لزوم کنترل برای پیشگیری از ظهور قدرت هژمون تاکید شده است. (نویسنده سپس اشاره به 3 واقعه می کند که نظم موجود را برهم زده است. جنگ جهانی اول، دوم و جنگ سرد.) آمریکا باید از بروز وقایعی شبیه به این پیشگیری کند. گرچه در اوراسیا هژمون نیست،اما چین در راه رشد است و ممکن است توازن قوا را برهم بزند. در بقیه مطلب به بررسی چین، روسیه، ژاپن و هند شده و اشاره به قدرت هسته ای چین و هند و توانایی ژاپن برای کسب آن شده است. (در بخش بعدی نویسنده به لزوم ایجاد امنیت توسط آمریکا با مشارکت متحدان کرده است.)تسلیحات هسته‌ایمعماها، مخاطرات و فرصت‌ها/ وجود تسلیحات هسته ای تهدید مهمی برای آمریکاست. دولت های صنعتی پیشرفته حتی آن هایی که بسیار کوچکتر از آمریکا هستند، می توانند توان هسته ای با میزان خسارت بالا تولید کنند، گرچه قادر به تخریب کامل آمریکا نخواهند بود. ترکیبی از سیستم تهاجمی و دفاعی آمریکا قادر به دفع خطر خواهدبود. پاسخ به این تهدیدبخشی فنی و بخشی سیاسی است. در بخش فنی پاسخگویی هسته ای در مقیاس بالا باید راه حل باشد. در بخش سیاسی توازن قدرت در اوراسیا و اجتناب از مواجهه با این کشورهاست. تروریسم در مقیاس بالانیز از جمله تهدیدات است و آمریکا باید تجهیزات و مواد هسته ای را از دسترس این بازیگران غیردولتی دور نگاهدارد که هدف مهم راهبردی آمریکاست.ماندن در موضعراهبرد کلان آمریکا امروزه بر جلوگیری از تکثیر تسلیحات متمرکز شده است، اما این راهبرد نیاز به بازنگری دارد. مجموعه ای از اقدامات آمریکا مانند جنگ علیه عراق، کره شمالی، اتحاد با ناتو و یا کره جنوبی و ژاپن برای کنترل تسلیحات هسته ای است، حتی تزریق ویروس تروجان به صنعت غنی سازی اورانیوم ایران در این جهت است. تهدید ایران نسبت به اسرائیل و خلیج فارس نیز هست. سیاست اوباما از بین بردن تسلیحات هسته ای است، گرچه به سمت نابودی آن ها پیش می رویم، اما باید واقعیت جهان مدرن و علاقه کشورها به حفظ این تسلیحات را باید پذیرفت و برخی دولت ها آن را ندارند. فناوری هسته ای چندان نامتعارف نیست برخی مانند اسرائیل و حتی کشوری فقیر مانند پاکستان آن را دارند. لذا به تدریج دسترسی به این تسلیحات برای کشورها بیشتر و راحت تر می شود. بحث دیگر این است که تسلیحات هسته ای متوازن کننده یا همسان ساز بزرگ است (equalizer). تسلیحات هسته ای مخرب، آسان برای مخفی کردن، ساده برای بسته بندی کردن و گران است. این تسلیحات به دولت های کوچک اجازه دفاع از حاکمیت در مقابل بزرگ ترها را می دهد. قدرت های کوچک مثل اسرائیل، پاکستان و اعراب با این تسلیحات خود را در مقابل بزرگ ترها بیمه می کنند. در تحلیلی دیگر احتمالا جهان بدون تسلیحات هسته ای با ثبات تر و ایمن تر از وضعیت فعلی نخواهد بود.چه باید کرداولویت اولیه خط مشی امنیت ملی آمریکا باید بازدارندگی از حملات هسته ای توسط دولت های دیگرباشد. آمریکا باید بر نیروی مقابله به مثل امن برای بازدارندگی حملات هسته ای به کشور توسط دیگر قدرت های هسته ای تاکید کند. توانایی مقابله به مثل شامل اعلان خطر و جاسوسی برای کشف یک حمله و شناسایی منبع آن باشد و تسلیحات با مقیاس بالا که می تواند با منطق دفاعی پس از پرتاب سلاح های دشمن جلوگیری کند. تجهیزات زیردریایی و موشک های بالستیک بهترین و بی نهایت کارآمد خواهد بود. (نویسنده سپس اشاره به رشد این تسلیحات در پایان جنگ سرد دارد.) درباره راهبرد بازدارندگی برپایه مقابله به مثل یک تهدید دو مشکل هست. اول اینکه گسترش بازدارندگی به دیگران دشوار و مخاطره آمیز است و به سختی می توان از بازیگران غیردولتی که دسترسی به تجهیزات هسته ای دارند، جلوگیری کرد. مشکل اساسی گسترش بازدارندگی است. حمله اول با استفاده از موشک های بالستیک مهم است. آمریکا باید از تاکتیک های تسلیحات هسته ای در اروپا برای کنترل متحدانش استفاده کند. سپس نویسنده اشاره به جلوگیری آمریکا از گسترش تسلیحات ایران برابر منطق جنگ سرد در مقایسه به شوروی می پردازد و نتیجه می گیرد مقایسه خطر ایران با چین و روسیه در جنگ سرد کمتر است. (در پاراگراف بعدی به بحث تروریسم می پردازد.) می توان به عنوان نمونه دربرنامه غنی سازی اورانیوم ایران را به عنوان دولت دیوانه تصور کرد که باید از جنگ جلوگیری شود. در بخشی نیز از سیاست احمدی نژاد و دیگر رهبران ایران در پیگیری سیاست بازگشت مهدی همان ورژن اسلامی بازگشت مسیح سخن می گویند و براین مبنا عجیب نیست که در سیاست از خشونت استفاده کنند. او هولوکاست را انکار می کند و اینکه اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود. اطلاعاتی در دست نیست که این اظهارات احساساتی است یا نیت واقعی. ایران توسط واپس گرایان مذهبی اداره می شود. برخی می گویند واقعیت این است که ایران نمی تواند متوقف شود، زیرا دین نقش مهمی در سیاست دارد. برخی استدلال می کنند تجدیدنظر در رویه ایران با توجه به بحث هزینه فایده ممکن است، زیرا آیت الله خمینی بقای کشور را بر جنگ ترجیح داد و آیت الله خامنه ای فتوا بر حرام بودن تسلیحات هسته ای داد. دولت ایران نمونه دولت سرکش است و در مجموع نتیجه می گیرد ایران نمونه دولت سرکش است و در مجموع نتیجه می گیرد که برای هراقدام از جنگ پیشگیرانه تا سایر اقدامات باید استانداردهای بالایی از شواهد قطعی در اختیار داشته باشیم. دو قدرت ژاپن و آلمان در جنگ مرتکب جرائم شده و پذیرفته اند که پایبند پیمان منع تکثیر تسلیحات هسته ای باشند .پیمان هایی بسته شد که این بازدارندگی معتبر باشد. سوال این است که چه ترتیبات جدیدی می تواند جایگزین این بازدارندگی قبلی شود و اگر جایگزین نباشد این دو دولت در برابر دولت های دارای تسلیحات هسته ای آسیب پذیر می شوند.آلمان و ژاپن 4گزینه دارند-یافتن متحدان جدید هسته ای-گسترش تسلیحات هسته ای خودشان-نادیده گرفتن مساله و امید به اینکه خود این مساله پایان خواهد یافت.ویا توسل به اکثریت با تهدیدات محلی(القای این حس که اکثریت مردم پیرو این دیدگاه هستندو پیروزی آن قطعی است تا افراد برای همرنگ جماعت شدن یا برای رسیدن به پیروزی حتمی به آن دیدگاه بپیوندند). این ها البته تفکیک شده نیستندو می توانندترکیب شوند.موضوع چهارم دشمنی واقعی با منافع آمریکاست.دولت های توانمند به ندرت هگام تهدید همراهی می کنند،آن ها اگر بتوانند مسئولیت خود را به دیگران محول می کنند.آلمان پتانسیل متحدان هسته ای آلمان وفرانسه را دارد.امکان هسته ای شدن آلمان و ژاپن بیشتر است.آلمان وژاپن گرچه ممکن است مشکلات فنی در هسته ای شدن داشته باشند،اما سریع ترمی توانند هسته ای شوندو نقش و توانایی قابل اعتماد در ضربه ی اول و دفاع را داشته باشند.(نویسنده سپس نقش ژاپن و المان را در 4 آپشن مذکوربررسی بیشتر می کندو درباره ی احتمالات مسائل هسته ای روسیه و چین نکاتی ذکر می کند.) درباره تروریسم هسته ای احتمال بازدارندگی کمتر هست و برخی احتمال می دهند نمی شود،زیرا ان ها بازیگران غیردولتی هستندو نمی توان کنترل سرزمینی برآن ها داشت.بررسی ساختار تروریسم از منظر انتقام گیری،تحرک سرزمینی و بحث های مذهبی خیر و شر در ایدئولوژی آن ها و بررسی فرقه آئوم در ژاپن و القاعده از دیگر موضوعات است.استفاده گروه های تروریستی از تسلیحات هسته ای پایین است ،اما صفر نیست.تروریست ها 2راه دارند،دولتی که به آن هاازاین تسلیحات هدیه بدهد.یاسرقت تجهیزات هسته ای.(نویسنده سپس به بررسی گزینه های سرقت می پردازد.)سرقت ممکن است در فروپاشی یک دولت انجام شود.در این حال امنیت مراکز هسته ای دولت هاو مراکز تسلیحاتی مهم است.ترتیباتی در سازمان بین المللی انرژی اتمی به عنوان ناظر و مراقب شده استتا توافق مانیتورینگ دراین باره داشته باشند یا دولت ها برنامه ایمنی برای سرقت داشته باشند.تجربه ی چین ،شوروی،تغییر رژیم افریقای جنوبی،بحث پاکستان و کمک به همه ی دولت ها برای ایجاد و بهبود امنیت تجهیزات،توجه به پیمان منع تکثیر تسلیحات هسته ای،نظارت کارشناسان بر پلوتونیوم از سایر بحث هاست.برای سرویس های جاسوسی آمریکا مهم است در موقعیت های هرج و مرج گونه کنترل بر تسلیحات هست های داشته باشندو آن هارا ناکارآمد یا تخریب کنند.این ها بخشی از اقدامات قابل پیگیری آمریکا در راهبرد کلان است.نبرد با القاعده و خطر مداوم تروریسم بین المللی11سپتامبر 2011القاعده حمله فاجعه باری به آمریکا انجام داد.درآن زمان احتمال ارتباط مسلمانان بنیادگرا باملی گرایان متفاوت برای ضربه زدن به منافع غرب مطرح شد. نویسنده به نقش بن لادن و ایمن الظواهری می پردازد.این حمله درس هایی برای آینده دارد.درس اول اینکه به دلیل تجربه ی حضور همه جانبه ی آمریکاهمگان به سادگی آمریکا را مسبب همه ی مشکلات خود می دانند.القاعده در مصر و عربستان رشد کرد اما آمریکا را مسبب اصلی برای شکست مشکلات خود می دانند.این گروه های مسلمان هیچ علاقه ای به لیبرال دمکراسی غرب ندارندواز آن جدا هستند.دوم اینکه جهان غرب ذاتا از سوی گروه های خشونت طلب کوچک چه داخلی و یا خارجی آسیب پذیر است،زیرا آزادی شهروندان دریگر کشورها به این کشور وجود دارد،آن ها دسترسی آزاد به سلاح در آمریکا دارندو از ارتباطات رسانه های می توانند استفاده کنند. درس سوم اینکه ترکیبی از سیاست تهاجمی وتدافعی برای مبارزه با ترورنیاز هست مثلا اینکه اجازه به بازسازی القاعده ندهند،تلاش برای ایجاد انشعاب در آن هاو کاهش امید یا منابع.(نویسنده سپس به نقش هواداران القاعده می پردازد.)درس چهارم طبیعت القاعده و محیط آن نیاز به حضور سرویس های اطلاعاتی داردکه آن ها را تعقیب و مجازات نمایند.دفاع و تهاجم نیاز به اطلاعات دارد.نظارت برفرودگاه ها،بنادر،سواحل،شناسایی هویت افرادخطرناک از این جمله است.ائتلاف اطلاعاتی با تمام نیروهای امنیتی و پلیسی نیاز هست.در خاتمه دیپلماسی بخشی از ترکیب است که برای سازماندهی با دیگر حکومت ها و تاثیر بر عموم می باشد.آمریکا بایدنشان دهد که دشمن اسلام نیست و گروه های القاعده را باید از این فرایند جداکنند.راهبرد کلان خویشتنداری باید هدف مستقیم اش مبارزه با تروریسم باشد.راهبرد خویشتن داری دراین حوزه باید اعزام نیروی نظامی به خارج را محدود کند تا ریسک سیاسی کاهش یابد.امریکا در همه ی موارد باید دلیل بسیار دقیقی برای اقدامات اعزام داشته باشد.اجرای خویشتن‌داری در مناطق کلیدی اروپاسیاست آمریکا در اروپا از پایان جنگ جهانی دوم و آغازجنگ سرد موفقیت محکمی داشته است و سوابق روابط در جنگ سرد و شوروی و اروپا راحت ترین منطقه برای راهبرد خویشتنداری است.دلایلی برای این امر وجود دارداول اینکه اروپا ذاتا با ثبات است.تنها 4قدرت فرانسه،بریتانیا،آلمان وروسیه پتانسیل توانایی نظامی دارندو به جز روسیه بقیه لیبرال دمکراسی هستند.نویسنده سپس اوضاع اقتصادی اروپا و جی دی پی سال 2011 آن ها را بررسی می کند.دوم اتحادیه اروپاپایگاه خوبی برای توانایی اروپایی ها در توانایی دفاعی خودمختار ایجاد می کند.بحث ناتو به عنوان سازمان دفاعی قدرتمند در مدیریت امنیتی اروپا.سوم بازدارندگی هسته ای به ثبات بیشتر سیاست های اروپا کمک می کند.نویسنده در بخش بعد به سابقه ی اقدامات ناتو در بوسنی،کوزوو و لیبی می پردازد.آسیای شرقیآسیاپویایی ژئوپلیتیکی بین قدرت های متوسط و بزرگ بیش از هر منطقه در جهان داردوضمنا مشکل ترین منطقه برای اجرای راهبرد کلان خویشتن داری.چین در دهه های آینده نقش مهمی در تغییرات خواهد داشت و چالش بزرگی برای آمریکاست.ارزیابی شورای سرویس های ملی برآورد اطلاعات چین را از 2030تا 2040به عنوان قدرتی برتر از آمریکا معرفی کرده است.سپس به بررسی قدرت چین و زمینه های رقابت در امور نظامی با آمریکا می پردازد.خویشتنداری واکنش مناسبی به رشد قدرت چین است،اما نبایدمدل جنگ سرد راهنمای کار باشد.زیرا توانایی چین در رقابت اقتصادی فراتر از مدل شوروی است.چین در تجارت بین المللی مشارکت کامل داردو بسیار فراتر از شوروی عمل می کند.چین با توسعه ی جهانی درپیشبرد فناوری غیرنظامی مرتبط است.درمعیارهای جهانی برخی موقعیت های چین قابل مقایسه با نقش رقابتی شوروی نیست.زیرا چین در محیط بین المللی مشکلات محیطی کمتر از شوروی دارد(بررسی توان نظامی چین)و بررسی قدرت چین به دلیل حوزه سرزمینی وسیع.چین فاقد ایدئولوژی است که بتواند برای آن کار کندبرخلاف شوروی که به شدت پیگیر سوسیالیسم بود.چین سوسیالیسمی به شکل برندخاص برای اشاعه ندارد. راهبردآمریکاجلوگیری از هژمونی یک قدرت مسلط در اوراسیاست.چین این توان را دارد.آمریکا چگونه باید از منافع خود دفاع کند؟دولت اوباما در محور آسیا به شیوه جنگ سرد راهبرد محدودسازی در چین را با ائتلاف سازی و رهبری سیاسی و نظامی و راهبردجدید نظامی جنگ هوا-دریا دنبال می کرد.خویشتنداری باید با احتیاط به ظهور چین توجه کند.آمریکاباید سیاست توازن قوا را درآسیا دنبال کند.خویشتنداری توصیه می کندکه آمریکا باید مسئولیت های دفاعی بیشتری برای دفاع به متحدان بدهدو متحدان را تشویق به مسئولیت پذیری نماید.آمریکا علیرغم قدرت چین نباید مدل بازدارندگی جنگ سرد را درهر موضوعی درقبال چین داشته باشد.متحدان و پتانسیل آن‌هااصل حمایت از قدرت های متوسط برای حفاظت ازخودشان در مقابل چین باید انجام شود.هندباید از سوی آمریکادر آسیا مشابه نقش بریتانیا در جنگ جهانی دوم را داشته باشد.در بخش بعد به لزوم تقویت هندبرای توازن قوادر مقابل چین پرداخته می شود.روسیه همچنین می تواندنقش متوازن کننده قوا علیه چین را داشته باشد.این2ملت می تواننددر راهبردکلان آمریکا نقش داشته باشند. ژاپن/ امنیت ژاپن اصل منافع راهبردی آمریکا در آسیاست.ژاپن می تواند آسیب پذیرباشد،گرچه ثروتمند است.بررسی جی دی پی،سونامی،و زلزله ژاپن،ویژگی های جغرافیایی و آسیب پذیری راهبردی و سابقه ی آن در جنگ جهانی اول و دوم از سایر بحث هاست.ژاپن به دلیل توانایی بالادر توسعه انرژی هسته اییک دولت نزدیک به توانایی کسب تسلیحات هسته ای است.لذا توصیه این است که ژاپن مسئولیت بیشتری را به عنوان متحدآمریکا بپذیرد. چین و تایوان/ بحث جی دی پی،جمعیت23میلیونی ژاپن و جغرافیای استراتژیک آن درنزدیکی به چین پایگاهی مفید و قابل استفاده برای آمریکاست.آمریکا ریسک هسته ای در قبال تایوان دارد،زیرا چین تایوان را ایالت گمشده ی خود می داند،بنابراین تنش ها کماکان ادامه خواهدداشت.آمریکا هژمون پاسیفیک پس از جنگ جهانی دوم است.تحقیق و توسعه نظامی آمریکا،تجهیز و برنامه ریزی برای پیگیری توانمندی قدرت تایوان-گرچه ضعیف تر- ادامه می یابد. شبه جزیره کره / کره جنوبی کشوری با توانمندی نظامی و موفقاست.کره شمالی تهدیدی اساسی است.نویسنده به بررسی اقتصاد نامطلوب کره شمالی و بررسی احتمالات روابط با کره جنوبی و شمالی در ایجاد توازن قوا با چین می پردازد.به عنوان مثال اگر چین برابرپیش بینی ها به رشد دست نیابد،آن گاه آسیایی ها کمک محدودی خواهند داشت.آمریکا باید بازدارندگی هسته ای را در صورت تصاعدمناقشات منطقه ای به کار ببرد. خاورمیانه بزرگ‌تر/ آمریکا در این حوزه از افریقای شمالی تا ایران 3منفعت دارد.انرژی-تکثیر تسلیحات و منافع امنیت ملی سنتی که در حوزه راهبردکلان قرار می گیرد و امنیت اسرائیل. خلیج فارس/ منافع آمریکا در خلیج فارس از منابع انرژی متمرکز آنجا می باشد.50درصد ذخائر نفتی اثبات شده درخلیج فارس است.جدول 7به منابع نفتی و ذخایر کشورهای عربستان-ایران-عراق-کویت-امارات و قطر می پردازد.4تهدیدامنیتی مرتبط با منابع نفتی خلیج فارس می تواند با آمریکا مرتبط باشد.-ظهور هژمون مسلط در منطقه-رژیمی که در یک دولت نفتی تنها می تواند خسارت مشابه به بار آورد(منظور رژیم ناهماهنگ)-یک جنگ عمومی که زیرساخت های نفتی منطقه را نابود کند.-شکست آمریکا در حفاظت علیه همه امکاناتی که می تواند نقش ژاندارم منطقه ای را ازبین ببرد.اکثرتولیدکنندگان عرب آسیب پذیرهستند.فقط عربستان و ایران می توانند توانایی هژمون را داشته باشند.ایران امکانات هژمونی منطقه ای دارد.جمعیت آن برابرهمه دولت های عرب است.کنترل ایران برمنطقه مطلوب آمریکا نیست.توانمندی ایران در کنترل منطقه و افزایش توانمندی نظامی ممکن است شوک نباشد،امامشکلات جدی ایجاد خواهدکرد.بحث جاه طلبی های ایران و عربستان و نقش او در مجموعه کشورهای عربی پرداخته شده است.خویشتنداری استدلال می کند که آمریکا منابع محدودی در خلیج فارس داردلذا باید سیاست های فراساحلی را دنبال کند.در بحث دیپلماسی باید دولت ها را از تهاجم مراقبت کندلذا توصیه می کندکه آمریکا باید حضور نظامی را به پایین ترین سطح برساندوسیاستگذاران آمریکا بایددرک کنندکه در هر مساله داخلی عربستان دخالت نکنند. مناقشه اسرائیل و فلسطین/ اسرائیل یک کشور کوچک است اما برخلاف تاریخ گذشته اش اکنون آرام است.دارای 5ونیم میلیون جمعیت با جی دی پی بالا و پیشرو در صنعت و شمار زیادی دانشمند،مهندس و متخصص که حتی به کشورهای عضو ناتو هم سلاح می فروشد.اسرائیل قوی ترین نیروی دفاعی منطقه را دارد. اسرائیل مدام با حمله اتحادیه نظامی اعراب سنتی مواجه است که از سوی مرزها صورت می گیردواحتمال داردحملات یا جنگ ان بی سی نیز باشد.مصر البته بعد از مرسی رسما در صلح است.سوریه خط مقدم جدی علیه اسرائیل است.نویسنده سپس به تهدید عراق و بحث مرزهای 1967اسرائیل می پردازد.اسرائیل باآمریکادربحث مبارزه علیه تروریسم هسته ای ورژیم های خصمانه همکاری دارد.بازدارندگی هسته ای اسرائیل در منطقه اهمیت دارد.آمریکا به دنبال روش هایی صلح آمیزاست تا صلح بین اسرائیل وسایر کشورها ایجاد شود.درپاراگراف بعدی بحث غزه و کرانه باختری است.در راهبرد خویشتنداری آمریکا باید سعی در کاهش مناقشه اعراب و اسرائیل داشته باشدباتاکید بر بازگشت به مرزهای 1967. جنوب آسیا:افغانستان-پاکستان-هند/ هدف اصلی سیاست آمریکا دراین منطقه پس از حمله القاعده در11سپتامبرتلاش برای حذف امکان حمله مجدد است.یک راهبردمدیریت منع تکثیر تسلیحات هسته ای درمنطقه است که احتمالا ایجاد وتاخیردراین توسعه ایجادمی کند ونه توقف.زیرا کشورها از 1998این تسلیحات را تثبیت کرده اند.در بحث بعدی به القاعده-طالبان-افغانستان و روند تحولات در دوره ی بوش و اوباما می پردازدواحتمال می دهداهداف آمریکابه دلیل ساختار فقرزده افغانستان و بحث موادمخدر قابل دسترسی نباشد.پاکستان/در بخش پاکستان به روابط این کشور با طالبان وافغانستان پرداخته و به خشونت سازمان یافته علیه شیعیان20درصدی می پردازد.کشمیروهند/نگاهی به درگیری های پاکستان و هند و مناقشه کشمیرپرداخته و به پتانسیل این مناطق برای رشدافراط گرایی می پردازد.لازم به توضیح است دراین مباحث تنها توصیف و تاریخ منطقه ذکر شده و توصیه های راهبرد خویشتن داری در بخش آخر آمده است. تغییرخط مشی ایالات متحدهبرنامه های جاه طلبانه آمریکا برای ساخت حکومت باثبات در افغانستان وپاکستان از سوی اسلامگرایان خشونت طلب داخل ومقاومت خارجی به دلیل مجموعه پیچیده منطقه و روابط خاص 3کشور افغانستان پاکستان وهندمطلوب نیست.حضور گسترده نیروهای آمریکا در افغانستان ودر سیاست پاکستان سبب موضع گیری علیه آمریکا می شود. چه بایدکرد؟ امریکا باید مرور کند چرا دراین منطقه حضور داردوچه انتظارمعقولانه ای از آمریکاهست.القاعده مشکل اساسی است.آمریکاباید اهدافش را متعادل کند به این معنی که باید پروژه ملت سازی،مبارزه با شورشیان در افغانستان در اولویت باشد. آمریکااقبال کمتری در جدا کردن پاکستان از طالبان داشته است و آمریکا باید اهدافش را درپاکستان محدودبه سرکوبی القاعده کند. آمریکا اکنون شهرت خوبی درپاکستان نداردو فعالیت نیروهای مسلح امریکاعامل این هستند.مردم پاکستان مدام امریکا را عامل جنگ افغانستان و رادیکالیزه کردن شبه نظامیان می دانند.امریکا باید از دخالت در سیاست پاکستان دست بردارد.امریکا باید کمک پاکستان در افغانستان علیه القاعده را بپذیرند. مشکلات گذار به خویشتن‌داریانتظار3خط ازگذار به خط مشی خویشتنداری را می توان داشت.خطرات ژئوپلیتیک-خطرات پنجره ها وخطرات تکثیرهسته ای قدرت بزرگ.بحث بعدی ارزیابی خطرات و توصیه های تاکتیکی است.خطر ژئوپلیتیک توسط دفاع از یک استراتژی کلان الترناتیودرخلال دهه90برجسته می شودکه همان درگیری گزینشی است.مثلاامریکادر اوراسیاوضعیتی چندقطبی ایجاد کرده است وامکان بروز یک دولت جاه طلب دراین سیستم وجود دارد.خطر بروز سیستمی مانند ناپلئون و هیتلر.امریکا نیاز به امکانی منطقی داردکه با راهبرد خویشتنداری اروپا راترک کندو در صورت ضرورت درگیرشودکه همان درگیری گزینشی است.دراین فرایند دیپلمات هاوسرویس های اطلاعاتی نقش دارند.ریسک دوم پنجره فرصت ها برای متحدان امریکاست که باتوسعه و افزایش نیروهای مسلح وابستگی به رهبری امریکا نداشته باشند.انها همه دموکراتیک هستندوهزینه دفاعی کمی دارندو درهمه زمینه ها باید توانمندشوند. اصلاحات کاملبیشتراز20سال پس ازجنگ سردامریکادرتمام جهان درگیراست که شامل امور اقتصادی-نظامی و سیاسی است واین تلاش ها زیاده روی است. منابع امریکا باید هزینه کمتری ایجادکند.متحدان باید مسئولیت پذیرشوند. تا حد امکان باید نقش امریکا در مسائل کاهش یابد و این تغییرات نیاز به منابعی قابل اعتماد برای پروژه های امریکا داردو اینکه متحدان باید برای مسئولیت های جدید اجازه داشته باشند. در اروپاو اسیا کشورها به حد کافی ثروتمند هستند که مشارکت بیشتری در امنیت داشته باشند. این وضعیت درقبال خلیج فارس و اسرائیل نیزبایدانجام شود. تکثیرتسلیحات هسته ای مشکل مداوم همه کشورهاست. تسلیحات هسته ای ابزار ارزشمندی برای دولت هابرای تقویت انها علیه ریسک تهاجم است رویای حذف تسلیحات اتمی انجام شدنی نیست. امریکا باید مدیریت چندجانبه تکثیر را قبل از پیشگیری بپذیرد. کندکردن سرعت تکثیر هسته ای بهترین گزینه است. همکاری و هماهنگی با قدرت های هسته ای برای پیشگیری از حوادثی باشد نظیر سرقت تجهیزات و مسئولیت پذیری بایدافزایش یابد. پذیرش عصر هسته ای لازم است. الترناتیو جنگ پیشگیرانه پاسخ مناسبی نیست. هیچ راهبردکلانی 100درصدامنیت ایجاد نمی کند. امریکا نمی تواند تمام نیروی اتمی روسیه را در حمله اول نابود کند. امریکا هر روز باید با احتمال حمله بازیگران داخلی یا خارجی زندگی کند. نیروی نظامی امریکا و سرویس های اطلاعاتی به شکل گسترده می توانند موجب کاهش تهدید-بازدارندگی و وادار کردن دیگران به درگیری در سطح پایین شوند.