قدس آنلاین-نظام درونی و بیرونی ادبیات داستانی انقلاب در غرب به گونه‌ای تدوین شده که می‌تواند جدا از تحلیلی عمیق و کاونده، تصویری قابل قبول از نظام‌های سیاسی و اجتماعی حاکم برجهان، انواع رویدادها و روابط پنهان و آشکار و در پی آن پیامدهای گوناگون آن‌ها را  ارائه بدهد. سئوال این است آیا ادبیات انقلاب اسلامی ‌هم به این حد و اندازه از توانایی رسیده است؟ داستان انقلاب باید به گونه‌ای تدوین شود که بتواند به درون اندیشه‌ها و باورهای انسان راه یابد، نهاد انسان‌ها را در شرایط و موقعیت‌های مختلف مشخص سازد و از ژرفاهای روان و امیال درونی انسان‌ها بگوید. در لایه‌های پنهان داستان انقلاب، ‌باید بنای مستحکمی‌ از ایدئولوژی‌ها، اندیشه‌ها و باورهای مختلف مردم ساخته شود و بالطبع بتواند مسایل سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و... را در دوره‌های خاص تحلیل و مشخص سازد. البته نظریه‌پردازان ادبیات داستانی انقلاب تاکنون نتوانسته‌اند تعریفی دقیق و حساب شده از این ژانر ادبی و تمام زیرگروه‌هایش ارائه دهند، با اینحال با واکاوی ادبیات انقلاب در جهان مشخص می‌شود که وظیفه این گونه ادبی صرفاً روایت برخی حوادث و حمایت از گروه یا حزب خاصی نیست. به هرحال داستان انقلاب ‌باید از انقلاب بگوید، حال می‌خواهد اثر تصویرگر صحنه‌های مبارزه باشد یا روایت‌گر پیامدهای آن و یا شرح حوادث مرتبط با آن. براین اساس، گاه طرح مسائل تحلیلی، سیاسی و اجتماعی در هر قالب و شکلی می‌تواند داستان را به این ژانر نزدیک سازد. برای مثال گفت‌وگوی میان دو شخصیت داستان پیرامون انقلاب و اثرات آن، می‌تواند اثر را در این ژانر ادبی قرار دهد.  در این راستا، شیوه پرداخت و طرح مسائل نمی‌تواند عامل اصلی جداسازی یک اثر از گونه داستان انقلاب به حساب آید، چرا که هر نویسنده بر اساس سبک و سیاق خاص خود و بر پایه اندیشه‌محوری و مورد علاقه خود داستان خلق می‌کند و می‌تواند انقلاب و مسائل پیرامون آن را از منظر خاص خود روایت و بررسی می‌کند. مهم این است که انقلاب و پیامدهای آن بن‌مایه اصلی داستان به حساب آید. قابل ذکر است که در برخی آثار، ممکن است اندیشه محوری و حاکم بر فضای داستان، مقولات دیگری باشند و نویسنده از انقلاب و پیامدهای آن به عنوان ابزار کوچکی در جهت قوام یافتن شخصیت‌ها و رویدادهای داستانی استفاده کند. در چنین حالتی داستان طبق گفته غالب تحلیل‌گران ادبی، نمی‌تواند در این گونه ادبی قرار گیرد. با این حال می‌تواند در مطرح کردن و باز شناخت رویدادهای مهم انقلاب نقش ایفا کند اما اگر نویسنده عطف به تسلطی که بر عناصر اساسی داستان انقلاب دارد بتواند بن‌مایه و مضامین نهفته در داستان را به انقلاب و رویدادهای پیرامونش اختصاص دهد، در آن شرایط می‌تواند در بستر داستان خود از حوادث و مضامین متنوع دیگری غیر از حوادث تاریخی انقلاب استفاده کند. همچون شرح ژرفای درونی یک فرد انقلابی یا مردمی ‌که با انقلاب و پیامدهای آن مواجه بوده‌اند، داستان را در این ژانر قرار می‌دهد. با توجه به مسائل مطروحه براستی نویسندگان انقلاب اسلامی ‌تا چه حد توانسته‌اند آثارشان را  قوام ببخشند و به الگوهای ایده‌آل و برتر داستان انقلاب نزدیک کنند؟