به گزارش مشرق، «جعفر بلوری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت: در فاصله زمانی حدود ۳ هفته گذشته، آقای حسن روحانی، رئیس‌جمهور محترم کشورمان دو گفت‌وگوی تلویزیونی و یک سخنرانی داشته‌اند. به گفته هر دو طیف طرفداران و منتقدان دولت، صحبت‌ها در دو گفت‌وگوی تلویزیونی (یکی مصاحبه و دیگری گفت‌وگوی یک طرفه)، سوای از ‌اشکالات محتوایی، حرف تازه‌ای برای ارائه به مردم نداشت و بعضا حتی با واقعیت‌های موجود نیز فرسنگ‌ها فاصله داشت. سخنرانی ۲۲ بهمن ایشان نیز خالی از این ‌اشکالات نبود. از نظر شکلی هم دو گفت‌وگوی تلویزیونی را می‌توان ساعت‌ها نقد کرد چرا که، شباهتی به یک مصاحبه یا کنفرانس خبری «واقعی» نداشتند. ترتیب سؤال‌هایی که مجری تلویزیون در مصاحبه دوم بهمن ماه مطرح کرد تا فرصت برای پاسخ دادن به سؤال‌های مهم و اصلی نماند، یا رسانه‌هایی که اجازه طرح پرسش در کنفرانس خبری سه‌شنبه ۱۷ بهمن را نیافتند، در کنار پاسخ‌های عجیبی که به همان یکی دو سؤال مهم مطرح شده داده شد واقعی بودن این گفت‌وگوها را زیر سؤال برد و همه را نا امید کرد. روز ۲۲ بهمن هم که حضور تماشایی مردم بسیاری را «غافلگیر» کرد و پایبندی مردم به انقلاب اسلامی را به رخ همه کشید، برخی اظهارات رئیس‌جمهور محترم، خالی از ‌اشکال نبود. شاید بتوان گفت، «بی‌توجهی به پرسش‌های اساسی مردم» و «پاک کردن صورت مسئله» و القاء این مفهوم که«همه مقصرند جز دولت» و «اوضاع کشور گل و بلبل است» مخرج مشترک این سه گفت‌وگو و سخنرانی بود. بخوانید: وقتی سؤال از فرجام وعده‌های دولت برای ایجاد شغل مطرح شد، گفتند از نوبخت بپرسید و هنگامی که از دلیل تورم افسار گسیخته سؤال شد، گفته شد، تورم فقط ۸ درصد است؛ آنجایی هم که پرسیدند، چرا صدای اعتراض مردم به مشکلات اقتصادی را نشنیدید، گفته شد، سؤال ‌اشتباه است! هنگامی هم که پرسیدند چرا دلار شد ۴۸۰۰ تومان، جواب شنیدند که «این طور نیست... وسط دعوا نرخ تعیین نکنید» و وقتی مردم با حضور حماسی خود در روز ۲۲ بهمن، نشان دادند به‌رغم گلایه از اوضاع بد اقتصادی و ناتوانی دولت، پای آرمان‌های امام و انقلاب ایستاده‌اند، صحبت از رفراندوم کردند! در حالی که حضور میلیونی و کم‌سابقه مردم در این راهپیمایی که رئیس‌جمهور سخنران آن بود خود، یک «آری تاریخی» به انقلاب و نظام بود، نبود؟! به‌جز سخنرانی روز ۲۲ بهمن، دو گفت‌وگوی قبلی رئیس‌جمهور حتی جناح‌های نزدیک به دولت را هم قانع نکرد و رسانه‌های نزدیک به این جریان تا توانستند گله و اعتراض کردند. اگرچه، جنس اعتراض‌های مطرح شده از سوی جناح‌های سیاسی به این گفت‌وگوها تفاوت‌هایی با هم دارند که فاصله آنها با هم بعضا به بزرگی عدد ۱۸۰ درجه است. زنجیره‌ای‌ها اگر انتقادی به اظهارات آقای روحانی دارند، نه به این خاطر است که چرا اوضاع اقتصادی بهبود نیافته یا تورم افزایش یافته یا مشکل ‌اشتغال و مسکن زیادتر شده است یا مثلا چرا برجام شده بلای جان مردم، بلکه هرجا ایشان از اصول دفاع کرده و در نقش اپوزیسیون ظاهر نشده یا در دفاع از امنیت ملی و توانایی‌های نظامی کشورمان سخن گفته، اعتراض کرده‌اند «چرا به اصول حمله نمی‌کنید؟» و نوشته‌اند «آقای روحانی برگرد!» نگاهی به صفحه اول رسانه‌های زنجیره‌ای در تاریخ ۲۳ بهمن بیندازید. برخی جملات که شائبه حمله به اصول نظام و انقلاب دارند، مورد استقبال قرار گرفته و شده تیتر یک مدعیان اصلاحات. «وعده» هم از جمله مواردی است که در این سخنرانی و دو گفت‌وگوی قبلی زیاد تکرار شد، در حالی که وعده دادن برازنده دولتی نیست که ۵ سال است بر سر قدرت است. دولت فقط کمی بیش از ۳ سال فرصت دارد، به وعده‌هایی که ۵ سال است به مردم داده عمل کند و طبیعتا فرصتی برای دادن وعده‌های بیشتر نیست. مردم امروز وعده نمی‌خواهند، عمل می‌خواهند. درخواست برای انجام رفراندوم هم برای رد گم کنی است، پاک کردن صورت مسئله است. اقتصاد، معیشت، عدالت، مبارزه با فساد، محاکمه مدیران حرامخوار نجومی و... یک مطالبه عمومی است و تحقق آنها هم نیازی به انجام رفراندوم ندارد. دولت وعده داده بود تورم را مهار و آن را تک رقمی کند، زنجیره ای‌ها هم چنین القاء می‌کردند که با آمدن روحانی دلار می‌شود ۱۵۰۰ تومان. اکنون که در حال مطالعه این وجیزه‌اید، قیمت دلار حول و حوش ۴۸۵۰ تومان است و تورم هم به تبع قیمت دلار، قطعا رشد می‌کند. کمبود ارز به دلیل بی‌توجهی آمریکا به تعهدات خود در برجام و وحشت بانک‌های بزرگ کشورهای دنیا از این کشور برای همکاری با ایران و در نتیجه، بلوکه ماندن پول نفتمان، این روزها باعث افزایش لحظه به لحظه قیمت دلار می‌شود، اما رئیس‌جمهور همچنان اصرار دارد برجام یک سند بین‌المللی است و آمریکا هنوز به آن پایبند مانده است: «آمریکایی‌ها تاکنون چند نوبت برای از بین بردن این توافق مهم منطقه‌ای و بین‌المللی تلاش کردند. تا امروز آمریکا ناموفق بوده است. امروز دوباره اعلام می‌کنم ملت ما به عهد خودش تا روزی پایبند است که طرف مقابل ما هم به عهد خود پایبند باشد.اگر بخواهند از پیمانی خارج شوند، آنها ضرر می‌کنند.»(۲۲ بهمن ۹۶) این دولت توافقی را امضاء و یک طرفه اجرا کرده که هر ۴ ماه یک بار باید ترامپ پایبندی ما به آن را تایید کند. در این بین کسی هم تعیین نشده که به پایبندی طرف مقابل نظارت کند! یعنی هر ۴ ماه یک بار باید منتظر اخم و لبخند جناب ترامپ بمانیم و ببینیم ایشان چه تصمیمی درباره برجام خواهد گرفت. در چارچوب این توافق، ترامپ می‌تواند با یک اخم، بازار ما را تحت تاثیر قرار داده و با ایجاد نگرانی، قیمت ارز و تورم را با هم افزایش دهد! بنابر این برجام برای آمریکا یک گنج است چون اولا همه امتیازهای آن را نقدا گرفته ثانیا به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرده، ثالثا با استفاده از آن، کنترل روان جامعه و بازار ما را به دست گرفته است. برجام برای ما اما یک تله است. مسیر حرکت دولت غلط است. آقای روحانی باید به اجرای یک طرفه برجام پایان داده و حریف را وادار به انجام تعهداتش کند، نه اینکه مدام القاء کند، این یک توافق بزرگ بین‌المللی و منطقه‌ای است و آمریکا آن را زیر پا نگذاشته است. با شنیدن این جملات، آمریکایی‌ها یک پیام دریافت می‌کنند و آن اینکه، «هر قدر بدعهدی کنیم، ایران از توافق خارج نخواهد شد» اگر این روند غلط اصلاح نشود،۴ ماه بعد باید باز هم نگاهمان به اخم و لبخند ترامپ باشد و دوباره ۴ماه بعد و... آقای روحانی اما در تمام این گفت‌وگوها و سخنرانی‌های یک ماه گذشته، هم خسارت بار بودن برجام را نپذیرفت، هم افزایش قیمت دلار را از اساس منکر شد، یا گفت این افزایش قیمت زیاد نبوده و هیچ ربطی هم به سیاست‌های اقتصادی ایشان و برجام ندارد چون دولت در مسیر درست حرکت می‌کند! به گفته آقای روحانی افزایش قیمت ارز امری است موقتی و حاصل برخی تبلیغات ها! دلار با این دست فرمان دولت، از مرز ۵ هزار تومان هم خواهد گذشت و بازارهای ما را باز هم به هم خواهد ریخت. این خط این هم نشان! هیچ کس نمی‌تواند انکار کند «اقتصاد» و «وعده‌های اقتصادی» دولت، مردم را به سمت این جریان کشاند و اکنون نیز بزرگترین خواسته مردم مسکن، شغل، ازدواج، مهار تورم و فساد است. این را می‌توان از نظرسنجی‌هایی که خود دولت انجام داده فهمید. نظرسنجی دانشگاه مریلند هم این ادعا را کاملا تایید می‌کند. می‌توان سری به کوچه و خیابان و بازار زد و با مردم همکلام شد. امید بستن به خارج از کشور و نا امیدی از ظرفیت‌های داخلی و گره زدن همه چیز این مملکت حتی آب خوردن مردم به برجام از یک طرف و بد عهدی طرف مقابل از طرف دیگر، ظرفیت‌ها را معطل، کارخانه‌ها را تعطیل و کارگران را بیکار کرد. مردم هم به ناچار اعتراض و حساب خود را از آن اقلیت منزوی ضد دین جدا کردند. رئیس‌جمهور محترم اما در چند هفته گذشته تلاش کرد اقتصادی بودن ریشه اعتراض‌های اخیر را هم کمرنگ جلوه دهد. اینکه، اعتراض مردم فقط اقتصادی نیست و مردم به مسائل دیگری هم اعتراض دارند، رویه دولت در این مدت بوده است. شاید منظور رئیس‌دولت از مشکلات مردم، مسائلی مثل کنسرت یا آزادی زنان و ممنوعیت ورودشان به ورزشگاه‌ها و از این دست مسائل باشد، که باید پرسید واقعا در کشور ما زنان آزاد نیستند؟ یا دغدغه مردم کنسرت و نرفتن زنان به استادیوم‌های ورزشی است؟ واقعا چند درصد مردم به کنسرت می‌روند؟ اصلا کسی که شغلی ندارد، مسکن ندارد، از شهرستان‌ها و روستاهای دور دست به تهران مهاجرت کرده و مشغول مسافرکشی است و شب‌ها هم در همان خودرو می‌خوابد، دغدغه‌اش فوتبال و کنسرت است؟! آیا رفتن به همین کنسرت نیاز به تهیه بلیط و پول ندارد؟ راستی مگر وزیر همین دولت نگفت، فقط یک درصد کنسرت‌ها لغو شده است؟! اولین قدم برای حل یک معضل، پذیرفتن وجود آن معضل است. اولویت بندی معضلات برای حل، قدم بعدی است و پس از آن نیز اعتماد به شعار زیبای «ما می‌توانیم» است. اینکه در چنین شرایط اقتصادی، اولویت را بگذاریم روی معضلاتی که مسئله مردم نبوده و بعضا حتی معضل نیستند و یا اصلا وجود خارجی ندارند، شاید خوشایند لیبرال‌ها و زنجیره‌ای‌ها باشد اما خوشایند آن جوان بیکار بدون مسکن بی‌پول نیست. لیبرال‌ها ماموریت دارند در پوشش «مطالبه آزادی»، «شفافیت» و «مدارا» پروژه براندازی خود را پیش ببرند و اگر موفق شدند، هرگونه مدارا را کنار گذاشته و منتقدان را به نام همین قانون سر ببرند. آنها مامورند با نفوذ در بدنه مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز، اولویت‌ها را وارونه جلوه دهند تا پروژه خود را پیش ببرند. اولین معضل دولت که رفع آن به اعتقاد راقم این سطور، جزو نخستین اولویت هاست و از معیشت و اقتصاد هم مهم‌تر است، زدن ریشه این لیبرال‌ها و پاکسازی مراکز مهم دولتی از وجود آنهاست. تا وقتی چنین موجوداتی در اطراف و بدنه دولت هستند، مشکلات حل نخواهد شد. آقای روحانی! حل معضلات را با پاکسازی همین لیبرال‌ها شروع کنید. بسم الله...