کد خبر: 5185
منتشر شده در چهارشنبه, 09 فروردين 1396 11:44
زاکربرگ زیر بار این نمی رود که فیسبوک یک کمپانی رسانه ای است. او همچنان از فیسبوک به عنوان یک پلتفورم بی طرف یاد می کند و اعتقاد دارد که این کمپانی در زیرمجموعه جهان فن آوری قرار می گرد. شاید این مهم ترین فرق مدیرعامل و موسس این کمپانی با دونالدت ترامپ باشد. دونالد ترامپ از اهالی رسانه است. او از...
زاکربرگ زیر بار این نمی رود که فیسبوک یک کمپانی رسانه ای است. او همچنان از فیسبوک به عنوان یک پلتفورم بی طرف یاد می کند و اعتقاد دارد که این کمپانی در زیرمجموعه جهان فن آوری قرار می گرد. شاید این مهم ترین فرق مدیرعامل و موسس این کمپانی با دونالدت ترامپ باشد.
دونالد ترامپ از اهالی رسانه است. او از سال 2004 میزبان و مجری برنامه «کارآموز» در شبکه NBC بوده است. در این برنامه که برای به دست آوردن یک شغل مدیریتی سطح بالا در یکی از سازمان های متعلق به ترامپ برگزار می شد، هر هفته ضعیف ترین عضو گروه از برنامه اخراج می شد و در نهایت آخرین فرد باقی مانده شغل را به دست می آورد اما این رسانه ای بودن فقط به حضور او در برنامه های تلویزیونی به عنوان گوینده ای شناخته شده بر نمی گردد. او در زمینه نگارش کتاب های راهنمای موفقیت نیز چهره مطرحی به حساب می آید. کتاب «چگونه در زندگی برنده شویم»، «فکر کن مثل یک قهرمان»، «چرا می خواهیم شما ثروتمند باشید»، «10 راه موفقیت»، «هنر معامله» و ... از جمله کتاب های پرمخاطب در زمینه این گونه کتاب ها بوده اند اما ترامپ برای رسیدن به موفقیت نهایی و رسیدن به کاخ سفید نیازمند حضور رسانه ای دیگر بود. او از جمله سیاستمدارانی بود که دریافت سمت و سوی رسانه ای شبکه های اجتماعی چنان بر سوی فن آورانه آنها چربیده که می توان با استفاده از آنها معادلات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را نیز بر هم زد.
ترامپ در تمام دوران انتخابات، مشغول انتقاد از شبکه های تلویزیونی قدرتمند و یا رسانه های مکتوب بود و این انتقادها بعد از حضور او در کاخ سفید نیز ادامه پیدا کرده است؛ به گونه ای که او در مواردی حتی حاضر به پاسخ دادن به رسانه های کلاسیک نیست. گویی او هیچ نگرانی از رو در رو شدن با این رسانه های شناخته شده ندارد که البته با توجه به اتفاقات پیش آمده، بیراه هم فکر نمی کند. کارشناسان اعلام کرده اند که گزارش های ساختگی درباره حمایت پاپ از ترامپ در حدود یک میلیون بار در فیسبوک بازنشر شده اما در نقطه مقابل گزارش افشاگرانه و تحقیقی «نیویورک تایمز» درباره وضعیت مالیاتی ترامپ کمتر از 200 هزار بار بازنشر شده است. در روزهای بعد از انتخابات، کارشناسان اعلام کردند که بازنشر اخبار جعلی و گمراه کننده عموما به نفع دونالد ترامپ بوده است. این می تواند نتیجه ماهیت طبیعی الگوریتم نیوزفید فیسبوک باشد. یعنی اخبار داغ و جنجالی بیش از اخبار دیگر مورد توجه قرار می گیرند. در فقدان یک سیستم راستی آزمایی، چرخه خبرخوانی این شبکه اجتماعی ناخودآگاه دست به ترویج دروغ می زند. این را در نظر داشته باشید که حالا با پدیده «مزارع کلیک» در کشوری مثل مقدونیه هم روبرو هستیم. در این موارد از کارگران ارزان یا روش های دیگر برای بالا بردن لایک بعضی از مطالب یا تهیه گزارش های جعلی استفاده می شود. در روزهای بعد از انتخابات درست همان زمانی که مارک زاکربرگ شروع به تکذیب مسئله تاثیرگذاری فیسبوک بر نتیجه انتخابات کرد. بعضی از تحلیل گران پا را فراتر گذاشته و اشاره به بیان این موضوع کردند که فیسبوک می دانسته که سمت و سوی اخبار جعلی به نفع یکی از دو کاندیدا است. آنها اعتقاد داشتند از آنجا که دخالت های محتوایی در خوراک های خبری فیسبوک می توانسته باعث کاهش میل به تبلیغات در نیوزفید بشود، از همین رو این کمپانی چشم خود را روی این واقعیت بسته است. اولین واکنش زاکربرگ به مسئله تاثیر اخبار دروغ منتشر شده در فیسبوک بر رئیس جمهور شدن ترامپ تکذیب این مسئله بود. او برای تایید حرف های خود اشاره به پژوهش هایی می کرد که نشان می دهد مسئله نشر اخبار دروغین چندان مسئله ساز نیست. او با اشاره به پژوهشی که در سال 2015 با حمایت مالی فیس بوک اتفاق افتاده بود این مسئله را مطرح می کرد اما کارشناسان اعتقاد دارند که فیسبوک هیچ گاه به پژوهشگران مستقل اجازه بررسی داده هایش را نداده است. از این نگاه پر سوءظن که بگذریم، می توان اشاره به جهان فرهنگی این شبکه اجتماعی کرد. زمانی که تعداد لایک به عنوان سرمایه اصلی هر کاربری در این شبکه مطرح می شود، ناخودآگاه در تمنای لایک بیشتر نوع خاصی از ادبیات خبری در این شبکه اپیدمی می شود. شاید از همین رو بود که اوباما زمانی محتوای فیسبوک را «ابر غبارآلودی از مهملات» خواند. خواندن ریزه کاری های فرارهای مالیاتی ترامپ از حوصله عمده کاربران فیسبوک خارج است اما این که پاپ از ترامپ حمایت کرده یا آن افسر اف بی آی که مسئله ایمیل های هیلاری کلینتون را پیگیری کرده به قتل رسیده، می تواند به نوشته های کوتاه فیسبوکی تبدیل شود و خوراک خبری ویژه ای برای کاربرانی باشد که حالا حتی تماشای گزارش های تلویزیونی را حوصله سربر می دانند.
شاید از همین رو نخستین واکنش مارک زاکربرگ به مسئله تاثیرگذاری فیسبوک در انتخاب شدن ترامپ تکذیب این مسئله با لحنی پر از عصبانیت بود. او می داند که این انتقادها در نهایت ماهیت رسانه او را هدف قرار خواهد داد. زاکربرگ حتی هنوز زیر بار این نمی رود که فیسبوک یک کمپانی رسانه ای است. او همچنان از فیسبوک به عنوان یک پلتفورم بی طرف یاد می کند و اعتقاد دارد که این کمپانی در زیرمجموعه جهان فن آوری قرار می گرد. شاید این مهم ترین فرق مدیرعامل و موسس این کمپانی با دونالدت ترامپ باشد. رییس جمهور فعلی آمریکا تغییرات رسانه ای جهان ارتباطی امروز را دریافته است؛ آن قدر که با ادبیات توئیت فکر و سیاست ورزی می کند. زیر پای زاکربرگ شل می شود بعد از بالا گرفتن بحث ها و تکذیب اولیه زاکربرگ، در نهایت این شرکت با اعلام اینکه استفاده سایت های خبری جعلی از شبکه تبلیغاتش را ممنوع خواهد کرد، به نوعی بخشی از انتقادها را پذیرفت اما نکته اینجاست که حالا به نظر می آید منتقدان داخلی زاکربرگ در کمپانی فیسبوک نیز قدرتمندتر شده اند. حالا مدتی است که اخبار در گوشی بیشتری از این شرکت بیرون می آید. چندی پیش پنج کارمند ناشناس این شرکت اعلام کردند که با تعدادی دیگر از کارمندان گروهی را تشکیل داده اند تا خواهان اقدامی قوی تر علیه اخبار جعلی شوند. از سوی دیگر یکی از استراتژیست های ارشد هیلاری کلینتون در گفتگو با رسانه ها اعلام کرد که رهبران حزب دموکرات به دنبال راه هایی هستند که فیسبوک را وادار به رسیدگی به مشکلات کنند اما حالا کار از این هم فراتر رفته است؛ طبق گزارشی که اخیرا یکی از گروه های نظارت بر مصرف کنندگان و البته تعدادی از سهامداران فیسبوک ارائه داده اند، مارک زاکربرگ باید بخشی از اختیارات خود در این شرکت را واگذار و حتی از سمت ریاست بر هیئت مدیره آن نیز کناره گیری کند. در این پیشنهاد که از سوی موسسه SumOfUs (انجمن مصرف کنندگان از سرتاسر دنیا که با قدرت گرفتن بیش از اندازه شرکت ها مقابله می کند) مطرح شده،موفقیت آینده فیسبوک را مستلزم برقراری توازن قدرت میان مدیرعامل و هیئت مدیره آن دانسته و این مهم تنها در صورتی امکان پذیر خواهد بود که ریاست هیئت مدیره بر عهده فرد مستقلی باشد. در این پیشنهاد آمده است که انتصاب یک رییس مستقل می تواند نخستین گام برای قرار گرفتن هیئت مدیره در مسیر تحقق خواسته ها و تامین منافع سهامداران باشد. همچنین در این گزارش خواسته شده که با توجه به جنجال های اخیر، فیسبوک مسئولیت پذیری بیشتری در قبال اخبار دروغ داشته باشد. گفته می شود که حدود 1500 نفر از سهامداران فیسبوک، گزارش های قبلی SumOfUs را در ارتباط با ضعف های مدیریتی زاکربرگ امضا کرده بودند. این انجمن در گزارش خود، تصمیم سال قبل فیسبوک برای صدور سهام جدید (بدون تفویض اختیارات جدید برای دریافت کننده آن) را نمونه ای از رفتارهای مشکل زای زاکربرگ دانسته که ریشه در یکی بودن رییس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت دارد. بر اساس این تصمیم هر کدام از سهامداران شرکت از جمله خود زاکربرگ دو سهم تازه را از گروه سهام کلاس سی آن بابت هر سهم خود دریافت خواهند کرد اما با ذکر این نکته که سهام جدید هیچ گونه حق رأی اضافه ای را برای آنها به همراه نخواهد داشت. در واقع با این تصمیم هر سهم که پیش تر ارزشی برابر با صد دلار داشته به سه سهم با ارزش 33 دلار تقسیم می شود. ظاهرا هدف زاکربرگ از ارائه این سهام نیز ایجاد حجم تازه ای از سهام فیسبوک است تا از این طریق بتواند وعده خود مبنی بر بخشش 99 درصدی از سهامش به سازمان های خیریه را عملی کند. به طور معمول فروش این مقدار سهام از جانب زاکربرگ حق مالکیت او را کاهش می دهد اما چون سهام جدید از کلاس سی به گونه ای طراحی شده اند که حق رأی اضافه ای را برای مالک در بر نداشته باشد، زاکربرگ نیز هیچ یک از اختیاراتش را با فروش این سهام از دست نخواهد داد. این می تواند نقطه آغازی بر روزگار پرچالش پیش روی زاکربرگ باشد. اصطلاحی در عالم فن آوری وجود دارد که می گوید: «در عالم فن آوری هیچ محدودیتی برای بلندپروازی وجود ندارد.» اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پای زاکربرگ به عرصه سیاست باز شده است. حالا فقط این سهامداران نیستند که از او توضیح می خواهند. نیمی از سیاستمداران آمریکایی او را در نشستن دونالد ترامپ بر صندلی ریاست جمهوری در کاخ سفید مقصر می دانند. با توجه به خریداری سرویس های واتس اپ و اینستاگرام از سوی فیسبوک حالا بخش عمده ای از شبکه های مجازی دنیا در اختیار زاکربرگ است. شبکه هایی که منطق رسانه ای زندگی امروز را تا حد بر هم زدن معادلات سیاسی کاخ سفید دچار دگرگونی کرده اند. این دگرگونی بی واکنش نخواهد بود. شاید از همین رو زاکربرگ اصرار دارد که نه به عنوان مدیر یک کمپانی رسانه ای که به عنوان مدیر کمپانی در زمینه فناوری شناخته شود. رسانه بودن او را محدود می کند اما چنانچه گفته شد در عرصه فن آوری محدودیتی برای بلندپروازی وجود ندارد.
بی هوشی فیسبوکی پیش از برگزاری انتخابات، مدیرعامل فیسبوک به ایده های جدید خود در زمینه هوش مصنوعی یا واقعیت مجازی فکر می کرد. او درباره آینده هوش مصنوعی گفته بود: «ما در پنج تا ده سال آینده به نقطه ای می رسیم که در تمامی حواس اصلی انسانی مانند دیدن، شنیدن، صحبت کردن و تشخیص، بالاتر از انسان ها قرار بگیریم.» آیا زاکربرگ به دنیایی می اندیشد که در آن هوش مصنوعی بتواند در تشخیص رییس جمهور شایسته به کاربران کمک کند؟ نکته اینجاست که در این مرحله او متهم است که با شبکه اجتماعی اش هوش ها را به خواب برده است. او در آغاز سال 2016 در کنگره جهانی موبایل در بارسلون اسپانیا روی صحنه رفت و از واقعیت مجازی گفت: «تصور کنید هر گاه که اراده کنید می توانید در کنار دوستان تان به طور مجازی به تفریح و گشت و گذار بپردازید. این پلتفرم در حال پیشرفت و همه گیر شدن است. به همین خاطر است که فیسبوک، سرمایه و زمان زیادی را برای به تکامل رساندن واقعیت مجازی هزینه می کند.» او شاید می توانست همچنان به بلندپروازی های خود ادامه دهد اما به نظر می آید که شوک انتخابات آمریکا بخشی از افکار عمومی و از آن مهم تر جامعه سیاسی آمریکا را از تاثیرگذاری شبکه های اجتماعی که بخش عمده ای از آنها زیر نظر زاکربرگ بوده، دچار ترس کرده است. شبکه ای که در آن دروغ مهم نیست؛ مهم تعداد لایک ها و بازنشرهاست. این عدد شوخی ندارد. گوش کنید: در ماه آگوست سال 2016 یک میلیارد نفر در یک روز از شبکه فیسبوک استفاده کرده اند. این یعنی حضور یک میلیارد نفر در فضایی غبارآلود که خوانده اند و لایک زده اند و بازنشر کرده اند.
نوشتن دیدگاه