۱۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۹ کتاب گراندهتل پرتگاه؛ زندگی اصحاب مکتب فرانکفورت نوشته استوارت جفریز با ترجمه محمد معماریان و به همت انتشارات ترجمان علوم انسانی منتشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، کتاب گراندهتل پرتگاه، داستانی است زندگی‌ نامه‌ ای، آمیخته به فلسفه و نقادانه از ماجرا و سرنوشت زندگی و افکار بزرگان مکتب فرانکفورت که حیات پر رمز و راز این مکتب را به زبانی ساده و عامه‌ پسند روایت کرده است. استوارت جفریز، نویسنده کتاب، مکتب فرانکفورت را تجسم نوعی پارادکس می‌ داند: تئودور آدورنو و والتر بنیامین، ماکس هورکهایمر و یورگن هابرماس، اریک فروم و هربرت مارکوزه لابد مشهورترین متفکران اروپایی چپ افراطی در قرن بیستم‌ اند، ولی گویا عمدتاً یکی از اصول محوری مارکسیسم را کنار گذاشته‌ اند، اینکه «ما نباید فقط به‌ دنبال فهم دنیا باشیم، بلکه باید در پی تغییر آن برویم». آن‌ ها منتقدان اجتماعی اما بی‌ علاقه به تغییر اجتماعی بودند. جفریز معتقد است مکتب فرانکفورت زاویه کوچکی از نقد را از مارکس گرفت، استادانه بسط داد و بدبینی عمیقی را بدان افزود. این بدبینی درباره امکان تغییر یا گریز از چیزهایی بود که این مکتب آن‌ ها را نقد می‌ کرد. این همان نکته محبوب جفریز است که در عنوان کتاب هم مجسم شده است: گراند هتل پرتگاه: هتلی زیبا، مجهز به همه آسودگی‌ ها، بر لبه پرتگاه، بر لبه نیستی، بر لبه پوچی، که ساکنانش آسوده‌ خاطر بر لبه پرتگاهی خالی و عمیق مشغول نظریه‌ پردازی‌ اند. در بخشی از مقدمه مترجم این اثر آمده است: مکتب فرانکفورت و نگاه انتقادی اش به جامعه و سیاست و فرهنگ پدیده ناآشنایی نزد مخاطبان جهانی یا ایرانی نیست. بسیاری از آثار دست اول اصحاب این مکتب در دسترس علاقه مندان (ازجمله مخاطبان ایرانی) هستند و دانش پژوهان در تشریح ایده ها و نگارش متن و حاشیه زندگی هایشان هم کم کار نکرده اند. پس در این بازار پر رونق ایده ها و زندگی نامه های فرانکفورتی ها، کهه به ویژه با آشکار شدن نقصان های سرمایه داری نئولیبرال در یک دهه اخیر(همراه با سایر آثار انتقادی) توجه دوباره ای هم نثارشان شده است، نوشتن یک روایت تاریخی دیگر در قالب زندگی نامه دسته جمعی از سرگذشت اصحاب این مکتب، آن هم به قلم یک روزنامه نگار جوان، چه ضرورتی دارد؟ و چرا از این گونه تاریخ نگاری ها استقبال می شود؟ مؤلف در بخش مقدمه: خلاف جریان به معرفی مؤسسه پژوهشی مکتب فرانکفورت می پردازد: تئودور آدورنو، اندکی پیش از فوت خود در سال ۱۹۶۹ به یک مصاحبه گر گفت: «من یک الگوی نظری از تفکر را تأسیس کردم. از کجا می دانستم که دیگران آن را با کوکتل مولوتوف پیاده می کنند؟!» به نظر بسیاری از افراد، مشکل مکتب فرانکفورت همین بود: این مکتب هیچ گاه تن به انقلاب نداد. کارل مارکس نوشته بود: «فلاسفه فقط دنیا را به شیوه های مختلف تفسیر کرده اند؛ هدف تغییر دنیاست.» ولی متفکران مکتب فرانکفورت نظریه یازدهم مارکس درباره فوئر باخ را وارونه کردند. آن مؤسسه پژوهش مارکسیستی ای که به مکتب فرانکفورت مشهور شد، از آغاز خود در سال ۱۹۲۳ از سیاست ورزی حزبی کناره می گرفت و به کشمکش سیاسی مشکوک بود. اعضای برجسته آن در نقد شرارت فاشیسم و تأثیر سرمایه داری در تهی سازی اجتماع و له کردن روح جوامع غربی بسیار فاضل بودند، اما توان تغییر دادن آنچه را نقد می کردند، نداشتند. فهرست تفصیلی کتاب عبارت است از: مقدمه مترجم [بخش اول: ۱۹۰۰ـ ۱۹۲۰] وضعیت: بحرانی پدران، پسران و دیگر مناقشات [بخش دوم: دهه ۱۹۲۰] دنیای وارونه ذره ای از دیگری مسیرویسکی فروشی بعدی را نشانمان بدهید [بخش سوم: دهه ۱۹۳۰] قدرت منفی اندیشی در آرواره های تمساح مدرنیسم و آن همه موسیقی جاز دنیایی نو [بخش چهارم: دهه ۱۹۴۰] جاده پورت بوئو هم پیمان با شیطان نبرد علیه فاشیسم [بخش پنجم: دهه ۱۹۵۰] سونات اشباح آزادی اروس [بخش ششم: دهه ۱۹۶۰] رو به دیوار، مادر خراب ها! فلسفه ورزی با کوکتل مولوتوف ها [بخش هفتم: بازگشت از پرتگاه: هابرماس و نظریه انتقادی پس از دهه ۱۹۶۰] عنکبوت فرانکفورت شورجان خوار، نظریه انتقادی در هزاره جدید برای مطالعه بیشتر پی نوشتها واژه نامه نمایه کتاب گراندهتل پرتگاه؛ زندگی اصحاب مکتب فرانکفورت نوشته استوارت جفریز با ترجمه محمد معماریان به همت انتشارات ترجمان علوم انسانی به بهای ۵۴۰۰۰ تومان در ابتدای سال جاری منتشر شد. کد خبر 4362336 برچسب‌ها '); })(document);