کد خبر: 56804
منتشر شده در دوشنبه, 09 مهر 1397 02:33
گفتوگو با سیاست روز اسرائیل عامل اصلی جنگ قرهباغ است مراسم هفتاد و سومین سالگرد تاسیس سازمان ملل متحد در اوایل مهرماه با حضور سران و مقامات ارشد اعضای این سازمان در نیویورک در حالی برگزار شد که چنانکه پیشبینی میشد ایران و آمریکا از محورهای اصلی این نشست و حاشیههای آن بودند. در یک سوی معادله...
گفتوگو با سیاست روز
اسرائیل عامل اصلی جنگ قرهباغ است
مراسم هفتاد و سومین سالگرد تاسیس سازمان ملل متحد در اوایل مهرماه با حضور سران و مقامات ارشد اعضای این سازمان در نیویورک در حالی برگزار شد که چنانکه پیشبینی میشد ایران و آمریکا از محورهای اصلی این نشست و حاشیههای آن بودند.
در یک سوی معادله جمهوری اسلامی ایران قرار داشت که تبیین آنچه در سیاست خارجی کشور و نوع نگاه آن به عرصه جهانی میگذرد اساس برنامههای آن را تشکیل میداد و در سوی دیگر آمریکا با محوریت ترامپ قرار داشت که بخش عمدهای از مواضع و رفتارهایش با محوریت جمهوری اسلامی ایران بود. این مسئله موجب شد تا بخش عمدهای از دیدارها و حتی سخنرانیهای مقامات سایر کشورها نیز در قالب مناقشات ایران و آمریکا صورت گیرد که خود جای تأمل بسیار دارد. ارزیابی دقیق و کارشناسانه از آنچه در نیویورک روی داده میتواند مسئلهای مهم در تدوین سیاست خارجی و داخلی آینده کشور باشد.
بر همین اساس با محسن پاکآیین دیپلمات سابق و سفیر اسبق ایران در کشورهای تایلند، زامبیا، ازبکستان و جمهوری آذربایجان همکلام شدیم، او که این روزها عضو شورای راهبری مجمع جهانی صلح اسلامی است تحلیلی کارشناسانه از آنچه در نیویورک گذشت ارائه کرده است.
در ادامه گفتوگو، او که سالها سمت سفیر جمهوری اسلامی ایران در جمهوری آذربایجان را در کارنامه دارد به بهانه سفر لیبرمن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به باکو گریزی نیز به چرایی رویکرد جمهوری آذربایجان به تلآویو و البته ظرفیتهای باکو برای جمهوری اسلامی زده است که در جای خود قابل توجه است. با این تفاسیر بخوانید ماحصل گفتوگو با محسن پاکآیین را.
از نیویورک شروع کنیم و حضور رئیسجمهوری کشورمان در این نشست، ارزیابی شما از مباحث مطرح شده از سوی آقای روحانی در سازمان ملل چیست؟ و تا چه میزان توانست تأمینکننده منافع کشور باشد؟ سخنرانی آقای رئیسجمهور هوشمندانه و تاثیرگذار بود؛ آقای روحانی در مدت زمانی که برای صحبت در اختیار ایشان قرار گرفته بود موفق شد مهمترین مباحثی که اولویتهای سیاستهای خارجی و نظام ما است با دلیل و برهان قابلپذیر برای دیپلماتها و کارشناسان سیاسی جهان و مردم بیان کند که تأثیر خوبی هم داشت. لحن آقای روحانی نشاندهنده این موضوع بود که ایران پرچمدار صلح در جهان است. اینکه آمریکا ادعا میکند دنبال صلح و مذاکره است و میخواهد با ایران گفتوگو کند یک بلوف سیاسی بیشتر نیست که ایالات متحده در تلاش برای بهرهبرداری از آن است؛ چراکه کسی باید به مذاکره برگردد که آن را ترک کرده و این آمریکاییها هستند که بدون توجه به قوانین بینالمللی میز مذاکره را ترک کردند.
این مطلب به خوبی تبیین شد که مقصر اصلی در قطع مذاکرات ما با آمریکا در حوزه هستهای که مجوز آن نیز از سوی نظام صادر شده بود، آمریکا و بدعهدی او نسبت به توافقنامه برجام بود و لذا این کشور نمیتواند ادعای تمایل به مذاکره داشته باشد.
آیا دستاورد دیگری نیز در نیویورک حاصل شد یا صرفاً در حد برجام و بیان بدعهدی آمریکا بوده است؟ ببینید، مطلب بعدی که نشاندهنده نگاه همراه با تعامل ایران بود و به خوبی تبیین شد، مسئله مبارزه کشورمان با تروریسم بود. امروز تروریسم یک مانع اصلی برای استقرار امنیت و صلح در جهان است و این ایران بود که با هزینههای سنگین و تقدیم شهید در کنار سوریه و محور مقاومت قرار گرفت و موفق شد در سوریه و عراق داعش را به زوال نزدیک کند؛ این موفقیت تمایل ایران برای صلح را نشان میدهد. این در حالی است که میبینیم آمریکا نه تنها تروریسم را ایجاد و در مراحل مختلف هم از آن حمایت کرد، بلکه باز هم بعد از شکست آنها در عراق و سوریه مقدمات انتقال آنها به افغانستان را فراهم نمود. ارزیابی شما از این جمله که جهان، دوستی بهتر از ایران نخواهد داشت چیست؟ همین را میخواستم بگویم مطلب بعدی که در صحبتهای رئیسجمهور جاذبه داشت جمله کلیدی ایشان بود که گفت «جهان دوستی بهتر از ایران نخواهد داشت» که با همین جمله همه کشورها را به دوستی با ایران دعوت کرده و اعلام کرد که ایران در چارچوب احترام متقابل تمایل دارد با جامعه بینالملل و به ویژه همسایگانش ارتباط داشته باشد. جملات و سخنان رئیسجمهور به درستی در مقابل ادعاهای رئیسجمهور آمریکا درخصوص دعوت برای انزوای ایران قرار گرفت.
این سخنرانی در واقع مصداق بارز توجه ایران به صلح با محوریت عدالت بود؛ این صلح به معنی سازش و سلطه یک کشور بر کشور دیگر نیست، بلکه صلح و دوستی با کشورهای جهان براساس احترام متقابل و بدون دخالت در امور داخلی و احترام به تمامیت ارضی است. نقش تحولات منطقه را در سخنان رئیسجمهور چگونه ارزیابی میکنید آیا چنان که باید به این مهم پرداخته شد؟ با توجه به زمان محدودی که در اختیار رؤسای کشورهای مختلف برای صحبت قرار میگیرد؛ رئیسجمهور از زمان خود برای ذکر برخی مسائل منطقهای هم استفاده کرد. ایشان به مساله فلسطین پرداخت و انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس را محکوم کرد؛ به مساله سوریه و تلاشهای آمریکا برای بیثبات کردن سوریه اشاره کرد و تلاشهای ایران و محور مقاومت را تشریح کرد. نظر شما درباره سخنان ترامپ چیست به هر حال بخش عمدهای از سخنان ترامپ در سازمان ملل حول محور ایران بود ؟ صحبتهای رئیسجمهور آمریکا ادامه مبانی ایران ستیزی سیاستمداران نومحافظه کار آمریکا بود؛ سیاستمدارانی که از روز به قدرت رسیدن در آمریکا مقابله با موازین و مبانی بینالمللی را در دستور کار خود قرار دادند.
این گروه به تمام تعهدات خود در حوزههای بینالمللی پشت پا زده و از پیمانها و سازمانهای مهمی خارج شدند. لحن آقای ترامپ و صحبت او را میتوان به درستی در راستای تلاش دوباره برای احیای دوران جنگ سرد و ایجاد یک ابرقدرت و تقویت یکجانبهگرایی به رهبری آمریکا تفسیر کرد.
ترامپ با لحنی شبیه به ادبیات فیلمهای وسترن نه تنها کشوری مثل آلمان را مورد حمله قرار داد بلکه با محکوم کردن نهادی مثل اوپک سخنان سخیفی را درخصوص کشورهای صادرکننده نفت گفت.
آمریکا چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا واقعاً به دنبال مذاکره است؟ نه؛ آمریکا به دنبال مذاکره واقعی نیست بلکه هدف آمریکا بیشتر فشار روانی بر ایران است که آن هم به دلیل تحلیلهایی است که مشاوران جدید کاخ سفید مثل منافقان به آنها ارائه میدهند. کاخ سفید و مشاوران جدیدش به غلط فکر میکنند که این صحبتها باعث اختلاف در ایران شده و آمریکا میتواند از این شرایط برای تغییرات مورد نظر خود در ایران استفاده کند.
آقای روحانی البته به خوبی جواب ادعاهای رئیسجمهور ایالات متحده را در این خصوص داد و گفت ما تجربه مذاکراتی طولانی را پشت سر گذاشتهایم؛ بازگشت مجدد به میز مذاکره با کشوری که توافق پیشین را محترم نمیشمارد، عقلانی نیست.
با توجه به شرایط موجود ارزیابی شما از روابط با کشورهای همسایه چیست و تا چه میزان میتوان از این ظرفیت علیه تحریمها بهره گرفت؟ مقدمتاً بگویم که در شرایطی که آمریکا در تلاش است با اعمال تحریمهای ظالمانه، ایران را تحت فشار قرار دهد، اهمیت روابط با همسایگان حائز توجه میباشد و استفاده از ظرفیت آنان جهت مقابله با تحریمها از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. یکی از اصول اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران روابط نزدیک با همسایگان است و از دیدگاه رهبر معظم انقلاب "گشودن چتر دیپلماسی بر همه جهان" و "تمرکز نکردن بر روابط با چند کشور محدود" اهمیت روابط با همسایگان را مشخص میسازد.
با توجه به سابقه حضورتان در جمهوری آذربایجان به مقام سفیر جمهوری اسلامی ایران، نقش این کشور در سیاست منطقهای کشورمان را چگونه ارزیابی میکنید؟ ببینید همسایگان ایران در آسیای مرکزی و قفقاز و به خصوص جمهوری آذربایجان نیز به دنبال مقاومسازی اقتصاد و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی هستند و تقویت ارتباطات اقتصادی موجب بهرهگیری از ظرفیتهای متقابل سرزمینی خواهد بود. مشابهت نوع زندگی در کشورهای ایران و جمهوری آذربایجان در عرصههای اقتصادی، تجاری، کالاهای مصرفی و نوع خدمات، دسترسی آسان و سریع در نقل و انتقال کالا، خدمات و رفت و آمد، از مزیتهای مثبت تجاری و اقتصادی است. تراز تجاری ما با جمهوری آذربایجان مثبت و به نفع ایران است و این کشور از بازارهای صادراتی ایران میباشد. با توجه به وجود ظرفیتهای بزرگ برای توسعه تجارت در منطقه، جمهوری آذربایجان و ایران با گسترش همکاری میتوانند از این ظرفیتها به نحو مطلوب بهرمند شوند.
تقویت همکاری و فعالیت مشترک جمهوری آذربایجان و ایران در حوزههای غیرنفتی مهم است و این اقدام با تسهیلات مرزی و فراهم کردن شرایط لازم برای گسترش تجارت باید همراه شود که موجب توسعه روابط اقتصادی میان مردم دو کشور میشود، لذا باید به حداکثر تسهیلات مرزی همچون کشورهای اروپایی، نایل شویم به علاوه، چند جمهوری خودمختار روسیه در نزدیکی مرزهای شمالی جمهوری آذربایجان با مجموع چهار تا پنج میلیون جمعیت میتواند بازار مناسبی برای تولیدکنندگان جمهوری اسلامی باشد و ایران با صدور محصولات تولیدی خود از طریق جمهوری آذربایجان به این بازارها، میتواند از منافع اقتصادی فراوانی بهرهمند شود. تا چه میزان ظرفیت عملی برای تحقق این همگرایی وجود دارد؟ باید به این مسئله توجه داشت که جمهوری آذربایجان به عنوان یک ایستگاه ترانزیتی به واسطه ارتباط خوب با اروپا و اتصال از طریق راهآهن به اروپا و به ویژه روسیه بازارهای بزرگی را میتواند برای کشور ما ایجاد کند. به همین دلیل با توجه به سرمایهگذاری مشترک ایران و جمهوری آذربایجان در خط ریلی آستارا - رشت، تسریع در احداث این خط ضرورت دارد. خط ریلی رشت - آستارا در صورت احداث، درآمدزا خواهد بود و استفاده از ظرفیت ریلی یک فرصت مناسب برای کشور است.
افتتاح کارخانه خودروسازی مشترک در منطقه نفت چالا در حومه باکو دستاورد بسیار خوبی بود و کارخانه مشترک تولید و توزیع دارو با نام تجاری کاسپین فارمد در جمهوری آذربایجان نیز باید سریعتر احداث و به بهرهبرداری برسد.
ارتقای همکاری در حوزه کشاورزی و خرید دام، همکاری در حوزه کشت فراسرزمینی و تأسیس کارخانه تولید ماشینآلات کشاورزی با مشارکت ایران در جمهوری آذربایجان نیز از ظرفیتهای جدید اقتصادی است. با توجه به رفت و آمد سالیانه بیش از یک میلیون و پانصد هزار گردشگر بین دو کشور، در صورت ایجاد تسهیلات بیشتر، درآمد هر دو کشور از محل رفت و آمد گردشگران در آمار تبادلات اقتصادی میتواند مضاعف گردد. برای توسعه مناسبات دو کشور چه راهکاری را مطرح میکنید؟ جمهوری آذربایجان با چهار استان ایران مرز زمینی دارد که شامل آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل و گیلان است و با مازندران از طریق دریای خزر همسایه است. یکی از برنامههای ما باید تقویت همکاریهای استانهای همجوار با جمهوری آذربایجان باشد. استفاده از ظرفیت مرزنشینان در این رابطه مهم است.
یکی از مباحث مطرح در روابط خارجی مسئله مقابله با تحریمها از جمله در حوزه ارزی است بویژه اینکه عملا معامله با دلار امکانپذیر نیست. جمهوری آذربایجان میتواند در این عرصه نقشی داشته باشد؟ ببینید با توجه به مشکلاتی که ایران برای تعامل با بانکهای بزرگ دارد، یکی از راهکارهای کاهش و از بین بردن فشارهای اقتصادی غرب، استفاده از پول ملی در معاملات با همسایگان از جمله جمهوری آذربایجان است. ما با جمهوری آذربایجان مرزهای زمینی داریم و بازرگانان ما میتوانند در مراودات تجاری با این کشور پول ملی را جایگزین دلار کنند. تجار آذربایجان میتوانند در بانکهای ایران حساب ریالی داشته باشند و تجار ایرانی نیز در بانکهای آذربایجان حسابهایی با محور «منات» باز کنند. تجار آذربایجانی از ایران با ریال خرید کنند و ما آنجا پول معاملات را با منات پرداخت کنیم . در این تجارت دلار معنایی ندارد و عملاً حذف میشود.
این روزها شاهد سفر لیبرمن وزیر خارجه صهیونیستها به باکو بودیم. به نظر شما نفوذ اسرائیل و آمریکا چه تأثیری بر روابط ایران و آذربایجان دارد و چطور میتوانیم این نفوذ را مدیریت کنیم که آسیبی به مراودات دو کشور وارد نشود؟ سابقه روابط جمهوری آذربایجان با رژیم اشغالگر قدس به اولین سالهای استقلال جمهوریهای شوروی میرسد. رژیم صهیونیستی در باکو سفارت دارد اما سفارت آذربایجان در تلآویو هنوز دایر نشده. اولین دلیل باکو برای گسترش روابط با اسرائیل، موضوع قرهباغ است. تلاش برای رفع اشغال از مناطق اشغال شده، محور اصلی سیاست خارجی جمهوری آذربایجان و یکی از اهداف باکو برای ایجاد رابطه با اسرائیل، خرید تسلیحات برای مقابله با ارمنستان است. شاید اگر کشورهای اسلامی این نیاز آذربایجان را برطرف میکردند، میتوانستند بین باکو و تلآویو فاصله ایجاد کنند. البته آذریها چندان از خریدهای تسلیحاتی خود راضی نیستند چون اسرائیل در ازای دریافت مبلغ بالا، سلاحهایی از رده خارج تحویل باکو میدهد. برای مثال در سفر نتانیاهو به باکو، اسرائیل وعده داد که گنبد آهنین را به آذربایجان تحویل دهد و در این رابطه تبلیغات و سر و صدای رسانهای زیادی به راه انداخت، اما تاکنون خبری از عملیاتی شدن این وعده منتشر نشده است. هدف دیگر باکو از رابطه با تلآویو، استفاده از لابی بینالمللی یهودی برای تضعیف لابی ارامنه در مجامع بینالمللی است. لابی ارامنه و طرفداران ارمنستان، حتی در اسرائیل هم فعال هستند. این لابی تلاش میکند تا از تقویت مناسبات اسرائیل با آذربایجان جلوگیری کند. آمریکا و چند کشور غربی، مشوق آذربایجان برای همکاری با رژیم اشغالگر قدس هستند و باکو برای حفظ مناسبات خود با غرب، ارتباط نزدیکی با اسرائیل دارد.
با توجه به آشنایی شما با جامعه جمهوری آذربایجان، نگاه مردم این کشور به رابطه کشورشان با اسرائیل چیست؟ ببینید مردم آذربایجان که مسلمان و شیعه هستند، به طور طبیعی از رژیم صهیونیستی که دشمن اصلی اسلام و مسلمانان است، متنفرند و حتی محافل لائیک و غیردینی نیز از جنایات اسرائیل در فلسطین، به خصوص غزه ناراضی هستند. اسرائیل بر روی حمایت یهودیان آذربایجان که حدود بیست هزار نفر هستند، حساب میکند، اما برخی از همین یهودیها نیز از اقدامات رژیم صهیونیستی راضی نیستند. یکی از سیاستهای اسرائیل، زمینهسازی برای مهاجرت یهودیان آذربایجان به اسرائیل است و در یک مقطع نیز موفق شد، اما دیری نگذشت که یهودیان آذری با نارضایتی از محیط امنیتی و اجتماعی اسرائیل، به کشور خود برگشتند. به نظر من رژیم صهیونیستی در میان مردم آذربایجان پایگاهی ندارد و ارتباطات باکو و تلآویو دولتی است و از نوع ارتباط مردمی نیست. هیچ کشور مسلمانی نمیتواند مناسبات راهبردی با اسرائیل برقرار کند، چراکه این رژیم، بزرگترین تهدید امنیتی علیه جهان اسلام است؛ اسرائیل اولین قبله مسلمانان را اشغال کرده و هر روز جنایات جدیدی علیه مسلمانان مرتکب میشود. اما تلآویو این روابط را راهبردی عنوان میکند و مقامات باکو نیز ابراز تمایل زیادی به این روابط نشان میدهند؟ با توجه به شناختی که از جامعه جمهوری آذربایجان و سیاستهای این کشور دارم، رابطه باکو و تلآویو را راهبردی نمیدانم. آذربایجان که عضو سازمان همکاری اسلامی است و میخواهد از لابی کشورهای مسلمان در موضوع قرهباغ استفاده کند، نمیتواند روابط راهبردی با اسرائیل ایجاد کند. از طرفی روابط راهبردی به معنی مشروعیت بخشیدن به اشغال است و جمهوری آذربایجان که خود را مخالف اشغال سرزمینهای اسلامی میداند، نمیتواند شریک استراتژیک اسرائیل باشد.
از بهانههای باکو برای توجیه روابط با تلآویو تقویت توان خود مقابل ارمنستان است. آیا واقعاً اسرائیل حامی باکو در برابر ارمنستان است؟ نکته مهمی که باید در نظر داشت نوع رفتار اسرائیل در برابر ارمنستان و جمهوری آذربایجان است. حقیقت این است که هدف تلآویو فروش تسلیحات به آذربایجان و ارمنستان با محوریت صرفه اقتصادی است. اين رژيم در صدد گسترش حوزه نفوذ خود در قفقاز جنوبي است و قصد دارد با سوءاستفاده از روابط نزديک با آذربایجان و ارمنستان و دادن تجهيزات نظامي به اين دو کشور ، منافع نظامي امنيتي خود را تأمين کند و طبعاً معاملات تسليحاتي همزمان اسرائيل با باکو و ايروان ميتواند به افزايش درگيريهاي نظامي دو کشور منجر شده و کشتار افراد نظامي و غيرنظامي و ويراني شهرها و روستاها را درپی داشته باشد. از سوي ديگر افزايش خريدهاي تسليحاتي آذربايجان و ارمنستان، موجب تقويت توان مالي اسرائيل براي تداوم نظاميگري عليه مردم مظلوم فلسطين است و باکو و ايروان در اين مسير همراه رژيم صهيونيستي خواهند بود.
باکو و ايروان بايد بدانند رژيم صهيونيستي قابل اعتماد نيست و فقط به يافتن بازارهاي تسليحاتي جديد و تقويت نفوذ خود در منطقه مي انديشد. بهرهگيري از تسليحات اسرائيل نميتواند در جهت تقويت صلح و امنيت در منطقه و تأمين منافع آذربايجان و ارمنستان باشد. نقش ایران در رویکرد تلآویو به باکو را چگونه ارزیابی میکنید؟ حقیقت آن است که یکی از اهداف اصلی اسرائیل در قفقاز و در جمهوری آذربایجان، تلاش برای تضعیف و یا حتی تخریب روابط ایران و آذربایجان است. سیاست اسرائیل این است که رابطه با جمهوری آذربایجان را بزرگ نمایی کند و سعی دارد با فضاسازیهای رسانهای، رابطه خود را با جمهوری آذربایجان ، خیلی بزرگتر از آن چه هست نشان دهد.
برای مقابله با این اقدامات چه باید کرد؟ برای مدیریت این وضعیت باید نخست ترفندهای رسانهای رژیم اشغالگر قدس را بشناسیم و تحت تأثیر القائات این رژیم قرار نگیریم. خوشبختانه در سالهای اخیر، شناخت سیاستهای این رژیم از سوی مسئولین و رسانههای ایران و جمهوری آذربایجان موجب خنثی شدن این ترفندها و تقویت روابط دوجانبه شده است.
صحبت خاصی اگر مانده بفرمایید؟ نه ممنون از وقتی که در اختیارم قرار دادید.
* این مصاحبه نخست در تاریخ هشتم مهر ۱۳۹۷ در روزنامه و سایت سیاست روز منتشر شد.
نوشتن دیدگاه