کد خبر: 56807
منتشر شده در دوشنبه, 09 مهر 1397 02:34
این نوشته بر آن نیست که از بعد اقتصادی به این قضیه بپردازد، چراکه نگاه کارشناسانه لازم دارد و نویسنده آشنایی چندانی به آن ندارد، بلکه بنا بر آن است بهعنوان یک شهروند که درپی کشف رابطه اوضاع بحرانی کنونی با دولت است، ارزیابی خود را از تبعات این رابطه بیان کند. میان افزایش قیمتها و نسبت آن با...
این نوشته بر آن نیست که از بعد اقتصادی به این قضیه بپردازد، چراکه نگاه کارشناسانه لازم دارد و نویسنده آشنایی چندانی به آن ندارد، بلکه بنا بر آن است بهعنوان یک شهروند که درپی کشف رابطه اوضاع بحرانی کنونی با دولت است، ارزیابی خود را از تبعات این رابطه بیان کند.
میان افزایش قیمتها و نسبت آن با دولت، 2نگاه در جامعه وجود دارد. عدهای معتقدند کنترل امور از دست دولت خارج شده و دولت توانی برای هدایت قیمتها و اثرگذاری بر اقتصاد ندارد. برخی دیگر بر این باورند که همه اینها توسط خود دولت انجام میشود و افزایش نرخ دلار ، پوند و یورو... با برنامهریزی دولت شکل گرفته است.
این دو نگاه، اثر یکسانی بر جامعه دارند و آن بدبینی به دولت است. طبق نگاه اول آنچه میبینیم این است که قدرت دولت آنقدر افول کرده که معادلات اقتصادی و عرصه اقتصاد بیتوجه به خواست او، و در مقابل آن، راه خود را میرود.
این دیدگاه، دولت کنونی را فاقد قدرت میشمارد. بهنظر این گروه نهادها و دستگاههای دولتی چنان ضعیف و بیقدرتند که مالکان سرمایه هر بلایی بخواهند میتوانند بر سر دولت بیاورند. صاحبان قدرت و بهویژه دولت آنقدر ضعیفند که با دستگیری و محاکمه بهگفته خودشان مفسدان اقتصادی، محتکران، خریداران هزاران سکه و...، نهتنها نتوانستند مانع صعود قیمتها بشوند، بلکه برعکس قیمتها رشد خود را با سرعت تمام ادامه دادند.
دولت مدام از «حباب قیمتها» میگفت اما این حباب نهتنها نترکید که تبدیل به فضایی مستحکم شد و استحکام آن فزونی گرفت. به این ترتیب در چنین وضعی و بهباور مردم، دولت بهعنوان یک نهاد تعیینکننده شناخته نمیشود و عموم جامعه به حرفها و برنامههای آن بدبین شده و حتی آنها را بهتمسخر میگیرند.
نگاه دیگر بر آن است که عامل همه این گرانیها دولت است و دولت خود برنامههایی را به اجرا درآورده که به این وضع برسیم. بهنظر اینان دولت با نقدینگی و بدهیهای کلان بانکی مواجه بوده و برای غلبه بر آنها نرخ دلار را افزایش داده که بهتبع آن قیمت دیگر ارزها و همینطور کالاها و اجناس بالا رفته است. دولت که برنامهاش این بوده تا پولهای مردم را جمع کند و نقدینگی و بدهیاش را کاهش دهد، راهی برگزیده که منجر به افزایش قیمتها شده.
بهعبارت دیگر در این نگاه، دولت، عامدانه ارزش پولهای خارجی را افزایش داده تا پول مردم را جمع کند. یعنی این دولت است که بهعنوان عامل اصلی گرانی نیازهای مردم در بخشهای خوراک، لوازم خانگی و... شناخته میشود. وقتی مردم گوجهفرنگی، سیبزمینی و... را با قیمتی 2 تا 4برابر 3ماه قبل میخرند، میگویند که دولت عامل این گرانی است و دست دولت است که قیمتها را بالا میبرد. این یعنی اوج بدبینی جامعه به دولت.
یادمان باشد در دورهای که قدرت با بحران مواجه میشود یکی از ابزارهای اصلی کنترل و غلبه بر بحران، اعتماد مردم به دولت است. حال در نظر آوریم که در بحران قیمتها آنچه اتفاق افتاده، بدبینی و عدم اعتماد مردم به قدرت است؛ درست برعکس آنچه باید باشد.
نوشتن دیدگاه