کد خبر: 8509
منتشر شده در دوشنبه, 11 ارديبهشت 1396 08:56
واسطی در نشست ظرفیتهای حکمت متعالیه در بازسازی تمدن اسلامی گفت: علوم انسانی به مثابه فرآیندهای حرکت و تغییر در فرد و جامعه هستند و فلسفه متکفل تبیین معادلات کلان حرکت و تغییر است. به گزارش خبرنگار مهر، ششمین کارگاه آموزشی گروه فلسفه مجمع عالی حکمت اسلامی مشهد، ویژه اساتید فلسفه حوزه علمیه خراسان...
واسطی در نشست ظرفیتهای حکمت متعالیه در بازسازی تمدن اسلامی گفت: علوم انسانی به مثابه فرآیندهای حرکت و تغییر در فرد و جامعه هستند و فلسفه متکفل تبیین معادلات کلان حرکت و تغییر است.
به گزارش خبرنگار مهر، ششمین کارگاه آموزشی گروه فلسفه مجمع عالی حکمت اسلامی مشهد، ویژه اساتید فلسفه حوزه علمیه خراسان در سالن اجلاس مدرسه علمیه عالی نواب صفوی مشهد برگزار شد و حجت الاسلام والمسلمین مهدی زمانی استاد حوزه و دانشگاه با موضوع روش تدریس بدایة الحکمه و نهایة الحکمة و بررسی ابهامات آن(در سه مرحله نخست) و حجت الاسلام والمسلمین عبدالحمید واسطی عضو هیئت رئیسه موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلامی با موضوع ظرفیتهای حکمت متعالیه در بازسازی تمدن اسلامی به ارائه سخن پرداختند که در ادامه گزارشی از این نشست ارائه می شود:
حجت الاسلام زمانی پس از طرح مسئله، در سه محور اصلی به ارائه نظر پرداخت: نخست روش تدریس بدایة الحکمة و نهایة الحکمة؛ شامل دو بخش: یکی روش تدریس عام مشترک میان دو کتاب و دیگری روش خاص هریک از دو کتاب، دوم مهارتهای تدریس بدایة الحکمة و نهایة الحکمة و به صورت عام روش تدریس علم فلسفه، سوم بررسی مشکلات محتوایی کتب بدایة الحکمة و نهایة الحکمه.
محور نخست(الف): روش عام تدریس فلسفه
روش عام در تدریس فلسفه در پنج مرحله صورت میگیرد:
۱- توضیح و تبیین مناسب عنوان در هر بحثی از ابحاث فلسفه
۲- بیان تعریف و تقسیم؛ اصل پیچیدگی فلسفه بیش از هر چیز در تصورات و تعاریف مسائل است و نه تصدیقات آن، از این رو باید تعاریف و تقاسیم واضح و منظم باشد.
۳- بررسی اقوال در هر بحث؛ از نکات اساسی تدریس فلسفه، بررسی نظرات سایر اندیشمندان در خصوص یک موضوع است که باید بدان توجه تام داشت.
۴- ذکر ادله اقوال؛ پس از طرح آراء فلاسفه، ادله هریک باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
۵- بیان تنبیهات؛ گاهی در موضوعی، تنبیهات از سوی فیلسوف ارائه شده است که میبایست در انتهاء هر بحث به خوبی این لواحق و آثار تبیین شود.
نکته: ذکر مراحل مذکور ممکن است در تمام مباحث فلسفی نیاز نباشد به عنوان مثال در یک موضوع ممکن است اقوال متعدد وجود نداشته باشد.
محور نخست(ب): روش تدریس کتاب بدایة الحکمة
برای تدریس کتاب بدایة، باید به دو نکته مهم توجه نمود:
۱- کتاب بدایة الحکمه، خلاصه و مختصر شده کتاب شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری است، برخی عبارت دقیقاً همان مطالبی است که مرحوم سبزواری بیان نموده است.
۲- این کتاب، یک دوره کتاب کمکی و آموزشی برای فلسفه است که در تصورسازی مباحث هستی شناختی و نه معرفت شناختی، مصباح است.
محور نخست(ج): روش تدریس کتاب نهایة الحمکة
نکات مهمی که باید در تدریس کتاب نهایة بدان توجه داشت عبارتند از:
۱- این کتاب نیز مختصر شده کتاب اسفار است، مرحوم علامه در نهایة الحکمه، هم اسفار مرحوم آخوند را به طور خلاصه بیان داشته است و هم حواشی بسیار عمیق خود بر اسفار را در نهایة جمع نموده است. استاد زمانی به نقل از علامه جوادی از استادشان علامه طباطبایی این سخن را بیان نمود که ایشان میفرمود: ما در کتاب نهایة نکات ارزشمندی را بیان نمودیم که خوانندگان اسفار آن را نمییابند.
۲- شروح و تعلیقات مهمی بر کتاب نهایة نگاشته شده است که خواندن آنها برای تدریس نهایة الحکمل بسیار راهگشا است، یکی تعلیقه استاد غلامرضا فیاضی، یکی تعلیقه استاد عبودیت و دیگری تعلیقه علی النهایة استاد مصباح یزدی.
محور دوم: مهارتهای تدریس فلسفه به صورت عام:
مقصود ما از مهارت ایجاد انگیزه و جذابیت در مخاطب است و بدین منظور باید نکاتی مورد توجه قرار گیرد:
۱- طرح سئوال در هر بحثی به ویژه سئوالات درگیر کننده؛ در این زمینه کتاب آموزش فلسفه استاد مصباح بسیار موفق بوده است.
۲- بیان تاریخچه مسئله؛ در این زمینه نیز کتاب شرح مبسوط منظومه استاد شهید مطهری و کتاب آموزش فلسفه بسیار مهم. هر دو استاد این روش را از استادشان آیت الله بروجردی در درس خارج فقه و اصول فراگرفته اند.
۳- نظم و انسجام مباحث فلسفه با یکدیگر
۴- بیان مثالهای کاربردی و ملموس و بیان ثمرة مسئله؛ در این خصوص نیز کتاب آموش فلسفه نیکوست.
۵- عدم نقد مؤلف؛ در تدریس فلسفه به ویژه کتاب بدایة الحکمة نباید به نقد نگارنده پرداخت زیرا برای تازه آموز ایجاد تردید و بیمیلی نسبت به کتاب و مؤلف آن میکند، بنابراین مدرس کتاب باید مدافع آن باشد.
۶- مدرس باید در تبیین مسائل به قیودی که در تبیین مسائل ذکر شده است، توجه ویژه داشته باشد؛ به عنوان مثال در بحث اعاده معدوم محال است، قید «بعینه» بسیار مهم است، باید تبیین شود، تفاوت آن با بمثله و... ذکر گردد تا بحث خود به خود با تصدیق مخاطب مواجه شود.
۷- مدرس از زندگی نامه علمی و عملی اسامی کسانی که در کتاب نام برده شده است، گزارشی ارائه نماید.
۸- مدرس از مباحثی که در فلسفه طرح شده است و با اخلاق و عرفان مرتبط است نهایت استفاده را ببرد، مثلا در مسئله عین الربط بودن معلول به علت
۹- برخورد جدی با شاگردانی که تخلف جدی انجام میدهند. و استاد باید وجهه پدرانه داشته باشد.
۱۰- باید توجه داشت که شاگردان امانتند و باید نسبت به آنها دلسوز بود، وقت آنها را ارزشمند شمرد و در کنار تعلیم، تربیت هم صورت گیرد.
۱۱- کتاب شناسی، مراجعه و تحقیق بسیار مهم است، با این ملاحظه که از کتاب دوم این نکات اعمال شود.
۱۲- مدرس از دانشجویان بخواهد که ارائه کنفرانس داشته باشند، با این ملاحظه که ارائهها با فاصله زمانی باشد.
محور سوم: بررسی مشکلات محتوایی کتابهای بدایة و نهایة (در سه مرحله اول):
۱- نخست باید ضرورت پرداختن به این علم و این کتب خوب تبیین شود و اشکالات و نقدهای مهم آن توسط مدرس، نظر گرفته شود.
۲- تفکیک بین ماهیت و وجود در احکام از دشواریهای فلسفه صدرایی است؛ زیرا این دو در خارج یکی هستند و تفکیک آنها در ذهن برای تعلیم بسیار سخت است.
۳- تفکیک بین مفهوم، مصداق و حقیقت وجود:
در مفهوم، بحث از اشتراک معنوی وجود و زیادت وجود بر ماهیت و... مطرح میشود.
در مصداق که حالت جزئی و خارجی دارد بحث اصالت وجود مططرح است.
در حقیقت وجود که عبارت است از حقیقت مرسلهای که از حقتعالی تا سایر موجودات را شامل میشود، بحث از احکام سلبی و ایجابی وجود باید به خوبی طرح گردد.
تشکیک در وجود و کثرت عالم وجودی
باید سرمایه گذاری زیادی بر روی تشکیک طولی و عرضی داشت؛ اگر تشکیک به تفاوت کمال و نقص تعریف شود، این تعریف صرفاً تشکیک طولی را شامل میشود. اما اگر تشکیک را اینگونه تعریف نمود که آنچه در آن ما به الامتیاز به مابه الاشتراک باز گردد، این تعریف شامل هردو تشکیک میشود. وجود تمام تمام مراتب عرضی و طولی را پر کرده است و همان است که نقطه اشتراک و اختلاف کثرات است یعنی کثرات از مقایسه وجودات حاصل میشود و اشتراک و اتحاد نیز در خود وجود است و ماهیات از مقایسه وجودات و موجودات حاصل میشود.
زمانی در اثنای بحث خود هریک از فاکتورهای مذکور را شرح و بسط داد.
حجت الاسلام واسطی در باب ظرفیتهای حکمت متعالیه در بازسازی تمدن اسلامی گفت: مسئله اصلی در این بحث کشف حلقههای ارتباطی میان مسائل فلسفه اسلامی با مسائل علوم انسانی است. علوم انسانی به مثابه فرآیندهای حرکت و تغییر در فرد و جامعه هستند و علم فلسفه متکفل تبیین معادلات کلان حرکت و تغییر است. فلسفه اسلامی و بالخصوص رویکرد حکمت متعالیه، معتقد است که باید این معادلات را در مقیاس کل شبکه هستی بررسی نمود تا حقیقت آشکار شود. بنابراین باید گفت که: مفهوم کلیدی در این بحث، مفهوم شبکه هستی است و مقصود از آن ملاحظه کل موجودات و روابط برآیندی میان آنهاست.
وی در پاسخ به مسئله اصلی بحث افزود: میتوان حداقل ۱۰ محور اصلی را در رابطه میان فلسفه و علوم انسانی، به عنوان نظریههای راهنما برای تولید علوم انسانی اسلامی برشمرد.
عضو هیئت مدیره مجمع حکمت اسلامی مشهد در پایان به نظریههای راهنما پرداخت و به این عناوین اشاره کرد: پارادایم شبکهای، روش تحقیق شبکهای، حق شبکهای، بسته مفاهیم بینهایت محور، مدل نیازهای شبکهای، شاخصهای انسان سالم در مقیاس شبکه هستی، عدل شبکهای، معادلات تصمیمگیری شبکهای، رشد و تربیت شبکهای، سعادت شبکهای.
نوشتن دیدگاه