این داستانِ یک پزشک است. دکتر داستان ما در حال حاضر در استرالیا زندگی می کند. این داستانِ یک پزشک است. دکتر داستان ما در حال حاضر در استرالیا زندگی می کند. زندگی بسیار مرفهی دارد، زندگی که هیچیک از...
روزی از روزها، پادشاهی با وزیر كاردانش به شكار رفته بود... مورد استفاده: در مورد افرادی است كه با دخالت بیجا در كارها باعث خراب شدن آن كار میشوند. روزی از روزها، پادشاهی با وزیر كاردانش به شكار...
در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تأملبرانگیزی به صورت شعر درباره جوان عاشقی است... در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تأملبرانگیزی به صورت شعر درباره جوان عاشقی است که به عشق دیدن...
هرگاه بخواهند بزرگی و مهربانی خداوند متعال را وصف كنند،این مثل را می آورند. تاجری بودعقیم. هرچه زن می گرفت بچه اش نمی شد و زنها را روی اصل نزاییدن با زور طلاق می داد. بعد از اینكه چند زن گرفت و طلاق...
این داستان جالب زیرکی خلیفه دوم عباسی را نشان می دهد. میگویند منصور دوانیقی خلیفه دوم عباسی بعد از انتقال پایتخت به بغداد تصمیم گرفت برای دفاع از پایتخت ، گرداگرد آنرا حصار کشی کند . برای تامین...
کارگاههای تخصصی 16 ساعته مستندسازی برای نخستین بار از 24 مرداد تا 13 شهریور توسط مدرسه هنر و رسانه آینه برگزار میشود. به گزارش سینماخبر،سلسله کارگاههای تخصصی مستندسازی از 24 مرداد تا 13 شهریور در...
می گویند پادشاه کشوری مرد . مردم آن کشور به رسم همیشه شاهینی را به پرواز درآورند تا شاهین بر روی دوش هر کس می نشست او را پادشاه می کردند... می گویند پادشاه کشوری مرد . مردم آن کشور به رسم همیشه...
بعد از فوت پدرم زندگی روی خوش به ما نشون نداد و هر روز وضع ما بد ترمی شد... بعد از فوت پدرم زندگی روی خوش به ما نشون نداد و هر روز وضع ما بد ترمی شد. تا جایی که خونه و مغازه رو هم مجبور شدیم بفروشیم...
یکی بود ، یکی نبود... یکی بود ، یکی نبود . دانشجویی بود که هزار جور گرفتاری داشت . درس هایش زیاد بود . پول نداشت در شهری دور از زادگاهش درس می خواند روزی سرش را انداخته بود پایین و توی فکر بود راه...
ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود... ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود. با خودش حساب و کتاب کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار هم نفهمد او صدایی را...
می گویند که ایاز غلام سلطان محمد غزنوی ، در آغاز چوپان بود و با گذشت زمان ، در دربار پادشاه صاحب منصب شد... می گویند که ایاز غلام سلطان محمد غزنوی ، در آغاز چوپان بود و با گذشت زمان ، در دربار...
مرد فقیرو پرخوری را به جرمی زندانی کردند... مرد فقیرو پرخوری را به جرمی زندانی کردند. در زندان هم آرام نگرفت و متنبه نشد و به زور غذای زندانی ها را می گرفت و می خورد و آنقدر اذیت کرد تا بالاخره...
مردی یک طوطی را که حرف میزد در قفس کرده بود و سر گذری مینشست... مردی یک طوطی را که حرف میزد در قفس کرده بود و سر گذری مینشست. اسم رهگذران را میپرسید و به ازای پولی که به او میدادند طوطی را...
یک مهندس روسی تعدادی کارگر ایرانی استخدام کرد... یک مهندس روسی تعدادی کارگر ایرانی استخدام کرد. کارگر ها موقع اذان نمازشونو می خوندند. یه روز مهندس روسی بهشون اخطار داد که اگه موقع کار نماز بخونید...
معلم از دانش آموزان سوال کرد: معلم از دانش آموزان سوال کرد: عشق چیست؟ هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در...