به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، محمد صادق احدی، معاون طرح ملی تغییر آب و هوا در یادداشتی که در روزنامه تعادل در تاریخ 4/5/1396 نوشته، در مورد مطرح شدن انتقادات به عدم بررسی­‌های علمی پیرامون علل گرمایش جهانی در کشور عنوان نوشته است: «بررسی‌های موجود توسط موسسات و نهادهای بین­‌المللی فعال در موضوعات مرتبط با تغییر اقلیم نشان می‌دهد در حال حاضر در دنیا تنها 3 درصد از دانشمندان در خصوص نظریه ارتباط بین گرمایش جهانی و افزایش انتشار گازهای  شک دارند و بیش از 97 درصد جامعه علمی دنیا آن را پذیرفته است». اشاره این مسئول سازمان محیط زیست به مطالعه‌ای است که در سال 2013 در موسسه جهانی تغییر اقلیمِ دانشگاه کوئیزلند استرالیا و چند موسسه و مرکز تحقیقاتی در آمریکا و کانادا به سرپرستی جان هوک انجام گرفته است. البته این اولین باری نیست که به این تحقیق استناد می­‌شود. در سال 2014 جان کری، وزیر امور خارجه وقت آمریکا در نشستی در اندونزی، به این تحقیق اشاره کرد و گفت نتایج نشان می­‌دهد که زمین در حال گرم شدن است و این پدیده آثار زیان‌باری در پی خواهد داشت. اما ماجرای این تحقیق چیست؟ جان هوک و همکارانش مقالات علمی منتشر شده در ژورنال‌های علمی، در فاصله بین سال­‌های 1991 تا 2011 که در عنوان آنها کلید واژه­‌های "تغییر اقلیم" و "گرمایش جهانی" به کار رفته بود را جمع آوری و مورد مطالعه قرار دادند. در گزارش منتشر شده توسط آنها آمده که از مجموع 11974 مقاله مورد بررسی قرار گرفته در 66.4 درصد از مقالات هیچ قضاوتی در مورد نقش داشتن انسان در تغییر اقلیم صورت نگرفته است. در 32.6 درصد از مقالات به نقش انسان در تغییر اقلیم تاکید شده و در 1 درصد باقی مقالات یا اطمینانی بر نقش انسان وجود ندارد و یا اینکه این موضوع رد شده است. نکته نخست در مورد روش به کار گرفته شده در این کار تحقیقاتی است که بسیار زیر سوال است، چون از کلید واژه­‌های جهت‌دار استفاده شده است و شامل بسیاری از کارهای پژوهشی و مقالات علمی که اصلا اعتقادی به گرمایش جهانی ندارند، نمی­‌شود. با این حال و با گذشتن این غلط علمی، در این شرایط عدده­ای نتیجه این کار را به گونه‌­ای تفسیر می‌کنند که 97 درصد از دانشمندان جهان به نقش انسان در تغییر اقلیم اذعان دارند. در این گونه از تفسیر 66 درصد از دانشمندان به یکباره نادیده گرفته می‌شوند و سهم‌بندی تنها درباره  34 درصد از دانشمندان صورت می‌گیرد. علاوه بر این، مهم‌تر از اینکه ما بدانیم آیا انسان در تغییر اقلیم نقش دارد یا نه این است که بدانیم به چه میزان تاثیرگذار است؟ آیا عوامل طبیعی نقش اصلی را در تغییر اقلیم بر دوش دارند یا انسان؟ این مسئله‌ای است که در این کار تحقیقی مورد توجه قرار نگرفته و بررسی نشده است. موضوع مهم دیگری که باید در کنار این مسئله مورد توجه قرار گیرد این است که عده­‌ای از دانشمندان به دلیل وجود فضایی مشابه فضای حاکم بر ماجرای هلوکاست در اروپا، جرات و توان اظهار نظر ندارند چون به محض این کار ممکن است شغل خود را از دست بدهند. در پاره‌ای از موارد حتی تعدادی از دانشمندان تهدید به قتل شده‌­اند. لذا بسیاری از دانشمندان نتایج کار خود را بدون اظهار نظر جمع بندی می‌کنند. تطمیع آشکار و پنهان مشکل دیگر فضای حاکم بر بخشی از جامعه علمی است که بر روی این موضوع در حال پژوهش هستند. به طوری که با جهت دادن منابع مالی تنها به سمت پژوهش‌­هایی که بر روی تغییر اقلیم و علل خاصی از آن در حال انجام است، موجب هدایت بخشی از پژوهش‌ها بر روی این موضوع شده­ است. به طور مثال وقتی شما به دنبال انجام پژوهشی در مورد جمعیت موش‌ها در کشور هستید، منابع مالی در اختیار شما قرار نمی­‌گیرد اما به محض اینکه تغییر اقلیم را به عنوان پژوهش خود اضافه می‌کنید می‌توانید از منابع مالی موجود در مراکز تحقیقاتی استفاده کنید تا در مورد نقش تغییر اقلیم در جمعیت موش‌های کشور خود تحقیق کنید. از این رو به نظر می‌رسد اجماع علمی بر روی علت گرمایش جهانی در بین دانشمندان وجود ندارد و نیاز است تا این مسئله به طور مستقل و به دور از فشارهای سازمان‌های بین‌­المللی و سیاسی در کشور صورت گیرد تا سودمند بودن یا نبودن اقداماتی مانند موافقتنامه پاریس که به دنبال کاهش انتشار دی اکسید کربن است، تعیین شود. این موضوع از آنجای دارای اهمیت فراوان است که بدانیم کاهش انتشار دی اکسید کربن به معنی کاهش مصرف نفت و گاز است. با توجه به اینکه ایران رتبه نخست را در مجموع منابع نفت و گاز جهان در اختیار دارد، پیوستن به موافقتنامه پاریس و محدودیت بر روی بهره‌­مندی از این مزایای ملی، در شرایطی که بررسی علمی و دقیقی بر روی مسئله گرمایش جهانی و علل آن صورت نپذیرفته و حتی در مجامع علمی جهان هم بر روی آن اجماع وجود ندارد می‌­تواند بر روی اقتصاد کشور تاثیرات جبران ناپذیری داشته باشد. ساعد سرمدی انتهای پیام/