محمد معینی روزنامه بهاریک خبرگزاری داخلی «آغاز شمارش معکوس برای پایان داعش در عراق» را تیتر کرده‌ است. اما آیا واقعا «پایان کار داعش» رخ خواهد داد؟ دکتر محسن رنانی سال گذشته گفته بود: «داعش در دل منطقه شکل گرفته و برآیند اندیشه و عمل ما در جوامع اسلامی است. بالاخره کم‌کاری و ناتوانی مفتیان اهل سنت در ایجاد سازگاری بین سنت و مدرنیته، نتیجه‌اش می‌شود یک تعارض فکری عمیق در میان مسلمانان که یک جایی به شکل داعش ظهور می‌کند. شما هر جا افراطی‌گری دیدید آن را از چشم عالمان دینی یا ایدئولوژیست‌های آن جامعه ببینید. من القاعده یا داعش را محصول ناتوانی تاریخی فقها و مفتیان اهل سنت و کم کاری روشنفکران و سطحی نگری سیاستمداران کشورهای اسلامی می‌دانم.»در مواجهه با پدیده داعش، در توجیه شکل‌گیری و راه‌های مبارزه با آن، احتمالا آسان‌ترین راه، نسبت دادن تولد آن به دسیسه‌های منظم و مرتب اغیار و رقبای منطقه‌ای است؛ رویه‌ای که متاسفانه محور تقابل با  این پدیده شوم شده است. بی‌توجهی به ریشه‌های عمیق ایدئولوژیک این پدیده در آرا و اندیشه علمای اسلامی، به دلیل ملاحظات سیاسی یا فرقه‌ای، از کار دنیای ناامن شده توسط کسانی که عملیات «استشهادی» می‌کنند تا بکشند، بترسانند، و خود راهی بهشت شوند، گرهی باز نخواهد کرد. بمب و موشک نهایتا راه حلی بسیار موقتی است. داعش مولود اندیشه‌ای است که می‌خواهد تحت لوای احیای خلافت اسلامی، همه را به زور راهی بهشت کند.حتی اگر در پس پرده حکومت‌هایی حامی آن باشند، که ظاهرا هستند، آنچه نباید به هیچ وجه فراموش شود، آن مبانی و اصولی است که داعش با تکیه بر آن، به اسم اسلام اصیل، در حال سربازگیری‌ است. واضح است حل چنین مسئله‌ای به زمان بسیاری نیاز دارد؛ این که از راه آموزش و مبارزه با فقر و نابرابری، نشان داده شود انسان‌ها در عین «مسلمان» نبودن هم، می‌توانند «بهشتی» باشند. این به‌ترویج تئوریک و عملی مدارا و تسامح نیاز مبرم دارد؛ یعنی از قضا همان چیزی که دشمنان فراوانی نیز در خود کشور ما دارد!هانا آرنت در کتاب «انقلاب» خود، در نقد انقلاب‌های مارکسیستی، اعلام می‌کند که «هیچ فکری منسوخ‌تر و بی‌فایده‌تر و خطرناک‌تر از ذهنیت استفاده از وسایل برای رهانیدن بشر از چنگال فقر وجود ندارد.» انگار که آن فکر منسوخ و بی‌فایده و خطرناک، این بار در به کار بردن صرف وسایلی چون بمب و موشک و سرباز در مواجهه با رهانیدن بشر از چنگال افراطی‌گری دوباره جانی تازه گرفته است. و اندوه همین جاست: بی‌فایده، خطرناک!