تحلیلگران بر این باورند که ریاض تمایلی به حل اختلافاتش با دوحه نداشته و به هر نحو ممکن به‌دنبال ایجاد تغییرات اساسی در قطر است. به گزارش جام نیوز، کمتر از 24 ساعت به پایان ضرب الأجل مشروط عربستان سعودی و متحدانش برای قطر باقی مانده است. دولت قطر همچنان مخالف تحمیل این شروط بوده و آن‌ها را نقض حاکمیت خود و إعمال فشار خارجی می‌خواند. اصلی‌ترین شروط سعودی‌ها عبارتند از:* قطع فوری کلیه روابط دیپلماتیک با ایران* اخراج سریع تمام اعضای منتسب به حماس* بلوکه کردن دارایی‌های مربوط به حماس در قطر* اخراج تمامی اعضای منتسب به إخوان المسلمین از قطر* اخراج عناصر ضد شورای همکاری از قطر* توقف حمایت از "گروه‌های تروریستی"* توقف دخالت در امور داخلی مصر* تعطیلی کامل شبکه الجزیره* عذرخواهی رسمی از اعضای شورای همکاری به‌دلیل توهین‌های شبکه الجزیره  تحلیلگران قطری بر این باورند که این شروط با پیش‌فرض اجرا نشدن دیکته شده و عربستان تمایلی برای حل اختلاف با قطر نداشته و به هر نحو ممکن به‌دنبال ایجاد تغییرات اساسی در قطر است. برای تحلیل مناسب این مناقشات، توجه به نکات ذیل بسیار ضروری و مهم به‌نظر می‌رسد: نکته اول)  خبر ترور نافرجام وزیر خارجه قطر و انتشار گسترده آن، میزان تنش را به اوج خود رسانده و با این وجود، احتمال مصالحه و حل اختلافات را بسیار بعید کرده است. نکته دوم) شدت موضع‌گیری قطر در قبال عربستان گویای این حقیقت است که اختلافات بسیار عمیق‌تر از آن مواردی‌ست که در رسانه‌ها علنی شده است. برنامه ترور وزیر قطری و ماجرای هک شدن ایمیل سفیر امارات در واشنگتن، حاکی از برنامه‌های دقیق آمریکا و اسرائیل با همکاری عربستان علیه قطر است. ظاهرا انجام کودتا یکی از برنامه‌های قطعی عربستان برای دوحه بود. نکته سوم) قدرت‌طلبی بی‌حدومرز ولیعهد جدید عربستان و خوش‌رقصی‌های او برای آمریکا و اسرائیل، بیانگر این واقعیت است که شاهزاده خام سعودی در سودای یکه‌تازی بی‌بدیل در کشورهای عربی‌ست، ولی شرایط حاکم بر منطقه و شکل‌گیری طبیعی حلقه ائتلاف متقابل توسط، ترکیه، ایران، روسیه و قطر، این امکان را از وی سلب خواهد کرد. نکته چهارم) شکننده بودن رابطه عربستان با کشورهای عربی، باعث شده است که برخی از آن‌ها مانند عمان و کویت مواضع مخالف ریاض داشته باشند. این اختلافات با تحرکات تحکم‌گرایانه محمد بن سلمان، بروز و ظهور رو به افزایشی خواهد داشت. نکته پنجم) اختلاف نظر مقامات آمریکایی (ترامپ و تیلرسون) در قبال پرونده قطر و عربستان حاکی از آن است که واشنگتن سیاست واحدی در این بحران نداشته و به‌دنبال کسب امتیازهای بیشتر از طرفین دعواست. قرارداد میلیاردی تسلیحاتی جهت سرکیسه کردن سعودی‌ها و انعقاد همزمان قرارداد 12 میلیاردی فروش جنگنده به قطر، مؤید این برداشت است. نکته ششم) خنثی بودن مواضع مقامات اتحادیه اروپا در قبال مناقشات عربستان و قطر، نشان می‌دهد که برای کشورهای اروپایی "ریاض یا دوحه" موضوعیت ندارد. برای آن‌ها ثروت منطقه مهم است که آن‌هم به سادگی توسط خاندان‌های حکومتی این دو کشور در اختیار بیگانگان گذاشته می‌شود. نکته هفتم) واگرایی قطر با عربستان فرصت مناسبی را برای ایران فراهم کرده است تا اهداف خیرخواهانه خود را در مبارزه با تروریسم عینی‌تر کرده و ردّپای آمریکا و اسرائیل را در سرزمین‌های عربی واضح‌تر نشان دهد. از طرف دیگر، پشت پرده سناریوی ایران هراسی و دامن زدن به اختلافات مذهبی را برای افکار عمومی ملموس‌تر سازد. نکته هشتم) با تغییر معادله قدرت در خاندان سعودی و اوج‌گیری اختلاف عربستان با قطر، مناسبات نامشروع و مخفیانه عربی-صهیونی برملا شده است. یک وزیر کابینه اسرائیل در این باره می‌گوید: «تحریم قطر فرصتی برای ورود اسرائیل به مبارزه با تروریسم است. آنچه اتفاق افتاد، دلیلی دیگر برای دولت‌های عربی است تا بفهمند که خطر واقعی در منطقه، نه صهیونیسم، نه یهود و نه اسرائیل، بلکه تروریسم افراط گرای اسلامی است.» نکته نهم) روابط سطح بالای اقتصادی، سیاسی و نظامی آنکارا با دوحه بیانگر این است که قطر دروازه ورود ترکیه به خلیج فارس است. موضع‌گیری‌های اخیر اردوغان نشان می‌دهد که علی‌رغم توافق ریاض و آنکارا در مورد لزوم مقابله با سیاست‌های منطقه‌ای ایران، قطر برای ترکیه اولویت و ارجحیت دارد. نکته دهم) پیامدهای ایدئولوژیک اختلاف عربستان و قطر، تأثیر مهمی بر إخوان المسلمین، گروه‌های مقاومت و همچنین گروهک‌های تکفیری خواهد داشت و مرزبندی‌ها را شفاف‌تر خواهد نمود. نکته یازدهم) جمهوری اسلامی ایران باید در مناقشه قطر و عربستان به موارد ذیل‌الذکر آگاهی داشته باشد: 1. به‌هیچ‌وجه نباید در قطر کودتا صورت گیرد. این امر -در صورت وقوع- شبه‌جزیره را کاملا یک‌دست می‌سازد. عمان و کویت هم توان ایفای نقشی مشابه قطر را برای برهم‌زدن نظم شورای همکاری خلیج فارس ندارند و لذا پول، رسانه و سلاح در ضدیت با ایران تجمیع و هم‌افزا خواهد شد و می‌تواند موجب تهدیدهای جدی شود. 2. حساسیت بالای شورای همکاری خلیج فارس و تا حدی اتحادیه عرب در قبال نزدیکی کشورهای عربی به تهران، می‌تواند رفتار عمان با ایران را نیز در برخی موارد تحت تأثیر قرار دهد. لذا سطح انتظارات از عمان و سپس کویت، باید با احتساب این امر، واقعی‌تر شود. 3. داشتن برآورد واقعی از رفتار و اهداف قطر و عدم‌قطعیت‌های او ضروری است. دوحه در نظم منطقه‌ای، یک بازیگر واسطه‌ای با میزان قدرت ملی کم است که خالی از مؤلفه‌های جدی قدرت‌ساز به‌خصوص قدرت سخت می‌باشد. چنین بازیگری نه آن‌قدر ضعیف است که تابع محض یکی از قدرت‌های منطقه‌ای شود و نه آن‌قدر قوی است که به قدرت منطقه‌ای تبدیل شود؛ لذا اهل بازی میان قدرت‌های منطقه‌ای است. 4. تنش در روابط ترکیه و عربستان در حال افزایش است و تهران می‌تواند از این فرصت بهره برده و هم‌گرایی خود را با آنکارا تقویت کند. در شرایط کنونی هم ترکیه و هم قطر خواهان هم‌گرایی بیشتر با ایران هستند. حداقل کارکرد این هم‌گرایی با احتساب همه اختلاف‌نظرها در خصوص بحران سوریه و عراق، برقراری توازن نسبی در مقابل اقدامات عربستان است. منابع: http://www.tabyincenter.ir http://www.bbc.com/persian/world-features-40162963 http://fa.alalam.ir/news/1979341 http://www.mashreghnews.ir/news/734071 http://www.haaretz.com/israel-news/1.793856 https://t.me/Tabyin114