دومین پنل تخصصی دراماتورژی و جایگاهی که درتئاتر دارد و اینکه چگونه می‌توان این مهارت را در تئاتر ایران تقویت کرد روز یکشنبه دهم بهمن ماه درمدرسه تئاتر و تماشاخانه سه نقطه با حضور سرکار خانم دکتر نرگس یزدی و آقایان : منصور براهیمی ، جلال تهرانی و علی پورعیسی تشکیل شد . به گزارش سینما خبر ، به نقل از امور ارتباطات و روابط عمومی مدرسه تئاتر سه نقطه  خانم نرگس یزدی که سمت اداره کننده این پنل را داشتند گفت : امسال بخش دوم پنل دراماتورژی با تاکید بر چیستی و چرایی و ادامه پنل دراماتورژی سال گذشته است که تاکید بر آموزش داشت . در این نشست می‌خواهیم تمرکز خود را در حوزه تئاتر ، سینما و سریال نویسی و تعریف دراماتورژی و اتفاقی که با دراماتورژی می‌افتد و علت‌ها و چیستی‌های آن را بررسی کنیم . وی افزود : دراماتورژی باید به پیوند بین مخاطب و اثر کمک کند و آسیب‌های موجود هنر در ایران را نیز برطرف کند. می‌توان گفت دراماتورژی در حل مشکلات مخاطب با اثر بسیار مؤثر است . منصور براهیمی پژوهشگر و نویسنده تئاتر و سریال‌های تلویزیونی گفت : دراماتورژی چشم اندازی است که عملی و نظری از آن باید حمایت کنیم و هنوز در موقعیت حق انتخاب هستیم و می‌توانیم دراماتورژی را در یک معنای مشخص نیز تعریف کنیم . این واژه آنقدر وسیع است که هنوز مرزهای خاصی برای تعریف آن مشخص نیست و در تمام حوزه‌ها از سینما تاجامعه شناسی می‌توان آن را تعریف کرد . شکاف زیادی میان کارورزی ، ادبیات و هنر وجود دارد . وی در مورد چیستی دراماتورژی گفت : ابعاد وسیع و گسترده ای‌ای دارد دراماتورژ به عنوان رابط فرهنگی تعریف می‌شود  وی یک پیوند با گذشته دارد .درتربیت از اهمیت ویژه ای‌ای برخوردار است .پیوندهای محکمی را می‌توان در سینما و حتی سینمای دیجیتال پیدا کرد . و می‌توان با پیوند وسیعی که کارورزی‌های هنری با ادبیات کهن دارد و یا  غنایی که در حوزه‌های دیگر علوم انسانی وجود دارد و یا حتی امکانات وسیعی برای آموزش این معنا پیداکنیم . منصور براهیمی گفت : دلایل زیادی وجود دارد که یکی از آن‌ها بنا کردن یک رشته محکم برای اقتباس در دراماتورژی است . این پژوهشگر و نویسنده تئاتر گفت : دراماتورژی تئاتر را دموکراتیک تر می‌کند . تئاتراز زمان ارسطو تاکنون همواره با دراماتورژ همراه بوده است و قصه نباید پوششی  بر ضعف‌ها باشد . جلال تهرانی نمایش نامه نویس و کارگردان تئاتر نیز در مورد چیستی و چرایی دراماتورژی گفت:  یکی از دلایل یانتایج عزلت گرفتن دراماتورژی کم رنگ شدن کارگردانی است همکاری که عاری از نیاز است زیرا تصوربر این است  که با حضور دراماتورژ قدرتش کم و یااز بین می‌رود . دراماتورژهای ما تنها بخشی را که می‌شناسند قصه است. قصه نه تنها جزء عناصر مهم درتئاتر نیست وگاهی هدف قصه توجیه کمبودهاست . در مطالعه‌های گذشته تئاتر را مجموعه ای‌ای از کنش‌ها می‌دانند . کنشی که یک ابتدا دارد بعد میانه و یک انتهاو باید با آن به جدل پرداخت که هرچه بیشتر دراماتیک و تأثیر گذار شود . دراماتورژ با همه عناصر کار می‌کند تا اثر را هرچه بیشتر دراماتیک تر کند. دراماتورژی نور ، صدا یاکارکردن با نورو صدا با هدف دراماتورژی نهایت کاری است که انجام می‌دهیم و به نظر می‌آید که نیاز به سمت اسطوره و قصه و اعتباردادن به آن پیش می‌رود . رفتن به سمت قصه واقعیترا مهم می‌کند . وی افزود : واقعیت در زمره بدیهیات قرار می‌گیرد و گستره واقعیت به دانش مربوط نمی‌شود و هرچه که در حد تصور مانیست به آن نسبت واقعی دادن است . قصه سعی بر نزدیک کردن واقعیت به غیر واقعیت دارد . یک نمایش نامه نویس وقتی که یک اثر را خلق می‌کند که افراد و شخصیت‌های آن به سمت ناهنجار شدن می‌روند به سمت قصه نویسی  می‌رود . قصه اساس کار توجیه دارد و هیچ خطری به اندازه توجیه به بدنه دراماتورژی ضربه نمی‌زند . دراماتورژ  می‌تواند تخصص‌های متفاوت داشته باشد و یک پیوند بین همه افراد آن ایجاد نماید . مدرنیته تلاش کرد نگاه اسطوره ای‌ای را به نگاه جزئی نگر تبدیل کند در دل یک پدیده منفی نیز می‌توان یک بخش مثبت  پیداکرد که پتانسیل تبدیل شدن به مثبت را در خود دارد و دراماتورژکسی است که هیچوقت برند نمی‌شود . و به عنوان اسطوره انسانی قابل اعتماد نیست و تاثیری در شرایط اجتماع نخواهد داشت . این نمایشنامه نویس گفت: در مورد دموکراسی ما اتفاق نظرنداریم .فضای دموکراسی رأی با مردم است ولی حق با آن‌ها نیست اکثریت هنرمندان و صاحبان سرمایه در طول تاریخ صحنه را جولانگاه به رخ کشیدن فجایع می‌بینند . جلال تهرانی نمایش نامه نویس و کارگردان گفت:کارگردان  به  کمک طراحان نور و صدا به نوعی دراماتورژی را در کارهای خود انجام می‌دهد و  دراماتورژی به معنای دموکراتیک بودن نیست و حق مشارکت در همه چیز به معنی سهم برابر هر کارگردانی نیست . وی افزود : در جریان بعد از انقلاب بخشی از هنر تبدیل به مقوله فردی شد و توانست از آیین‌ها عبور کرده و به سمت اندیشه‌های فردی کشیده شود و نگاهی فلسفی خواهی بعث تبدیل هرچیزی می‌شود . دراماتورژی باید از وضوح و تمایز برخوردار باشد قصه گویی ساختاری برای پرداختن به ابعاد وجودی است . دراماتورژی یه عنواین یک امر هنری در نظر گرفته می‌شود و اینکه نویسنده ای‌ای بتواند متن خود را دراماتورژی کند و می دانیم که متن تمام چیزهای اجرا نیست متن یک واژه ست بر روی کاغذ است . دراماتورژ کسی است که در حوزه هنری و کر خلق مشارکت می‌کند و  در اقناع مخاطب و یا بالا بردن آمار فروش تاثیری ندارد . علی پورعیسی فارغ التحصیل و مدرس درا ماتورژی در مورد دراماتورژ و نحوه هدایت متن  گفت : قدرت تئاتر مشخصاً کارگردان ست و دراماتورژ در کنار وهمسو با کارگردان متن را هدایت می‌کند . بین کارگردان و دراماتورژ همکاری وجود دارد و همین مسئله همکای قدرت را پوشش می‌دهد و یادگرفته اند که با یکدیگر به گفتگو و تعامل بپردازند و این یک مسئله شخصیتی است .  زبان همکاری اگر وجود  داشته باشد تعامل میان کارگردان و دراماتورژ را تسهیل می‌کند و کارگردان با قدرت بیشتری کار خود را هدایت می‌کند . هیچ دراماتورژی نیاز به برند شدن ندارد چون فردی است که تسهیل کننده است . دراماتورژی در ایران اول شخصیت را طراحی  و سپس  ساختار را  تحلیل می‌کنند ولی در غرب اول ساختار تحلیل  و سپس شخصیت را طرحی می‌نمایند . وی افزود : در کارهای حرفه ای‌ای نقش‌ها مشخص هستند و اینکه چرا در ایران نداریم زیرا به دلیل تولید انبوه نمایش در ایران و عدم وجود کار حرفه ای‌ای و ترس از حذف کارگردان به دلیل وجود دراماتورژ مفهوم مشخصی ندارد  و مدت‌ها طول می‌کشد تا این ترس از بین برود نرگس یزدی استاد دانشگاه واداره کننده پنل تخصصی دراماتورژی گفت : دراماتورژی عنوانی است که تقریباً در هر اجرایی وجود دارد . زمانی که دراماتورژ وجود نداشته باشد کل اثر مورد سؤال قرار می‌گیرد و باید به دنبال این بود که  چه چیزهایی باید یادداده شود . بحث دراماتورژی باید رواج پیدا کند و بعد به دنبال چیستی و چرایی آن بود. هنر