یادداشت؛ کمدی‌هایی در سال‌های اخیر روی پرده نقره‌ای می‌رود که از نظر محتوایی حرفی برای گفتن ندارند و گاهی تنها جیب مخاطب را نشانه رفته‌اند. به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ از دیرباز سینمای کمدی با به تصویر کشیدن مشکلات اخلاقی و رفتاری مردم یک جامعه به زبان شیرین یا نقد مسائل به شکل طنز، سعی در خنداندن و به فکر واداشتن مخاطبان برای اصلاح آن رفتار در جامعه داشته است. در کل رسالت سینمای کمدی این است که ضمن به ارمغان آوردن دقایقی خوش برای مخاطبان آن‌ها را به فکر وا دارد و در جهت تصحیح رفتار یا کردار غلط ترغیب کند. در کشور ما هم سینمای کمدی همواره با اقبال بیشتری نسبت به سایر سبک‌های سینمایی از سوی مخاطبان رو به رو شده است و همین موضوع فرصتی مناسب برای ترویج فرهنگ و نکوهش خلقیات ناپسند به زبان شیرین در جامعه به حساب می آید. اتفاقی که در چند سال اخیر سبب نگرانی جمعی از اهالی و مخاطبان سینما شده، به بیراهه رفتن سینمای کمدی است. سازندگان فیلم‌های کمدی چند سالی است که برای فروش بیشتر فیلم‌های خود دست به هر کاری می‌زنند و گاهی برخی از ارزش‌های دینی و ملی را به سخره می‌گیرند. همان طور که پارسال فیلم «50 کیلو آلبالو» ارزش‌های خانوادگی را زیر پا گذاشت و اغلب کمدی‌های دیگر نیز رنگ و بویی از سینمای اسلامی نداشتند. در سبد اکران نوروز 96 هم سه فیلم کمدی قرار دارد. «خوب، بد، جلف» که یک کمدی تجاری است و به نوعی ادامه قصه پژمان در مسیر بازیگری را روایت می کند. این فیلم که پیام و محتوای خاصی ندارد با در بر گرفتن موقعیت‌های طنز بین شخصیت‌ها و کلام و شوخی‌هایی که بین آن‌ها رد و بدل می‌شود سعی در خنداندن مخاطب دارد. نخستین اثر سینمایی پیمان قاسم خانی، در کارگردانی و فرم با نقدهایی همراه بود که کارگردانش آن ها را پذیرفته و هدف اثرش را سرگرم و شادکردن مخاطبان سینما عنوان کرده است. فیلم سینمایی «گشت2» هم ادامه فیلم «گشت ارشاد» است و شرایط سه شخصیت اصلی فیلم در 5 سال بعد را به تصویر می کشد اما از نظر قصه و کارگردانی ضعیف تر فیلم «گشت ارشاد»  است‌. مخاطب « گشت2» به علت پراکندگی قصه، روابط تعریف نشده و بسیاری از صحنه های اضافه فیلم دچار پراکندگی ذهنی می شود و شاید تنها با چند سکانس فیلم بخندد. در «گشت 2» نقد های سیاسی و اجتماعی سطحی بدون هیچ عمقی مطرح شده است و واژه‌هایی به زبان شخصیت‌های فیلم می‌آید که در شأن سینمای ایران و مخاطبانش نیست. فیلم سینمایی «سه بیگانه» هم از نظر محتوا تقریباً تهی است و با استفاده از بازیگرانی که در سبک کمدی خوب ظاهر شده‌اند سعی در جذب مخاطب دارد اما نتوانسته به هدفش برسد.  در کل مسیری که سینمای کمدی ما در پیش گرفته قدری نگران کننده است زیرا خانواده‌ها برای پر کردن اوقات فراغت فرزندان آن‌ها را به سینما می‌برند و به تماشای فیلم کمدی می‌نشانند تا بخندند و شاد شوند، آیا اکنون با شوخی‌های زننده که در برخی از فیلم‌های کمدی وجود دارد چنین امکانی برای خانواده‌ها فراهم است؟ آیا هدف یک فیلم کمدی تنها خالی کردن جیب مخاطب و خنداندن او به همراه آموزش حرف ها و حرکات مغایر با فرهنگ ایرانی بدون انتقال هیچ پیام مثبتی است؟ استقبال نه چندان گرم مخاطبان هنر هفتم از فیلم‌های کمدی نوروز 96 نشان داد که علاقه مندان به سینما از هزینه کردن برای حدود 90 دقیقه خندیدن بدون هیچ محتوا و ساختار سینمایی خسته شده اند و یک سینمای کمدی حرفه ای و در شأن سینمای ایران را از سینماگران طلب می کنند.