وقتی زن خانه دار به جایگاه، شخصیت و قابلیت های بی بدیل خود ایمان داشته باشد نتیجه بخشی فعل او در خانه، انسان سازی و به تبع آن جامعه سازی خواهد بود پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی:در یادداشت قبلی به پیامدهای اشتغال بانوان پرداخته شد و گفته شد عدم اولویت بندی نقش های زنان و اولویت بخشی به نقش اجتماعی ایشان نسبت به نقش های دیگرش دارای آثار غیر قابل جبران است؛ امروز نیز می خواهیم در خصوص کرامت بخشی به کار زن خانه دار و اساساً ایثار و گذشت های این زنان فارغ از نداشتن وظیفه ای مصوب، بلکه از سر حس مادرانه و انگیزه همسر دوستی که موجبات کرامت ذاتی این نقش را فراهم آورده بپردازیم. "به بیان دیگر، نگاه و سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی نه تنها خانه داری را یک شغل بسیار مهم می داند، بلکه به قدر برای نقش های مادری و همسری زن ارزش قائل است که دیگر نقش های وی را در سایه ی این دو وظیفه ی حساس تعریف می کند. زیرا این نقش ها، بر خلاف دیگر وظایف تعریف شده در ساختار جامعه، هیچ جایگزینی ندارند. " با وجود این، اشتغال زنان یکی از مسائلی است که هنوز هم جای بحث دارد. از همین رو، همواره کار کردن زن در خارج از خانه، با توجه به ویژگی های ذاتی و تاثیرگذار وی در خانواده و نقش های بی بدیل مادری و همسری، با نگاه های منتقد همراه بوده است. از سوی دیگر، باید در نظر داشت مشارکت اجتماعی زن، به صورتی که امروز در تعاریف ما جای گرفته، نقش های اصلی و مهمی را که سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی برای وی در نظر گرفته است تحت الشعاع قرار می دهد. اگر اشتغال را به معنای پرداختن به کار و یا توجه قلبی به کسی یا کاری بدانیم و از همین حیث، زن را به عنوان محوریت تربیت به عنوان یک فاعل تربیتی در خانه برشماریم ، نتیجه این تربیت از جامعه کوچکی مانند خانه به اجتماع بزرگتری بنام جامعه سرازیر خواهد شد زیرا خانه اولین کانون تشکیل اجتماع است در این حالت، خانه داری آغازگر تربیت اجتماعی انسان ها خواهد بود . وقتی زن خانه دار به جایگاه ، شخصیت و قابلیت های بی بدیل خود ایمان داشته باشد نتیجه بخشی فعل او در خانه ، انسان سازی و به تبع آن جامعه سازی خواهد بود ، این زن کافیست فقط کارویژه های یک زن در نقش های مادری و همسری را بداند همین برای رشد او در جایگاه بی همتایش  اسطوره ای انسانی و تاریخی می سازد ، حجت این کلام،  بودن اندیشمندانی در عالم اسلام است که به واسطه داشتن مادرانی نمونه به این مقام رسیده اند و اکنون هم اگر نباشند نامدار تاریخ هستند ..چرا خانه‏ داری شغل شمرده نمی‏شود؟ اساساً بودن یا نبودن زن در خانه محل مناقشات مباحث اجتماعی است زیرا از بودنش ، عده ای عامل تنش های سیاسی و اجتماعی می شوند و به مباحثی نظیر اجحاف به حقوق اجتماعی زنان می پردازد و نبودنش نیز از طرفی سبب بروز انحرافات اجتماعی اعضای خانواده می شود ، وقتی مادر مادری نمی کند و زن همسری را وظیفه خود نمی داند و به خواستنی های خود معطوف می شود هرچند خواستنی های او مشروع و عقلانی هم باشند چون گره در تعالی دیگرا ن دارد از چهره موجه خارج می شود . بر همین اساس چراهای زیادی فضای فکری زنان را به خود مشغول می کند : " چرا خانه‏ داری شغل شمرده نمی‏شود؟ چرا زنان خانه‏ دار جزو نیروهای فعّال شمرده نمی‏شوند؟ چرا تصور می‏شود که زنان خانه ‏دار بیکارند؟ چرا بیشتر افراد و حتی خود زنان خانه‏ دار، خانه‏ داری را شغلی پرزحمت، یکنواخت و بیهوده تلقّی می‏کنند که کمتر مورد توجه و قدردانی قرار می‏گیرد؟ چرا زنان، بخصوص اگر از تحصیلات عالی برخوردار باشند، از اینکه خود را خانه‏ دار معرفی کنند، شرمنده می‏شوند؟ چرا زنان خانه‏ دار گمان می‏کنند اگر وقت خود را ـ مثلاً ـ صرف آموزشی می‏کردند بازدهی و فرایند بیرونی داشت؟" باید قبول کنیم بستر سوالات غلط در ادراک غلط یا دست کم فهم ناقص از پدیده ها شکل میگیرد . وقتی جامعه نخبگانی و حاکمیتی در حجم وسیع کارگزاران یک فرهنگ،  به درستی به وظایف خود اهمیت نمی دهند شاید شکل گیری سوالات غلط بعید به نظر نرسد. وقتی هم افزایی لازم در راستای ارتقاء جایگاه زنِ خانه دار در جامعه محقق نمی شود آن وقت تعریف اعضای خانواده نیز از ایثار و زحمت یک بانوی خانه دار، وظیفه تلقی خواهد شد و در صورتی که کارهای او اطلاق به محبت شود ارزش ذاتی زن برای خود او، اثر بخش ترین قسمت این ماجرا خواهد بود و در ناخودآگاه او ایجاد انگیزشی عالی برای ادامه مسیر اتفاق می افتد که ضامن استمرار این نگاه در اوست . ف