افغانستان به سوی ناامنی میرود معضل افغانستان را جدی بگیرید وبلاگ > مسلم، متین - در وضعیت کنونی نه آقای اشرف غنی ونه آقای عبدالله عبدالله " ازجنبه مسئولیت های دولتی واصول اخلاقی، چندان محق نیستند چهره خودرا موجه ومتقابلا با بزرگ تر نشان واقعیتی به نام دخالت های پاکستان از زیر بار مسئولیت هایشان شانه خالی کنند.نتیجه منطقی ناشی از نا کارآمدی،فساد و اداره متزلزل کشور، هفته قبل با کشتار بلخ به اوج خودرسید سال1978 و اندکی بعد در دسامبر 1979 زمانی که برادر بزرگتر "رفیق پیر برژنف ودیگر رفقای حزبی در مسکو" ابتدا تصمیم به کودتا و سپس اشغال این کشورتوسط ارتش سرخ را گرفتند ،آنها و نیز جامعه بین المللی آگاهی داشتند"مسکو با دست فرو بردن در لانه زنبور های سرخ(خطرناک ترین زنبور شناخته شده) چه مصائب و بدبختی برای دنیای 40 سال بعد خود به یادگار گذاشته اند؟. دقیقانمی دانیم!،اما این را میدانیم کرملین امروز، پای خود را پس کشیده و از جامعه جهانی انتظار اقدامی موثر در سروسامان دادن به اوضاع افغانستان ومبارزه با تروریسم دارد!.جامعه بین المللی نیز بدون توجه به واقعیات درصدد است با قلاب ماهیگیری زنبورها را به لانه اشان بازگرداند.واقعی اما تاسف آور،فقدان درک استراتژیک و راهبردی" افغانستان و تروریسم نه به مثابه یک کشورو یک خطر ،که تجلی یک معضل وچند مصیبت بین المللی ست" وبه  عامل اصلی تمامی مشکلات و ناامنی های افغانستان و منطقه تبدیل شده اند.شاید برداشتی رادیکال به نظر برسد ،اما نه دولت مرکزی، نه مردم سرخورده این کشور وَنه جامعه جهانی همگی از مقابله با تروریسم تا حدی نا امید به نظر میرسند.اما آیا این ناامیدی جدی ست؟. احتمالا!.در یک نگاه بسیار محدود و آنطور که برخی مقامات نظامی ایساف به نقل از مسئولان ارشد سیاسی و امنیتی در کابل گفته اند، قدم اول در یافتن هرگونه راه حل، احتمالا مهار پاکستان و جلوگیری از مداخلات روز افزون و شرارت آمیزisi--سازمان اطلاعات ارتش پاکستان در افغانستان است و تا قبل از چنین مهاری،چشم انداز هرگونه ثبات و امنیت امرغیر ممکن خواهد بود. البته چنین دیدگاهی شاید تا اندازه یی درست باشد - که هست .اما نمی توان سهم آن را بزرگتر از فساد و بی کفایتی دولت و ارتش افغانستان دانست.فارغ از دخالت های منطقه یی؛ بی تفاوتی جامعه جهانی ویا بی مسئولیتی قدرت های بین المللی، از جنبه داخلی نمی توان نقش5 عامل در توسعه ناامنی و ترویج تروریسم را نادیده گرفت.1-وجود تبعیض وشکاف سیاسی - قومیتی در ساختار دولت ونظام بوروکراتیک کشور2-اختلافات دائمی میان رئیس جمهور اشرف غنی و رئیس دولت اجرایی آقای عبدالله.3-فساد عمیق و سیستماتیک ارکان و بدنه حکومت.4-فساد حیرت آورو غیر قابل باوردرسازمان های اطلاعاتی ،ارتش و پلیس.5- توسعه روز افزون فقر در جامعه که منطقا نتیجه نهایی 4 عامل قبلی ست.در زمینه فساد منابع بین المللی گزارش های متعددی تهیه کرده اند. در یک نمونه افشا شده از سوی موسسه "سیگارsigar-" (ادارۀ ویژۀ ایالات متحد امریکادر باز سازی افغانستان) در اواسط سال گذشته مشخص شد نه تنها دهها میلیون ها دلار بودجه اختصاص یافته برای بازسازی افغانستان به صورت سازمان یافته حیف و میل شده ،بلکه سالهاست میلیون ها دلار حقوق به سربازانی پرداخت می شود که اساسا در ارتش افغانستان وجود خارجی ندارند. این در حالی ست که اوایل سپتامبر سال 2015 پس از سقوط قندوز و عملیات خونین هفته گذشته بلخ به دست طالبان، منابع خبری به نقل از افرادی در وزارت دفاع افغانستان گفتند سربازان و پلیس محلی ماه هاست حقوقی دریافت نکرده اند.در چنین وضعیتی نه آقای اشرف غنی ونه آقای عبدالله عبدالله " ازجنبه مسئولیت های دولتی واصول اخلاقی، چندان محق نیستند خودرا موجه ومتقابلا با بزرگ تر نشان واقعیتی به نام دخالت های پاکستان از زیر بار مسئولیت هایشان شانه خالی کنند.نتیجه منطقی ناشی از نا کارآمدی،فساد و اداره متزلزل کشور، هفته قبل با کشته و زخمی شدن حدود 400 سربازان به ظاهر زبده لشکر 209شاهین در بلخ به اوج خودرسید. آنچه در روز جمعه 21 آوریل درپادگان بلخ روی داد و توجه جامعه جهانی را به سوی خود جلب کرد، بیش از پیش صلاحیت رئیس جمهور،دولت و ارتش افغانستان را به زیر سوال برد که به صرف استعفای وزیر دفاع و فرمانده ارتش قابل جبران نیست.یک مقام سیاسی بسیار ارشد ناراضی در وزارت دفاع افغانستان و از نزدیکان آقای حامد کرزای، به صورت خصوصی می گوید"وقوع حادثه بلخ غیر قابل پیش بینی نبود". اومی گوید"گفته او به این معنا نیست که دولت و ارتش از وقوع کشتار بلخ آگاهی داشتند.اما وقتی سربازان را تجهیز نمی کنیم، چند ماه حقوق و مزایای آنها را پرداخت نمی کنیم، سربازان حتی گرسنه هستند!چه انتظاری دارید؟.این وضعیت با اطلاع قبلی دولت از وقوع جنایت تفاوتی ندارد؟.با این شرایط درک چرایی وقوع اتفاقاتی مانند کشتار بلخ ویا قدرت گرفتن طالبان البته مشکل نیست.کما اینکه با آغاز جنگ های چریکی معمول در فصول گرم(از اواسط ماه آوریل تا اواخرماه اکتبر) تکرار موارد مشابه دور از انتظار نیست. اما سوال اصلی این است "با توجه به ناتوانی،فساد و بی مسئولیتی دولت افغانستان، وظیفه و تکلیف قدرت های جهانی و کشور های منطقه در قبال افغانستان چیست؟". این نه یک سوال که یک نگرانی بسیارجدی ست.matinmos@gmail.com