کد خبر: 14081
منتشر شده در جمعه, 09 تیر 1396 16:09
ساعت: 15:09 منتشر شده در مورخ: 1396/04/09 شناسه خبر: 1138228 فرهنگ غلط هزینههای میلیونی برای مجالس ترحیم؛ این روزها شاهد یک پدیده غلط اما فراگیر در تبریز هستیم و این مسئله "تشریفات در مراسمات عزاداری" است؛ تشریفاتی که درد ناشی از هزینهها را بیشتر از داغ فوت عزیزان میکند. به گزارش شبکه اطلاع...
ساعت: 15:09
منتشر شده در مورخ: 1396/04/09
شناسه خبر: 1138228
فرهنگ غلط هزینههای میلیونی برای مجالس ترحیم؛
این روزها شاهد یک پدیده غلط اما فراگیر در تبریز هستیم و این مسئله "تشریفات در مراسمات عزاداری" است؛ تشریفاتی که درد ناشی از هزینهها را بیشتر از داغ فوت عزیزان میکند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از آناج، داغ از دست دادن عزیزان از یک طرف و هزینههای کمر شکنی که ایجاد میشود بار سنگینی را روی دوش خانوادههایی میگذارد که نمیدانند در غم از دست دادن عزیزانشان گریه کنند یا در غم هزینههای سرسام آور این مراسم.
از هزینه قبر و سنگ قبر که جزء هزینههای اولیه است تا هزینه مراسمهای شام و نهار و دسته گل عزاداری و هزینه مسجد که باعث میشود قیمت از دست دادن یک نفر از اعضای فامیل تنها لطمه روحی و جسمی به آن خانواده نباشد بلکه هزینهای باشد سرسام آور که تا سالها پس از دست دادن آن عزیز باید خانوادهها متحمل شوند. کف قیمتها را هم که در نظر بگیرید، برای کسانی که درآمد متوسط جامعه را دارند نیز بالا است چه برسد کسانی که زندگی کارگری دارند و به قولی هشتشان گرو نهشان است.
شام خیرات رحمتی برای از دست رفتگان یا عذابی برای بازماندگان؟
خیرات و احسان برای شادی روح از دست رفتگان یکی از رسومات خوب و پسندیده ایرانیان و به ویژه مردم آذربایجان است اما طی چند سال گذشته این رسم خیر و پسندیده تبدیل به معضلی برای خانوادههایی شده است که عزیزانشان را از دست دادهاند.
شام ونهارهای چند صد نفری در سوم، هفتم، چهلم و الی آخر از یک طرف و تهیه غذا برای کسانی که از دور و نزدیک به دیدار خانوادههای عزادار میآیند از یک طرف. غم از دست دادن عزیزان به اندازه کافی برای هر کسی جانکاه است اما دغدغه تهیه لوازم آسایش برای مهمانان و هزینههای این کار تحمل درد از دست دادن اعضای خانواده یا فامیل را چندین برابر میکند.
این رسم غلط که شاید تا ده سال قبل به اندازه امروز فراگیر نبوده باعث شده است، خانوادهها تا مدتها پس از برگزاری مراسم عزاداری برای عزیزانشان درگیر پرداخت بدهیهایی شوند که این مراسم برای آنها تراشیده است.
دسته گلهایی برای تسلی بازماندگان با قیمتهای میلیونی
در این که فرهنگ گل بردن برای مراسمهای عزاداری کار درستی است یا نه کاری نداریم و اینکه گل مختص زندهها است یا کسانی که زیرخروارها خاک خوابیدهاند نیز یک مسئله روانشناسی و کارشناسی است اما بردن دسته گلها و بنرهای تسلیت نیز یکی دیگر از رسوماتی میباشد که به فرهنگ عزاداری ما اضافه شده است.
هزینههای بعضا هنگفتی که صرف این گلها و یادبودهای تسلیت صرف میشود گاهی به اندازهای است که با پول آن میتوان یک سال چندین خانواده نیازمند را سیر کرد. گلها و بنرهایی که بعد از چند روز خراب خواهند شد و اثری از آنها باقی نمیماند و تنها هزینهای بیجا بوده است که از جیب خواهد رفت.
دسته گلهای غول پیکر جلوی مساجد فقط برای چند ساعت و شاید از روی چشم و همچشمی خودنمایی خواهند کرد و شاید یادمان میرود با هزینه همین گلها چه کارهایی میتوان انجام داد.
قبر و سنگ قبر میلیونی برای کسانی که خانه میلیونی هم نداشتند
ثروتمند یا فقیر فرقی ندارد بالاخره گذرمان به قبرستانی خواهد خورد که تنها خاک سردش پذیرای جسممان خواهد بود اما همین خاک نیز برای ما گران تمام خواهد شد. انگار که در این دنیا بعد از مرگ هم غنی و فقیر خانه هایشان قیمتی متفاوت دارد و قبرها و سنگ قبرها هم اشرافی و غیر اشرافی دارند اما با این حال حتی قبر وسنگ قبر غیر اشرافی نیز برای کسانی که در این زندگیشان سهم چندانی از ثروت نداشتهاند گران تمام میشود.
کسانی که در زنده بودنشان در خانههای میلیونی نبودهاند بالاجبار زیر خاکی خواهند خوابید که چند میلیونی برای خانواده شان آب خورده است. قیمت بالای قبرها و سنگ قبر دغدغه بزرگی است که خانوادهها با آن مواجه هستند و هرچقدر تلاش کنند که از دیگر هزینهها بکاهند و به سمت برگزاری ساده مراسمهای عزاداری بروند بازهم مجبور خواهند بود هزینهای هنگفت برای یک متر خاک برای آرامش عزیزانشان بپردازند.
در این بین اختلاف طبقاتی در بین قبرها نیز جالب توجه است و به نظر میرسد کسانی که در این دنیا خانههای تجملاتی داشتهاند هزینه خانه ابدیشان نیز بیشتر از دیگران آب میخورد.
گذری بر چند مراسم عزاداری
هنوز چهل سالش نشده است که روز اول عید پدرشان را از دست دادهاند، بعد از هزینههای سنگین بیماری، هزینه کفن و دفن و مراسم موجب شده تا بدهکار شوند. ندار نیستند اما هزینه بیش از هفده میلیون تومانی در چهل روز برای کسانی که خرج ماهشان را به زور به ماه دیگر گره میزنند سنگین است. او میگوید: نزدیک پنج میلیون تومان برای قبر و سنگ قبر هزینه کردهاند و شام سوم و چهلم هم برایشان ده میلیونی خرج برداشته است.
سوال میکنم بهتر نبود یک سوم این هزینه را خرج خانوادههای نیازمند و خیرات میکردید و دچار این بدهکاری هم نمیشدید؟ جواب میدهد: "آنوقت جواب در و همسایه را چه میدادیم؟ یک عمر پدرمان برای راحتی ما کار کرده بود و بعد از مرگش باید برایش مراسم آبرومند میگرفتیم، تازه ما رسم داریم که هر کس سرخاک و یا مسجد بیاید حتما برای شام دعوت کنیم و اگر این کار را نکنیم یک نوع بی احترامی است".
از هزینههای مسجد و خرما و اعلامیه ترحیم که میپرسم، عنوان میکند: اینها هزینه چندانی نداشته و کل این هزینهها نزدیک دو میلیون تومان شد و مراسم آنچنانی نگرفتیم که هزینههای زیادی داشته باشد.
به سراغ خانواده دیگری میرویم که به قول معروف دستشان به دهانشان میرسد؛ بیشتر از صد میلیون تومان برای مراسم عزاداری خرج کردهاند در حالی که در این شهرها زندهها لنگ یک دهم این پول هستند.
از هزینه کفن و دفن و شام و نهار که میپرسیم تعجبمان چندبرابر میشود. نزدیک چهل میلیون تومان شام برای یک شب و هزینه بیست میلیون تومانی برای قبر و سنگ قبر نشان میدهد حتی فاصله طبقاتی بعد از مرگ هم وجود دارد.
میگویند میخواستند قبر در کنار خیابان باشد! مشخص نیست که برای مرده چه فرقی دارد که کجا باشد اما حتما برای زندهها فرق دارد و نمیخواهند خیلی به خودشان زحمت بدهند و درپی این هستند ماشینهای آنچنانی را کنار مزار پارک کنند و فاتحه ای نثار نمایند و سریع برگردند سر زندگیشان!
ترس از حرف مردم، ادامه یک راه غلط به بهای بدهکاری
با هرکسی که حرف میزنیم یک کلام میگوید: "حرف مردم" انگار که بعد از مرگ هم این حرف مردم تمامی ندارد و خیلیها نه از روی چشم و هم چشمی بلکه از روی ترس حرف مردم سعی میکنند هرچه در توان دارند خرج کنند که مبادا آبرویشان برود.
این روزها کار از حرکت فرهنگی گذشته است و تنها برگشتن به اصول اعتقادی و مذهبیمان کمک میکند که از شر چنین رسومات اشتباهی خلاص شویم تا اگر کسی در غم از دست دادن عزیزی به سوگ مینشیند غم دیگری از جمله این هزینه های هنگفت را متحمل نشود.
انتهای پیام/
نوشتن دیدگاه