کد خبر: 16359
منتشر شده در یکشنبه, 06 تیر 1395 10:38
یکی از مریدان مشغول صرف غذا بودندی که شیخ از او پرسید: آیا غذا میخوری؟ شیخ و مرید فرصت سوز یکی از مریدان مشغول صرف غذا بودندی که شیخ از او پرسید: آیا غذا میخوری؟ مرید گفت بلی. شیخ پرسید آیا گرسنه ای؟ مریدگفت بلی. شیخ پرسید آیا پس از صرف غذا سیر خواهی شد؟ مرید گفت بلی. شیخ شمشیر برکشید و مرید را به...
یکی از مریدان مشغول صرف غذا بودندی که شیخ از او پرسید: آیا غذا میخوری؟
شیخ و مرید فرصت سوز یکی از مریدان مشغول صرف غذا بودندی که شیخ از او پرسید: آیا غذا میخوری؟ مرید گفت بلی. شیخ پرسید آیا گرسنه ای؟ مریدگفت بلی. شیخ پرسید آیا پس از صرف غذا سیر خواهی شد؟ مرید گفت بلی. شیخ شمشیر برکشید و مرید را به دو نیم کردندی. سپس فرمود به خدا قسم از ما نیست کسی که فرصت پ نه پ را از دست دهدندی… مریدان جملگی کپ کردندی و هفت شبانه روز به همان منوال گذراندند. اندر حکایت شیخ و مریدان شیخ و تعبیر خواب مرید مریدی ترسان نزد شیخ برفت و عرض کردند شیخا مریدت را دریاب که کابوسی دیدم بس عجیب. فرمود : خوابت بگوی ببینم. عرض کرد : در خواب بدیدم 3 غول به من حمله کردندی ، هر یک ز دو تای دگر فربه تر ، از چنگ هرکدام که رهیدم به دام دوتای دگر فتادم. شیخ فرمود : آن سه غول قبض آب و برق و گازت باشند که در خواب هم رهایت همی نکنند. و مریدان بیهوش گشتندی.
حکایت های شیخ و مریدانش شیخ و اینترنت شیخ را پرسیدند : اینترنت ایران به چه ماند ؟ فرمود : به زنبور بی عسل. عرض کردند : یا شیخ ، اینکه قافیه نداشت. فرمود : واقعیت که داشت . و مریدان رم کردندی و به صحرا برفتندی. داستان شیخ و مریدان شیخ و گوسفند روزی شیخ از بازار گذر کردی ، گوسفند مذبوحی را دید در قصابی آویزان و مردمان هیچ یک توان و یارای خرید نداشت. شیخ فرمود : عمر این گوسفند بعد از مرگ درازتر است از عمرش قبل مرگ. و مریدان مدهوش گشتند و نعره ها زدند.
داستان شيخ و مريدان جدید شیخ و سوال مریدان روزی مریدان نزد شیخ رفتند و از او پرسیدند: یا شیخ! فیلترینگ بدتر است یا کم بودن پهنای باند؟ شیخ نگاه معنی داری به آنها کرد و فرمود: هیچکدام! چیزی در اینترنت هست که از هر دوی اینها بدتر و اعصاب خردکن تر است! مریدان با حیرت به شیخ نگریستند و فرمودند: یا شیخ! از فیلترینگ بدتر چیست؟ شیخ فرمود: . . "مشاهده این لینک تنها برای اعضا سایت امکان پذیر است. برای ثبت نام اینجا کلیک کنید”! بعد از این سخن، مریدان نعرهها زدند و خشتک ها دریدند و لپ تاپ های خود را به زمین کوبیدندی فغان کشان به رشته کوهای آلپ پناه بردندی!!
داستان شيخ و مريدان جدید شیخ و حال خراب مرید مریدی «تگری زنان» نزد شیخ برفت و گفت یا شیخ حالم دریاب که بغایت رسید. شیخ فرمود : مریدا تو را چه شده ؟ عرض کرد : مرادا ! چشمانم ز حدقه درآمده ، خون در کله ام جمع بشده ، جهان در پیش چشمانم تیره گشته و شاخی بر سرم سبز شده. شیخ فرمود : چیزی نیست ، یحتمل بعد از اخبار BBC ، اخبار بیست و سی بدیده ای. و مریدان نعره ها و فغان ها زدند.
نوشتن دیدگاه