خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: "چطور می شود در آن نبرد نابرابر فرمانده در شب عملیات به سربازانش بگوید دست از حمایت من بردارید، من بیعت را از روی شما برداشتم این یعنی نهایت آقایی. ما در تاریخ سراغ نداریم چون هر فرماندهی در شب عملیات دنبال تهییج نیروهایش است و می خواهد آن ها را برای نبرد آماده کند. آیا این درس نباید هر سال و ماه و روز در میان ما بچرخد؟ آیا این درس کهنه شدنی است؟ ما اگر اهل باشیم این پیام ها در عاشورا بسیار زیاد است و می تواند جوان ها و مردم ما را سیراب کند. شما کدام امیر جنگی را سراغ دارید که در بحبوحه جنگ بگوید هر کسی به مردم بدهکار است برود بدهی و دین خود را بدهد وگرنه با من نیاید و با من نجنگد.  این ها پیام های مورد نیاز امروز ماست." آنچه در ادامه می آید گفتگوی ما با حجت الاسلام و المسلمین زارع از مبلغان برجسته حوزه علمیه قم درباره ابعادی از حادثه عاشوراست.   گاهی در افواه و در شبکه های اجتماعی این شبهه را از زبان برخی می شنویم که عاشورا چه نکته تازه ای دارد. آنچه تاکنون درباره محرم و امام حسین (ع) گفته شده در طول این قرن ها بیان شده و دیگر چیز تازه ای وجود ندارد. دیدگاه شما درباره این شبهه چیست؟ در ارتباط با این سوال باید عرض کنم که عاشورا یک چهره زمانی دارد و یک چهره زمانه ای. مراد از چهره زمانی همان تاریخ این حادثه بزرگ است، جنگ و جهاد اصغری که روی داده است. ممکن است کسی بگوبد که این نیاز به تکرار ندارد گرچه ما در این بخش هم حرف برای گفتن نداریم اما عاشورا یک چهره زمانه ای دارد که حتما و بایستی که تکرار شود. منظورتان از چهره زمانه ای عاشورا یا کربلا چیست؟ یک بخش چهره زمانه ای کربلا فلسفه تاریخ کربلاست یعنی چه عواملی سبب شد که 50 سال بعد از رحلت پیامبر (ص) مردم به این جا رسیدند که قربه الی الله پسر پیامبر را آن طور به شهادت برسند و به شکرانه قتل پسر پیامبر مسجدها در کوفه بنا کنند.  آن عوامل انحراف چه بود؟ امیرالمومنین علی علیه السلام تعبیری دارند و می فرمایند "ان هذا الدین کان اسیرا فی ایدی الشرار / دین از طرف اشرار به اسارت رفته بود." چرا دین در مقطع کوتاه زمانی به دست اشرار می افتد و آنچنان وضعی به پا می شود که امام حسین (ع) حاضر می شود برای احیای این دین آن طور به میدان بیاید و جان خود و عزیزترین افراد و صحابه را تقدیم کند. این فلسفه کربلا و عاشورا حتما باید بیان شود نه تنها هر سال بلکه در هر ماه و نه تنها در هر ماه که در هر هفته و هر روز به خودمان تلقین کنیم که ماجرا چه بود و چرا دینی که پیامبر آورد به آن سمت و سو رفت.  می خواهم عرض کنم که چهره زمانه ای کربلا و عاشورا مربوط به زمان خاصی نیست. بخش دیگر چهره زمانه ای کربلا پیام های تربیتی و اخلاقی کربلاست. در کربلا و در میان شهدا شاهزاده شهید حبشی داریم و غلام شهید هم داریم اما امام حسین (ع) صورت مبارک خود را بر صورت غلام شهید می گذارد نه شاهزاده . این درس تواضع عاشورا درس کهنه  است یا نه مثل روز روشن در برابر ماست.  ما هر روز این درس فروتنی و تواضع را باید به جامعه و خودمان تلقین کنیم. شما نگاه کنید کرامت امام حسین (ع)، صداقت امام حسین (ع) در عاشورا غوغا می کند. کدام پادشاه یا امیر جنگی را می بینید که در شب عملیات اعلام ترخیص همگانی کند که "انتم في حل من بيعتي / من بیعت را از روی شما برداشتم." تعبیر حضرت آیت الله جوادی آملی این است که اگر کسی آن شب می رفت جهنمی نبود چون امام که تعارف نمی کرد.  سخن امام منطبق و هماهنگ با وحی است،‌ بنابراین اگر کسی می رفت جهنمی نبود اما توجه کنید که چطور می شود در آن نبرد نابرابر فرمانده در شب عملیات به سربازانش بگوید دست از حمایت من بردارید، من بیعت را از روی شما برداشتم این یعنی نهایت آقایی. ما در تاریخ سراغ نداریم چون هر فرماندهی در شب عملیات دنبال تهییج نیروهایش است و می خواهد آن ها را برای نبرد آماده کند. آیا این درس نباید هر سال و ماه و روز در میان ما بچرخد؟ آیا این درس کهنه شدنی است؟ ما اگر اهل باشیم این پیام ها در عاشورا بسیار زیاد است و می تواند جوان ها و مردم ما را سیراب کند. شما کدام امیر جنگی را سراغ دارید که در بحبوحه جنگ بگوید هر کسی به مردم بدهکار است برود بدهی و دین خود را بدهد وگرنه با من نیاید و با من نجنگد.  این ها پیام های مورد نیاز امروز ماست. امام زمان در میدان جنگ می فرماید هر کسی مدیون مردم است نیازی نیست این جا وسط این معرکه باشد.  شما به وفای حاکم در کربلا نگاه کنید که امام چطور مدال و نشان وفاداری را به سینه اصحاب می زند. سعید ابن عبدالله حنفی 13 تیر بر پیکرش می نشیند و می افتد زمین اما همچنان تردید دارد که آیا توانسته وظیفه خود را در قبال امام به درستی انجام دهد یا نه، پس خطاب به امام می فرماید: "هل اوفیت / آیا به عهدم وفا کردم؟" این درجه از وفا در این عصر بی وفایی نیاز ما نیست؟ نیاز نیست که هر روز این پیام وفا تکرار شود؟ شما به آن حریتی که در کربلا حاکم است نگاه کنید. چطور امام (ع) و یاران و اصحابشان از دنیا و مافیها بریدند و در میدانی وارد شدند که می دانستند یقینا برگشتی ندارد. بریدن از دنیا و مادیت و مسیری که قطعا به سمت شهادت می رود کار ساده ای است؟ وقتی یک سرباز وارد میدان جنگ می شود می داند که احتمال زنده ماندن وجود دارد اما در کربلا امام و یاران شان می دانستند که سرنوشت شان شهادت است. آیا این ها برای ما آدم ها که اسیر زرق و برق و تعلقات دنیا شده ایم درس نیست؟ ما به این پیام های تربیتی و اخلاقی هر روز و هر لحظه نیاز داریم. درس استقامت و پایداری و صبر بر مصایب نیاز جدی ماست،  حتی شما وقتی نگاه می کنید می بینید ذکر تاریخ کربلا به عنوان ذکر مصیبت نوعی اظهار ارادت به اهل بیت (ع) و مزد رسالت معرفی شده است. بکاء بر مظلومیت اهل بیت (ع) در روایات ما وارد شده و گریه بر مظلومیت امام حسین (ع) راهی برای به زیر کشاندن ظالمان و مستکبران عالم.  حال این شبهه افکنان به تعبیر آیت الله جوادی آملی یا شبهه علمی دارند یا شهوت عملی. همچنان که امام (ره) فرمود این عاشورا و محرم و صفر است که انقلاب را پیروز کرد و جنگ را اداره کرد. این عاشورا و محرم است که مردم را به مساجد می کشاند تا عقاید و اخلاق آن ها درست شود. پایان پیام/532