کد خبر: 22781
منتشر شده در دوشنبه, 14 بهمن 1392 12:27
گونه قرار است در سازمانی با کمبود اعتبار و زیر ساخت طرحهای ضربتی آن هم در حوزه فرهنگ و تاریخ اجرا کرد؟ به گزارش خبرگزاری شاهد، مریم اطیابی- ورود رییس جدید سازمان با الفاظی چون «مدیر توسعه»، « طرح ضربتی اشتغال»، « درآمد ارزی خوب » همراه بود که از نظر وی برای کاربرد این واژگان حداقل ۲۰ روزی کار شده...
گونه قرار است در سازمانی با کمبود اعتبار و زیر ساخت طرحهای ضربتی آن هم در حوزه فرهنگ و تاریخ اجرا کرد؟
به گزارش خبرگزاری شاهد، مریم اطیابی- ورود رییس جدید سازمان با الفاظی چون «مدیر توسعه»، « طرح ضربتی اشتغال»، « درآمد ارزی خوب » همراه بود که از نظر وی برای کاربرد این واژگان حداقل ۲۰ روزی کار شده و سلطانیفر با مطالعه وارد سازمان میراث فرهنگی شده است! هر چند وی عنوان نکرد که چگونه در این ۲۰ روز به این نتیجه رسیده که «همه مدیران در سازمان میمانند و هر کسی هم که نمی خواهد در این سازمان کار کند، خب نخواهد.»اما به کار بردن این واژگان ظاهراً هوش از سر نشانهشناس فیلسوف صنایع دستی هم برده تا آنجا که نامور مطلق میگوید:« رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی نگاهی توسعهای دارد که میتواند به توسعه صنایع دستی ایران در داخل و خارج از کشور کمک کند که نتیجه آن اشتغالزایی و ارزآوری بیشتر خواهد بود.» گویی معاون صنایع دستی قرار است با آمدن سلطانیفر جمهوریت افلاطونی را تجربه کند! و اما توسعه چیست؟ توسعه فرآیندی است که طی آن قابلیتها و ظرفیتهای بالقوه یک جامعه در عرصههای مختلف بالفعل میشود که نتیجه آن رشد و پیشرفت جامعه است. توسعه به تعبیر " شون پیتر"( پدر کارآفرینی در دنیا ) فرآیندی است که از یک وضعیت عدم تعادل به عدم تعادل دیگری حرکت میکند و جهتی همواره رو به جلو دارد.
توسعهگرایی نیز یکی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه بوده و دستیابی هرچه سریعتر به آن اسباب تفاخر برخی دولتها و دولتمردان آن بوده و هست. اما اگر تکنوکراسی (فن سالاری) را یکی از همراهان همیشگی توسعه بدانیم دیگر شنیدن چنین الفاظی از زبان رییس جدید سازمان میراث فرهنگی (که به قول خودش نداشتن تخصص مانند ۷ رییس قبلی این سازمان برای نشستن بر مسند مهم نیست) چندان هم تعجبآور نخواهد بود چرا که در این نوع تفکر «هدف، وسیله را توجیه خواهد نمود»! و هدف برای او خدمت به روحانی برای رسیدن به توسعه مد نظر دولت تدبیر و امید است نه توسعه مد نظر متخصصان میراث فرهنگی.
رییسجمهور ایران که بلافاصله پس از مراسم تنفیذ و سوگند، اعضای کابینۀ خود را معرفی کرد؛ در دولتش ۱۸ نفر از تکنوکراتهای با تجربهی دولت هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی را دعوت به کار کرد تا با کمک آنها تحریمها را ملغی سازد و اوضاع اقتصادی را به سامان برساند. شاید از این روست که روحانی در سخنانش برای بهبود بخشی از اوضاع اقتصادی تأکید دارد که ورود ۱۰ میلیون گردشگر به ایران ۶ / ۱۳ میلیارد درآمد ارزی و چهار میلیون شغل به همراه دارد.اما آنچه تکنوکراتهای ایران را از کشورهای دیگر از جمله انگلستان در دوران تاچر و آمریکا در دوران ریگان متمایز میکند وجود سیاستگذاران تکنوکراتی است که به دلیل خاستگاه سیاسیشان در زمره ارتقایافتگان قرار گرفتند نه تواناییهای فنیشان. طبیعی است که این افراد بین ظرفیتها و پتانسیلهای موجود و تحقق یافتن آنها فاصله کمی میبینند و خواستار بالفعل شدن این ظرفیتها در حداقل زمان ممکن برای نمود بیرونی توسعه هستند تا جایگاه سیاسیشان مستحکمتر شود. تکنوکراتها فنآوری و تکیه بر تکنولوژی را گره گشای همه مشکلات میپندارند و از این رو کمتر به دغدغههای سیاستگذاران یک عرصه بها داده و یا آن را شایسته اجرا میدانند. آنها از آنجا که برماهیت فن تکیه دارند، تسریع اجرا، عملگرایی و نمود آن را بر سیاستگذاریهای وقتگیر و نظریه پردازیهایی که گاهی با حرکت آهسته اما موثر همراه است ترجیح میدهند و این نوع اقدامات را کند و حوصله بر میپندارند. در چنین رقابتی آنچه بیش از همه مد نظر است نفس توسعه به کمک ابزار و تکنولوژی است و طبیعی است که سیاستگذاران از گردونه حذف می شوند. حال این پرسش مطرح میشود که با توجه به تأکید سلطانی فر بر واژه «توسعه» آیا جایگاه تشکیلات میراث فرهنگی ایران از بخش تحقیقات به بخش توریسم تغییر مییابد و با توجه به جمیع شرایط حاکم بر وضعیت کنونی میراث فرهنگی خطر تسلط مجدد ارزشهای بازاری به جای توجه به ارزشهای علمی و فرهنگی جایگزین میشود؟ و آیا قرار است آثار و بناهای تاریخی به ابزاری برای بهرهبرداری صرف با هدف جذب توریسم تبدیل شود؟ آیا اساساً چنین احساس خطری باعث شده تا پدران میراث فرهنگی عقبنشینی کنند و به بیراهه رفتن فرزندانشان را با ورود سیستم فکری جدید تاب نیاورند؟از سویی بقایی آن هنگام که پس از مشایی برمسند ریاست نشست در یک طرح ضربتی میراث فرهنگی و مرکز اسناد را به شیراز و صنایع دستی را به اصفهان گسیل داد تا به یکباره شیرازه سازمان میراث فرهنگی را ازهم بپاشد. حال این پرسش به ذهن متبادر میشود که وقتی نجفی در هفته پژوهش عنوان کرده بود که قرار است اندکی بهتر از مشایی باشد آیا باید منتظر بود تا جانشینش، سلطانیفر با « طرح ضربتی اشتغال» اندکی بهتر از بقایی باشد؟!
نوشتن دیدگاه