کد خبر: 23209
منتشر شده در شنبه, 12 بهمن 1392 16:17
سرانجام سی و دومین جشنواره فیلم فجر آغاز شد. یک نمونه جسور سینمای اجتماعی نوین یکی از مهمترین جشنوارههای فرهنگی دهههای اخیر را آغاز کرد. فیلم کنجکاوی برانگیز روح الله حجازی، آغازگر جشنواره فیلم فجر بود. فیلمی که با اندکی تاخیر در برج میلاد به نمایش درآمد و نوید برگزاری یک جشنواره قابل قبول را...
سرانجام سی و دومین جشنواره فیلم فجر آغاز شد. یک نمونه جسور سینمای اجتماعی نوین یکی از مهمترین جشنوارههای فرهنگی دهههای اخیر را آغاز کرد.
فیلم کنجکاوی برانگیز روح الله حجازی، آغازگر جشنواره فیلم فجر بود. فیلمی که با اندکی تاخیر در برج میلاد به نمایش درآمد و نوید برگزاری یک جشنواره قابل قبول را برای همه اهالی سحرخیز رسانه به همراه داشت.
فیلم روح الله حجازی، درست سال پیش در همین روزها قرار بود که در جشنواره فجر سال گذشته به نمایش درآید اما به دلایلی نامعلوم پخش نشد تا اولین سانس اولین روز جشنواره سی و دوم با تماشای یک نمونه جسور سینمای اجتماعی نوین همراه شد.
«زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» درست در ادامه مسیر «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» اما این بار حرفه ای تر و ویرایش شده تر و البته جسارت آمیزتر، روایت جدیدی از تغییر در جامعه ایران بود. روایتی که علاوه بر اینکه پیشرفت شگرف حجازی در فیلمسازی و تسلط بر جزئیات فیلمسازی را نشان می داد، نمایش واضح و بدون ادایی از آدم های معمولی و دردسترس سینمای ایران بود.
نکته درخشان حجازی در کار جدیدش، درگیر نشدن در کلیشه تکرار شده سنت و مدرنیته در عین تکرار تقابل مضمونی آن بود، چیزی که معمولا در سینمای ایران به خروجی مکرر و قابل حدسی منتج می شود.حجازی این بار در «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» با رهایی از قید و بندهای مصنوعی گنجاندن آدم ها در قالب های تعریف شده، چیزی که در «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» زمین گیرش کرده بود، به سادگی نشان داد که چگونه بنیان های روابط انسانی در جامعه جدید ایران با تغییر شیوه و منش زندگی و مهمتر از آن با تغییر نگاه به زندگی، به راحتی قابل زیر و رو شدن است.
در بخشی از فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» ترانه علیدوستی به پیمان قاسم خانی رو می کرد و به او می گفت: بیا مثل دو تا انسان متمدن اول به کار این ها(خانواده آقای محمودی) برسیم و بعد به دعواهای خودمان برسیم.
انسان های متمدنی که با ورود به یک خانواده تغییر پنهان شده پشت در خانواده محمودی را آشکار می کردند. قاسم خانی البته نپذیرفت و دعوای آدم های متمدن با خودشان همچنان ادامه پیدا کرد و تغییر در خانواده محمودی ناکامل باقی ماند.اما زنگ خطر ویرانی برای همه آدم هایی که ظاهرا ربطی به مختصات دنیای جدید ندارند را به صدا در آمد. آدم هایی که باید تکلیف خودشان را با دنیای جدید مشخص کنند.
دنیای جدیدی که طبق روایت حجاری نتیجه نهایی اش، بی اعتمادی و گسستن پایه های اصولی روابط انسانی است.
نوشتن دیدگاه