کد خبر: 30377
منتشر شده در دوشنبه, 11 دی 1396 07:43
معاون پیشین انجمن حقوق و علوم اجتماعی بریتانیا: فلسفه بر جنبه های کاربردی توجه و تمرکز دارد خبرگزاری شبستان: متیو کرامر گفت: وقتی فلسفه متمرکز بر حل مسأله است در واقع به جنبه های کاربردی توجه و تمرکز دارد. فلسفه کاربردی به موضوعات عینی که انسان با آن مواجه است پا می گذارد و در صدد حل آن بر می آید...
معاون پیشین انجمن حقوق و علوم اجتماعی بریتانیا:
فلسفه بر جنبه های کاربردی توجه و تمرکز دارد
خبرگزاری شبستان: متیو کرامر گفت: وقتی فلسفه متمرکز بر حل مسأله است در واقع به جنبه های کاربردی توجه و تمرکز دارد. فلسفه کاربردی به موضوعات عینی که انسان با آن مواجه است پا می گذارد و در صدد حل آن بر می آید
به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، فلسفه کاربردی با حفظ شأن فلسفی مفاهیم، آنها را با زندگی روزمره پیوند میزند. یک مثال در این مورد، که شایسته مطالعه جدی است، تلاشهای اندیشمند معروف لوی اشتراوس است که با تلاشهای فلسفی و تئوریک خود واقعیتی به نام اتحادیه اروپا را شکل داد.
نمونه دیگر تلاشهای فلسفی و تئوریک کانت است که تدوین منشور حقوق بشر را پیریزی کرد و از دل آن دموکراسی و ساختارهای دموکراتیک بیرون آمد. اولویت فلسفه بر دموکراسی از همین جا ناشی میشود. بر این اساس این موضوع را با پروفسور متیو کرامر استاد دانشگاه کمبریج در میان گذاشتهایم که در ادامه پاسخهای وی میآید.
متیو کرامر، استاد فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق دانشگاه کمبریج و مدیر برنامه فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق در این دانشگاه است. کرامر معاون پیشین انجمن حقوق و علوم اجتماعی بریتانیا بوده است. «محل تلاقی اخلاق و حقوق» و «نظریه حقوق، نظریه سیاسی و شالوده شکنی» از جمله آثار وی به شمار میروند.
فلسفه کاربردی به چه معناست؟
وقتی فلسفه متمرکز بر حل مسأله است در واقع به جنبه های کاربردی توجه و تمرکز دارد. فلسفه کاربردی به موضوعات عینی که انسان با آن مواجه است پا می گذارد و در صدد حل آن بر می آید.
در واقع فلسفه کاربردی بر مسائل اجتماعی و مشکلات و معضلاتی که انسان با آن دست به گریبان است ورود می یابد و آن را به صورت عمیق مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. از منظر مطالعه عمیق آن موضوع می توان امیدوار به این بود که راه حلی سطحی برای آن مشکل و موضوع ارائه شود.
وقتی مسأله ای با رویکرد فلسفی و عمیقاً مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد جنبه های مختلف آن مورد توجه قرار می گیرد. در این میان با مطالعات میان رشته ای و بررسی پدیده ها و مشکلات از مناظر علوم مختلف می توان به درکی واقعی از آن مشکل دست یافت.
وقتی با چنین رویکرد جامع و فراگیری یک پدیده بررسی می شود می توان امیدوار بود که راه حلهای ارائه شده نیز جنبه بلندمدت را در نظر داشته باشد و از برخورد سطحی و ارائه راه حلهای کوتاه مدت برای آن مشکل پرهیز شود.
چه شاخه هایی از فلسفه بر جنبه کاربردی تأکید و توجه دارند؟
در حال حاضر می توان از فلسفه های مضاف نام برد که توجه خاصی به جنبه های کاربردی فلسفه دارند. از جمله فلسفه های مضاف می توان به فلسفه اخلاق، فلسفه علم، فلسفه دین، فلسفه زبان، فلسفه تکنولوژی و فلسفه ذهن اشاره کرد که بر جنبه های مختلف کاربردی به ترتیب در حوزه های اخلاقی، علم، دین، زبان، تکنولوژی و ذهن تأکید دارند.
برای نمونه فلسفه ذهن به جنبه هایی از ذهن پرداخت که زمینه فعالیت پژوهشگران علوم تجربی را متوجه علوم شناختی کرد و منجر به وجود آمدن این شاخه مطالعاتی شد. در یافتن رویکرد جدید به موضوع جسم و ذهن و ارائه بدیلهای مختلف برای آن علوم شناختی شکل گرفت.
با بررسی فلسفه های مضاف متوجه می شویم فلسفه در مسائل روزمره و مسائلی که انسان با آن سر و کار دارد ورود پیدا کرده است و آنها را از منظری فلسفی مورد بررسی قرار داده است.
وقتی فلسفه به موضوعی عینی و مشکلات اجتماعی ورود پیدا می کند آن موضوع به صورت عمیق و فلسفی مورد بررسی قرار می گیرد و از سطحی نگری در خصوص آن موضوع و ارائه راهکارهای سطحی جلوگیری می شود.
از فلسفه تحلیلی می توان به عنوان نسخه ای از فلسفه کاربردی یاد کرد. فلسفه تحلیلی به طور عام در مقابل سنتهای دیگر فلسفی از جمله فلسفه قاره ای مانند اگزیستانسیالیسم که سارتر در آن سرآمد بود و پدیدارشناسی که ادموند هوسرل انرا مطرح کرد، قرار می گیرد.
آیا مطالعات میان رشته ای هم در جهت کاربردی بودن فلسفه شکل گرفته است؟
مطالعات میان رشته ای در فلسفه نیز بر جنبه های کاربردی تأکید دارد. در واقع مطالعات میان رشته ای برای کاربردی کردن فلسفه است. همانگونه که از نام این رویکرد مشخص است این رویکرد میان فلسفه و سایر حوزهای مطالعاتی ارتباط برقرار می کند و برای حل مسأله علاوه بر فلسفه سایر حوزه های مطالعاتی نیز به خدمت گرفته می شوند.
در واقع باید توجه داشت مطالعات میان رشته ای متعاقب نواقص تخصصی شدن در علوم بوده است. در واقع با تخصصی شدن شاهد این هستیم که حوزه های مختلف معرفتی به صورت جزایر جداگانه در آمدند. در نتیجه لزوم وحدت علوم برای حل مسائل و مشکلات بشر احساس شد.
در واقع با مسائل و پدیده های مواجه هستیم که نمی شود از یک منطر بدان نگریست و آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد مطالعات میان رشته ای موضوعیت می یابد. مثلا در فلسفه ذهن نوع ارتباط میان ذهن و جسم حوزه های علوم شناختی را به وجود آورد تا از جنبه های مختلف به نسبت ذهن و جسم پرداخته شود.
مسائل دنیای کنونی چقدر به کاربردی شدن فلسفه منجر شده است؟
در دنیایی زندگی می کنیم که برخی مسائل و مشکلات آن جنبه جهانشمول دارد. یعنی از حیث گستره ای که آن مشکل افراد را متوجه خود می کند وسعت زیادی از کره زمین را در بر می گیرد و برخی دیگر نیز علاوه بر اینکه مشکل نسل کنونی است می تواند نسلهای بعد را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد.
همچنین، سنخ مشکلات و معضلات به گونه ای است که جنبه چندبعدی دارد، لذا برای شناخت کافی و ارائه راه حلهای مناسب نیاز به این است که شاخه های مختلف علوم به کمک هم بیایند تا از رهگذر آن بتوان راه حل بلندمدت و راهبردی برای آن مشکل و معضل یافت. از جمله این علوم می تواند فلسفه باشد و رویکرد فلسفی می تواند برای حل برخی مشکلات پایه و مبنا باشد.
پایان پیام/9
نوشتن دیدگاه