تذكره شيخ «حسن يزداني» ‌حفظه‌الله مرا با هیچ دولتی سر خصومتی نباشدی آن يگانه كشتي‌گير آزاد، آن متنفر از كشتي‌گيرهاي ول، آن صاحب دوبنده خوشگل، آن كه ندارد به كفش‌اش ريگ، آن صاحب طلاي المپيك، آن كه مربيان را نمي‌گذارد قال، آن بهترين ورزشكار مرد سال، آن عاشق داشتن ني‌ني، آن علاقه‌مند به ضربه فني، آن كه معتقد است حرف زدن ديگه بسه، آن از اوتاد مسابقات فرانسه، آن كه به مربي‌اش مي‌گويد: جان! آن عضو سابق تيم ملي نوجوانان، آن لايق خوردن گوشت بره، آن صاحب يكي دو تا مدال نقره، آن مخالف چاخان و دروغ و بلوف، آن شكست‌‌دهنده «ختاگ تسابلوف»، آن عاشق خريدن اينترنت به شكل بسته، آن يل گوش‌شكسته، آن ترسيده از سوسك و لولو، آن مرد با وزن 86كيلو، آن مخالف افراد قاتل و جاني، شيخ «حسن يزداني» ‌حفظه‌الله،مخالف زبان‌درشتي بود و از اوتاد كشتي بود و با اين همه رانندگي هم مي‌كرد، الهي فداش! نقل است كه چون به دنيا آمد تشك‌هاي خطه جويبار جمع بگشتي و به صندوق‌خانه منازل پناهنده بشدي تا او به منصب كشتي برسيدي! و نيز اوست كه در وصفش گفته‌اند كه چون به حرف بيامد خيلي‌ها خودشان را ضربه فني همي بكردندي تا او ضربه فني‌شان نكرده باشدي! نقل است كه روزي در جمع مريدان مريدي وي را بگفتي: يا شيخ حسن! «دولت بيكوف» را چگونه شكست همي بدادي؟! پس شيخ حسن لب پايين خويش گاز همي بگرفتي و بگفتي: مرا با هيچ دولتي سر خصومتي نباشدي! الهي فداي مدارا و مماشاتش‌! روزي به ديار تاجيكستان بشدي از براي مسابقات كشتي - حفظه‌الله- پس او را ببردند از براي تست دوپينگ. شيخ حسن ‌رضي‌الله عنه را رنگ از رخساره بپريد و بگفتي: يا دكتر! پس من ديشب قرص استامينوفن-‌ ‌الهي نسلش كنده بگردد- بخوردمي! مثبت نشان ندهد يك وقتي!؟ روزي در مصاحبت با يك نشريه ورزشي حسن را بگفتند: يا حسن! پس فينال چه باشدي؟شيخ حسن‌- الهي فداي فينال‌هاش- بادي در غبغب بينداختي و بگفتي: فينال يعني چون مني با حريفي روي تشك!مغرور مردا كه او بودي؛ يغفرالله ذنوبه‌! و هم اوست كه در وصفش گفته‌اند كه اين آزادكار عرصه كشتي، دانشگاه دولتي هم قبول بگشتي اما از براي علاقه‌اي كه به «آزاد» داشتي پس به دانشگاه آزاد برفتي؛ الهي فداي تحصيلاتش‌! نقل است كه چون از دنيا برفت پس بر سنگ قبر وي چونين نگاشتند: در اينجا مردي آرميده كه گرچه همه را ضربه فني كرد اما بالاخره مرگ وي را ضربه فني كرد؛ رحمه‌الله عليه!