مراسم برائت از مشركين در 6 ذي‌الحجه آن سال با توطئه آمريكا و آل‌سعود تبديل به قربانگاهي براي حجاج بيت‌الله‌الحرام شد و در اين ميان 275نفر از حجاج ايران و 45نفر از حجاج ديگر كشورها توسط نيروهاي نظامي عربستان به شهادت رسيدند. با گذشت 30سال از آن روز تلخ هنوز هم ناگفته‌هاي بسياري از آن روز وجود دارد. ناگفته‌هايي كه گاهي از زبان 303حاجي ايراني كه در اين فاجعه زخمي شدند يا افرادي كه گوشه‌هايي از فاجعه بزرگ را به تصوير كشيدند، شنيدني است. تصاوير عكاسان ايراني كه كوله‌باري از تجربه حضور در جبهه جنگ را داشتند توانست اين شقاوت و جنايت آل‌سعود را براي همه دنيا آشكار كند. علي فريدوني عكاس خبرگزاري ايرنا يكي از كساني است كه از نزديك شاهد فاجعه قتل عام حجاج در مراسم برائت از مشركين در مرداد‌ماه سال 66 بوده‌اند. او توانست با وجود مجروح‌شدن، گوشه‌اي از اين فاجعه بزرگ را به تصوير بكشد و عكس‌هايش جنايت آل‌سعود را براي همه آشكار كرد. فريدوني يكي از عكاسان جنگ است و در بسياري از عمليات‌هاي مهم 8سال دفاع‌مقدس حضور داشته. اين عكاس 63ساله آن لحظات تلخ و تلاش‌هايي كه براي عكسبرداري از اين واقعه انجام داده را اينگونه روايت مي‌كند. حج خونين سال 66 به‌عنوان تشويقي همراه با 10عكاس ديگر به حج تمتع اعزام شد. آن سال در ميان كاروان‌ها، رزمندگان شجاع دفاع‌مقدس نيز كه براي تشويق همراه با همسر به حج اعزام شده بودند، حضور داشتند. فريدوني آن روزها را اينگونه به‌خاطر مي‌آورد؛ «اولين تجربه حج من بود و مثل بقيه حجاج از اينكه خدا سفر به بيت‌الله‌الحرام و مدينه را قسمت من كرده بود خيلي خوشحال بودم. در اين سفر رزمندگان دفاع‌مقدس هم حضور داشتند و آنجا نيز حال و هواي جبهه را داشت. در مدينه مثل هر سال راهپيمايي عظيم برائت از مشركين را برپا كرديم. اين راهپيمايي به‌خوبي برگزار شد و راهپيمايان كه علاوه بر ايراني‌ها از بسياري از كشورهاي مسلمان بودند عليه آمريكا و اسرائيل و مشركين جهان شعار دادند. هيچ اتفاقي در اين مراسم رخ نداد اما آل‌سعود كه كينه عميقي نسبت به ما پيدا كرده بود با برنامه‌ريزي قبلي تلاش كرد تا مراسم برائت از مشركين در مكه را به خاك و خون بكشد.» او ادامه مي‌دهد: «قبل از اجراي مراسم برائت از مشركين نماينده امام خميني(ره) در بعثه در ملاقاتي كه با نماينده عربستان داشت مجوزهاي لازم را اخذ كرد و براساس برنامه‌ريزي قبلي مسير راهپيمايي مشخص شد و روز 9مرداد در گرماي شديد مكه صدها هزار نفر از حجاج ايران و ديگر كشورهاي مسلمان از عراق، افغانستان، مالزي و هند مقابل بعثه تجمع كردند. از شب قبل گروهي از حجاج كه رزمندگان نيز در ميان آنها حضور داشتند با چوب، ماكت بزرگي از قدس درست كرده بودند و آن را در صف اول راهپيمايي قرار دادند. طبق مراسم‌ هر سال نماينده امام (ره) در ابتدا شروع به سخنراني كردند. هر ساعت به جمعيت ميليوني افزوده مي‌شد و همين باعث وحشت آل سعود شده بود. من در طبقه نهم ساختمان بعثه با لنز وايد 28ميلي‌متري مشغول عكسبرداري از جمعيت بودم. اواسط سخنراني ناگهان مرحوم مرتضايي‌فر پشت تريبون قرار گرفت و اعلام كرد خبر مهمي از تهران به‌دست او رسيده است. او گفت قايق‌هاي تندرو ما با هلي‌كوپترهاي آمريكا در خليج‌فارس درگير شده‌اند و يكي از هلي‌كوپترهاي آمريكا را ساقط كرده‌اند». با اعلام اين خبر صداي‌الله اكبر و مرگ بر آمريكا آسمان مكه را فرامي‌گيرد و راهپيمايي آغاز مي‌شود. هنوز 15دقيقه از آغاز راهپيمايي برائت از مشركين نگذشته كه صداي تيراندازي و فرياد زنان و مردان فضا را پر مي‌كند؛ «من پابرهنه از پله‌هاي طبقه نهم به پايين آمدم و نماينده امام(ره) نيز سخنراني خود را قطع كردند». عكاس خبرگزاري ايرنا اوضاع و احوال را وخيم توصيف مي‌كند: «صف اول راهپيمايي كه اغلب خانواده شهدا و زنان و افراد معلول و ناتوان و سالخورده بودند، كانون اصلي درگيري بود و شرطه‌هاي سعودي با آنها درگير شده بودند. آنها با اسلحه و باتوم حجاج را به‌شدت كتك مي‌زدند و در اين ميان تعدادي از شرطه‌ها نيز به همراه نيروهاي عراقي و اردني از بالاي ساختمان‌هاي نيمه‌كاره يا پل‌ها، آجر و سنگ و شيشه بر سر حجاج مظلوم مي‌ريختند. از ديدن اين جنايت مات و مبهوت مانده بودم. صداي تيراندازي قطع نمي‌شد و آنها با شليك مستقيم حجاج را يكي پس از ديگري نقش زمين مي‌كردند. در آن لحظات با دوربين عكاسي كه روي دوش داشتم مثل روزهاي جبهه به سمت خط مقدم كه كانون درگيري بود حركت كردم. هر چه جلوتر مي‌رفتم از مقابل من زنان و مردان كه سرو صورت آنها زخمي بود يا هدف گلوله قرار گرفته بودند توسط حجاج ديگر به عقب منتقل مي‌شدند. شرطه‌ها در حالي حجاج را قتل عام مي‌كردند كه آنها هيچ سلاحي براي دفاع نداشتند و جوانان ايراني كه بسياري از آنها از رزمندگان بودند با شكستن ماكت قدس با چوب‌ها و الوارهاي آن به دفاع از زنان و مردان سالخورده‌اي كه در صف اول قرار داشتند پرداختند. 500متر را طي كردم تا به صف اول درگيري رسيدم. صحنه‌هايي را كه در عمرم نديده بودم آنجا به چشم ديدم. جوان‌ها اطراف زنان حلقه زده بودند تا به آنها آسيب وارد نشود. صداي تانك و زره‌پوش از خيابان‌هاي اطراف شنيده مي‌شد و شرطه‌ها بيش از 3هزار نفر از حجاج را بازداشت كردند. با استفاده از تجربياتي كه از عكاسي در جنگ داشتم پشت يكي از سطل‌هاي زباله مخفي شدم و دوربين عكاسي را بالا گرفتم و شروع به عكاسي كردم». فريدوني آن ساعات را يكي از تلخ‌ترين ساعات دوران 40ساله عكاسي‌اش مي‌داند؛ «مردي را ديدم كه زن باردارش را كه به‌شدت زخمي شده بود به پشت گرفته بود و سعي مي‌كرد از ميان جمعيت بيرون بكشد. با هجوم شرطه‌ها جمعيت روي هم افتاده بود و هر كسي كه زمين مي‌افتاد زير فشار جمعيت جان مي‌داد. خانم بارداري با صورت زخمي روي زمين افتاده بود و 3نفر تلاش مي‌كردند او را از زير جمعيت بيرون بكشند. ضجه‌هاي مرد جواني را ديدم كه همسر جوانش به شهادت رسيده بود. فشردگي جمعيت به اندازه‌اي بود كه برخي روي سر ديگران راه مي‌رفتند. من هم مجروح شده بودم اما با اين حال چند فريم عكس گرفتم و دوربين عكاسي را ميان چفيه‌اي خونين قرار دادم». سندي از جنايت آل‌سعود حفظ عكس‌ها و نجات آنها اولويت اصلي بود. شرطه‌ها و نيروهاي امنيتي عربستان هركسي را كه تلاش مي‌كرد عكسي از اين كشتار بگيرد دستگير مي‌كردند؛ «بلافاصله دوربين را مخفي كردم و با رفتن به ميان گروهي از بانوان سعي كردم تا خودم را مخفي كنم. دائما به پشت نگاه مي‌كردم و هر لحظه احتمال مي‌دادم دستگير بشوم. تصاوير بسيار تلخي را ديدم. آنها برخي از پيكرهاي شهدا را داخل سطل‌هاي زباله مي‌انداختند و به زن و مرد و پير و جوان رحم نمي‌كردند. به سختي خودم را به بعثه رساندم و مسئولان بعثه نيز مرا به زيرزمين هدايت كردند. لحظات بسيار تكان‌دهنده‌اي بود. پيكرهاي بسياري از شهداي ايراني كه كفن شده بود‌ند در زيرزمين بعثه قرار داشتند. چند فريم از آنجا عكس گرفتم و سپس به بيمارستان رفتم و به سختي و مخفيانه چند فريم از مجروحان عكاسي كردم. پس از آن، قطعات دوربين را از هم جدا كردم و آنها را در چند ساك مخفي كردم و خوشبختانه توانستم نگاتيوها و دوربين را به ايران بازگردانم. وقتي در خبرگزاري عكس‌ها چاپ شد همه از شدت ناراحتي اشك مي‌ريختند. اين عكس‌ها گوشه‌اي از جنايت آل سعود عليه حجاج بي‌گناه را نشان داد». فريدوني ادامه مي‌دهد: «فاجعه كشتار حجاج را هيچ‌گاه فراموش نمي‌كنم. اين فاجعه در سال94 باز تكرار شد و اين بار نيز بسياري از حجاج ما به شهادت رسيدند. متأسفانه سازمان حج و زيارت هيچ عكاس حرفه‌اي و باتجربه‌اي را كه بتواند از اين فاجعه عكاسي كند همراه نبرده بود. جايي كه از محل حادثه تا چادرها 15دقيقه بيشتر فاصله نبود و اگر عكاس با تجربه حضور داشت مي‌توانست صحنه‌هاي زيادي را از اين فاجعه و شهادت حجاج و بي‌كفايتي دولت سعودي و نحوه رفتار آنها به تصوير بكشد و اين عكس‌ها به‌عنوان اسنادي مهم مي‌توانست مورد استفاده قرار گيرد. متأسفانه تصاوير و عكس‌هايي كه از اين حادثه ثبت شده مربوط به دوربين‌هاي موبايل برخي از حجاج است و من هربار با ديدن اين تصاوير افسوس مي‌خورم كه چرا مانند سال 66عكاس‌هاي با تجربه‌اي كنار حجاج نبودند تا اسناد تصويري از اين فاجعه جمع‌آوري كنند». مردي از ديار جنگ علي فريدوني سال 1355به استخدام خبرگزاري پارس كه بعدها به خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران (ايرنا) تغيير نام پيدا كرد، درآمد. با شروع جنگ تحميلي براي عكاسي از حماسه‌هاي رزمندگان در عمليات‌‌هاي مختلف راهي جبهه شد. شكست حصر آبادان نخستين عملياتي بود كه در آن بود و طي مدت 33‌ماه كه در جبهه حضور داشت، در 22عمليات كوچك و بزرگ عكاسي كرد. لحظات تلخ و شيرين بسياري را با چشم دوربين ديد و عكس گرفت. طي مدت زماني كه در جبهه‌هاي نبرد حضور داشت بيش از 25هزار فريم عكاسي كرد كه هركدام از آنها برايش خاطره‌اي به همراه دارد. در طول اين سال‌ها، او مفتخر به دريافت ۱۷ جايزه از مسابقات عكس داخلي و بين‌المللي ازجمله جايزه سازمان جهاني يونسكو، جايزه برترين عكس‌هاي خبري سال هلند و جايزه سازمان جهاني صليب سرخ شده است.