کد خبر: 29589
منتشر شده در دوشنبه, 11 دی 1396 01:54
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از اتاق تهران، «شرق، شرق است و غرب، غرب و ايندو هرگز به هم نخواهند رسيد.» رودیارد کیپلینگ، رماننويس انگليسي و برنده نوبل ادبيات، يك قرن پيشتر اين حرف را زده بود. مجله كارآفرين (Entrepreneur) اين نقلقول او را آورده و نوشته است: «صد سال پس از اين حرف، جهان...
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از اتاق تهران، «شرق، شرق است و غرب، غرب و ايندو هرگز به هم نخواهند رسيد.» رودیارد کیپلینگ، رماننويس انگليسي و برنده نوبل ادبيات، يك قرن پيشتر اين حرف را زده بود. مجله كارآفرين (Entrepreneur) اين نقلقول او را آورده و نوشته است: «صد سال پس از اين حرف، جهان دوباره به صورت يك پانگهآ [نام تكقاره موجود بر كره زمين پيش از جدا شدن قارهها از هم] درآمده است كه توسط فيبرهاي نوري و برندها و شبكههاي تامين مواد اوليه جهاني به هم پيوند خورده است.» اين نشريه يكي از نمادهاي اتصال و درهمآميختگي شرق و غرب را جك ما، موسس شركت عليبابا ميداند و در مطلبي به چهار روش مديريتي او پرداخته است. اين مطلب ترجمهاي است از بخشهايي از همين مقاله نشريه «كارآفرين».
چگونه شد كه يك معلم زبان انگليسي كه به او «ماي ديوانه» ميگفتند به خاطر شيوه مديريتيِ بهدور از تعصبش توانست در طول 15 سال يكي از ارزشمندترين شركتهاي جهان را بسازد؟ او اين كار را از طريق تركيب كردن تكنولوژي غربي و شرقي و شيوههاي اجرايي و مديريتياش انجام داد. چهار شيوه مديريتي جك ما ميتواند به خصوص براي صاحبان كسبوكارهاي كوچك آموزنده باشد.
مثل فارست گامپ باشيد
جك ما همان صداقت ساده و بيرحمانهاي را دارد كه در شخصيت فارست گامپ ديده ميشد. او فيلم محبوبش «فارست گامپ» را بارها و بارها ديده است. شكي نيست كه «ما» هم نگذاشته سرخوردگي بر او غلبه كند، حتي زماني كه به عنوان معلم زبان انگليسي 15 دلار در ماه درآمد داشت. زماني هم كه به دنبال كار ميگشت و هم يك هتل، هم نيروي پليس و هم رستوران كيافسي دست رد به سينهاش زدند نااميد نشد. «ما» مثل فارست گامپ جهان را به چشم موقعيتهاي ممكن ميبيند، تقريبا مانند نگاهي كه بچهها به دنيا دارند. با اين باور كه تكنولوژي مانند جادو است. كارآفرينان موفق نميگذارند كه شكستها جلوي آنها را بگيرند، آنها هم ممكنها را ميبينند و هم غيرممكنها را اما تنها بر ممكنها تمركز ميكنند.
نوآوري روي شانه غولها
«ما» اين نكته را به درستي فهميده است كه نوآوري هميشه هم به معناي اختراع نيست. مثل بيل گيتس كه سيستم عامل كامپيوتر و استيو جابز كه دستگاه پخش ديجيتال موسيقي را اختراع نكرد. جك ما هم كسبوكار موفقش را بر پايه تكنولوژي موجود بنا كرد. به عنوان مثال eBay بسيار پيشتر كارش را از سايت Taobao كه جك ما راهندازي كرد، شروع كرده بود. او همين تكنولوژي را گرفت و با توجه به فرهنگ، تاريخ و فلسفه خودش و چين بومي كرد. كارآفرينان بايد بدانند كه نوآوري خالص لزوما به معناي اختراع نيست.
پرواز با عقابها
جك ما اطرافش را پر كرد از باهوشترين و توانمندترين و خلاقترين مديران و نيروهاي اجرايي كه ميتوانست پيدا كند. او هيچوقت دچار اين توهم نبود كه خودش در همه امور تخصص دارد و به عنوان موسس شركت بايد درباره تمامي جزئيات كار نظر بدهد. در آن موقع (زماني كه اين كار اصلا مرسوم نبود) «ما» درِ شركت را به روي مديران خارجي باز كرد تا ثابت كند كه به تركيب غرب و شرق اعتقاد دارد. او همچنين با جري يانگ، يكي از موسسان ياهو و ماسايوشي سان، مديرعامل شركت سافت بانك دوست شد و آنها تبديل به سرمايهگذاران اوليه عليبابا شدند، اين روابط به رشد سريع اين شركت كمك فراواني كرد. كارآفرينان بايد به ديگران اجازه بدهند در كار كمك كنند و بيشتر از اينكه به فكر وجهه خودشان باشند به منافع شركت بينديشند.
كسبوكارتان را جدي بگيرید نه خودتان را
«ما» از روز اول سخت كوشيد تا فرهنگ كاري متمايزي را بر عليبابا حاكم كند. هرچند ممكن است اين حرف كليشهای به نظر برسد اما اتفاقا اين موضوع يكي از مهمترين عوامل موفقيت عليبابا است. جك ما فرهنگي بر پايه همكاري، تعادل و سرگرمي بنا كرد. او از خودش انرژي زيادي نشان ميدهد و شخصيتي گرم، دوستداشتني و بامزه دارد. در اين سالها او اطمينان پيدا كرده كه ويژگيهاي خودش تبديل به ويژگيهاي شركت هم شده است. او براي كاركنانش تصوير يك پدر، مرشد و مدير را دارد. در نتيجه كاركنان شركت سختكوش هستند و مديران و كارمندان تا آخر دنيا هم از «ما» پيروي ميكنند. براي كارآفرينان خيلي مهم است كه همزمان با خلق يك برند، فرهنگ خاصي را هم حول آن شكل دهند و خودشان را آنقدرها هم جدي نگيرند.
35224
نوشتن دیدگاه