کد خبر: 329
منتشر شده در سه شنبه, 10 اسفند 1395 12:28
از آنجا که یکی از اهداف تشکیل مناطق آزاد انتقال تکنولوژی است، با توجه به لزوم جذاب نمودن بازار برای انتقال تکنولوژی، اساساً آیا زیرساختهای موجود در مناطق آزاد ایران در مقایسه با رقبای منطقهای جذابیت لازم را جهت انتقال تکنولوژی پیشرفته دارند؟ پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی:بر اساس بند یازدهم...
از آنجا که یکی از اهداف تشکیل مناطق آزاد انتقال تکنولوژی است، با توجه به لزوم جذاب نمودن بازار برای انتقال تکنولوژی، اساساً آیا زیرساختهای موجود در مناطق آزاد ایران در مقایسه با رقبای منطقهای جذابیت لازم را جهت انتقال تکنولوژی پیشرفته دارند؟
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی:بر اساس بند یازدهم سیاستهای اقتصاد مقاومتی، در خصوص مناطق آزاد این چنین آمده است: "توسعه حوزه عمل مناطق آزاد و مناطق ویژه اقتصادی کشور به منظور انتقال فنآوریهای پیشرفته، گسترش و تسهیل تولید، صادرات کالا و خدمات و تأمین نیازهای ضروری و منابع مالی از خارج" [1].
با توجه به موضوع این تحقیق، می بایست در ابتدا تعریف جامعی از این مناطق داشته باشیم. بر اساس تعریف بانک جهانی از مناطق آزاد، منطقه آزاد تجاری، قلمرو معینی است که غالباً در محدوده داخل یک بندر یا در مجاورت آن قرار گرفته و در آن تجارت آزاد با سایر نقاط جهان مجاز شناخته شده است. چنانچه کالاها را میتوان بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی از این منطقه صادر کرد یا به این مناطق وارد نمود و آنها را برای مدتی در انبار ذخیره و در صورت لزوم بسته بندی و مجدداً صادر کرد. کالاهایی که از منطقه آزاد تجاری به کشور میزبان وارد میشوند، حقوق و عوارض گمرکی مقرر را میپردازند [2]. همچنین هدف از ایجاد و توسعه مناطق آزاد در مفهوم امروزی ایجاد تحرک و شتاب در اقتصاد ملی است که از نظر ساختاری، مسیری هماهنگ با ساختار اقتصاد جهانی را طی مینماید.
از ابتدای تشکیل مناطق آزاد تاکنون، در موقعیتها و ادوار مختلف، اهداف، رویکردها و حتی عناوین این مناطق دستخوش تغییرات مختلفی شده اند و جهان نسلهای متفاوتی از این مناطق را به خود دیده است. پس از بنادر رومی ها و مناطق آزاد سنتی، با ایجاد منطقه آزاد هامبورگ در سال 1888 میلادی، اولین منطقه آزاد حقیقی جهان تشکیل گردید [3]. یکی از اساسی ترین مسائل مناطق آزاد در دوران مختلف تاریخی، چگونگی اعمال عوارض و یا معافیتهای گمرکی بوده است. آزادسازی، میزان و چگونگی اعمال عوارض و تعرفه ها معمولا ابزار حکومتها برای تامین منافع ملیشان است. در آلمان، فردریش لیست برای حمایت از صنایع نوپای آلمان تازه صنعتی شده، اخذ عوارض و موانع گمرکی را پیشنهاد کرد [4] و وضعیت بعدی صنایع آلمان نیز تأییدی بر موفق بودن این سیاست میباشد. به عبارت دیگر اخذ عوارض گمرکی مشکل توسعه اقتصادی نبوده که تنها با حذف آن در برخی مناطق بتوان تحرک اقتصادی ایجاد کرد، بلکه باید کل بسته تحرک مناطق آزاد به صورت کامل اجرا و جاری گردد و اجرای ناقص آن مشکلی را حل نمیکند. دولت آمریکا نیز تا جنگ جهانی دوم همواره شدیدترین سیاستهای حمایتی را نسبت به صنایع داخلی اش اعمال مینمود و تنها پس از پایان جنگ جهانی دوم و اطمینان از برتری بلامنازعش در اقتصاد جهانی سعی در سوق دادن اقتصاد امریکا و جهان به سمت آزادسازی نمود. همانگونه که گفته شد حتی بزرگترین قدرتهای اقتصادی نیز در شیوه و زمان آزادسازی، حداکثر منافع تولیدکنندگان داخلیشان را لحاظ نموده اند و اساس تصمیماتشان اطمینان از برنده بودن صنایع داخلیشان در این میدان رقابت بوده است. فلذا با توجه به روح حاکم بر سیاستهای اقتصاد مقاومتی یعنی حمایت از تولید داخلی و نگاه به درون، هرگونه اشتباه در آزادسازی مناطق و زاویه با این سیاستها سبب آسیب جدی به تولید ملی خواهد شد. در این مجال به بررسی میزان تطابق چهار شاخص اصلی یعنی فنآوری، تولید، صادرات و سرمایه گذاری خارجی مدنظر سیاستهای اقتصاد مقاومتی با شرایط فعلی مناطق آزاد خواهیم پرداخت.
1- انتقال فنآوری های پیشرفته
انتقال تکنولوژی زیربنای توسعه اقتصادی و رقابتی با دنیاست. تکنولوژی به عنوان برگ برنده در انحصار صاحب آن تکنولوژی است که به آسانی حاضر به انتقال آن نبوده و دسترسی مستقیم به آن مستلزم روشهایی خاص است، که یکی از روشهای انتقال تکنولوژی از راه سرمایه گذاری مستقیم خارجی و انتقال فنآوری است.
در پی توسعه سیاسی و اقتصادی جهان و انقلاب فنآوری، در اواخر دهه 1970 میلادی نسل جدید مناطق آزاد از مناطق خدماتی- صنعتی به مناطق آزاد دانش بنیان مانند پارکهای صنعتی علمی– تحقیقاتی ارتقا پیدا کرد. اینگونه مناطق آزاد از آمریکا شروع و پس از آن به دیگر نقاط جهان گسترش یافتند. به منظور ارتقای صنایع با فنآوری پیشرفته و همچنین تجاریسازی یافته های علمی، برخی مناطق که دارای تعداد بیشتری مراکز تحقیقاتی و دانشگاه بودند (مجموعه ای متمرکز از علم، فنآوری، نیروی کار دانش آموخته و سرمایه) به عنوان مناطق مناسب گسترش صنایع دانشبنیان انتخاب شدند و با ارائه تسهیلات و امتیازات ویژه امکان رشد و توسعه این صنایع را فراهم ساختند. پارک تحقیقاتی استنفورد، هسینچو تایوان و تیسوکابا در ژاپن نمونه هایی از این دست هستند. حتی بلوکهای اقتصادی نظیر اتحادیه اروپا نیز که در درون خود حاضر به پذیرش مناطقی با شرایط تبعیض آمیز اقتصادی و تجاری نسبت به سایر مناطق سرزمینی نیستند هم برای صنایع دانش بنیان جدید امتیازات ویژه ای قائل شده اند. در همین راستا اتحادیه اروپا اعلام کرده که مناطق آزاد تجاری کشورهایی که به عضویت این اتحادیه در میآیند به پارکهای تحقیقاتی علم و فنآوری برای گذراندن دوران نوزایی شرکتها تبدیل میشوند و پس از طی این دوران مانند سایر شرکتها وارد محیط رقابتی بازار میگردند [5].
در بحث انتقال تکنولوژی، چگونگی انتقال، تعامل و ادغام این تکنولوژی با صنایع سرزمین اصلی موضوع مهمی است که متأسفانه در کشور ما برنامه جامعی برای این موضوع وجود ندارد. دیگر آسیب نحوه ارتباط تکنولوژی میان مناطق آزاد و سرزمین اصلی، اتکای زیاد این مناطق به واردات مواد اولیه از خارج است. این گرایش به واردات به دلیل نبود موانع گمرکی، حقوق و عوارض، محدودیتهای وارداتی، مقررات ارزی و بروکراسی اداری در مناطق آزاد نسبت به سرزمین اصلی است که به جای استفاده از مواد اولیه داخلی برای تولیدکنندگان نیز واردات از خارج از کشور را جذاب مینمایند.
یکی از مباحث اساسی در انتقال تکنولوژی بحث سرریز فنآوری است. سرریز فنآوری عبارت است از فرآیند اکتساب (مستقیم و غیرمستقیم) فنآوری ناشی از حضور شرکتهای چند ملیتی در کشور میزبان که معمولاً این حضور طی فرآیند جذب سرمایه گذاری خارجی توسط این شرکتها قابل دستیابی است.
با اعطای تسهیلات و امتیازات ویژه و زمینه سازی برای حضور شرکتهای صاحب فنآوری پیشرفته، می بایست ضعف کشور در صنایع دانش بنیان و ارتباط میان تحقیقات، فنآوری، صنعت و تبدیل آن به ثروت را کاهش داد. اعطای امتیازات ویژه و تجمیع مکانی موارد بالا سبب ایجاد ارتباط بیشتر میان مراحل مختلف تکنولوژی و نیروی انسانی شاغل در این بخشها گردیده و علاوه بر تسریع در انتقال تکنولوژی سبب بومی سازی فنآوری، دستیابی به چرخه کامل علم- ثروت و در نهایت تسری آن به بخشهای مختلف سرزمین اصلی خواهد شد.
علیرغم آنکه در چشمانداز مناطق آزاد نقش ویژه ای برای انتقال تکنولوژی و جذب فنآوری از طریق واردات صنایع هایتک و سرمایه گذاری مستقیم خارجی دیده شده است، مناطق آزاد کشور در دستیابی به تکنولوژی پیشرفته توفیق چندانی نداشته اند و بیشتر صنایع فعال در مناطق آزاد را حداکثر شرکتهای مونتاژ محصولات الکترونیکی تشکیل میدهند.
2- گسترش و تسهیل تولید
تولید، اولینگام در حصول به اهداف صادراتی این مناطق است زیرا می بایست ابتدا تولید را گسترش داده و سپس نسبت به توسعه صادرات در مناطق آزاد اقدام نمود.
بدیهی است در تولید و یا هریک از دیگر شاخصه های اقتصادی، پارامتر اصلی، سود و منافع مادی است. متاسفانه رویکرد مناطق آزاد در کشور ما تولیدی نبوده و این مناطق بیشتر دروازه واردات میباشند، زیرا ساختار درآمدی و فرمت کار در مناطق آزاد به گونه ای است که سودهای ناشی از واردات کالا چندین برابر سود تولید است، بنابراین انگیزه ای برای تولید کننده باقی نمانده و مشوق های اعطایی نیز محرک نخواهند بود.
صدها شرکت بینالمللی در کشورهای مجاور ایران وجود دارد که برای کسب سود بیشتر به بازارهای مصرفی خاورمیانه و آسیای میانه بسیار نیازمندند. این شرکتهای با نفوذ با کمک برخی عوامل، قوانین و دالانها، آنچنان ساختار و تشکیلات تجاری را در نزدیکی کشور ما تأسیس و فعال نموده اند که کشور ما همواره مورد هجوم میلیونها دلار کالاهای مصرفی است و متأسفانه مناطق آزاد ما به دلایل ساختار نادرست عملاً به کاتالیزوری برای این موضوع تبدیل شده اند.
تولید در مناطق آزاد نیز اگر درست سازماندهی نشود میتواند سبب صدمات جدی به تولیدکنندگان سرزمین اصلی گردد. تولیدکننده مناطق آزاد با استفاده از انواع معافیتهای مالیاتی و گمرکی و تکنولوژی ارزانتر، میتواند کالایی ارزانتر را تولید نماید و دیگر تولیدکنندگان داخلی را یارای رقابت با آنها نبوده و قدرت رقابت در عرصه صادرات را نیز نخواهند داشت. قدمت این نگرانی به بیش از یک قرن پیش یعنی در زمان تشکیل منطقه آزاد هامبورگ برمیگردد زیرا در آنجا نیز شرط پرداخت تسهیلات، عدم رقابت تولیدات منطقه آزاد هامبورگ با صنایع داخلی آلمان بود.
از اصلیترین شاخصه های هر فعالیت تولیدی، میزان اشتغالزایی در آن بخش میباشد. اولویت در تولید در مناطق آزاد باید به صنایعی اختصاص یابد که مواد اولیه مورد نیازش در منطقه یا سرزمین اصلی موجود بوده و دارای قدرت رقابتی در مقایسه با رقبای منطقه ای باشد. در این صورت می توان علاوه بر توسعه منطقه آزاد اثرات مثبت آن را بر کل اقتصاد کشور مشاهده نمود. در برنامه پنج ساله سوم توسعه ایران در قبل از انقلاب اسلامی یکی از اساسیترین برنامه ها، توسعه صنایع سبکی بود که منابع و مواد اولیه آن در داخل تولید یا موجود باشند [6]، که با توجه به موفقیت این سیاست اقتصادی، انتظار میرفت در توسعه مناطق آزاد نیز این موضوع مد نظر و اساس قرار گیرد.
متأسفانه کمتر از 10% اهداف اشتغالزایی در مناطق آزاد محقق گردیده است. در برخی موارد نظیر منطقه آزاد قشم که از سال 1369 راه اندازی گردید، میزان بیکاری از 5% به 5/8 % افزایش یافت [7]. اشتغال ایجاد شده نیز غالباً در بخشهای خدماتی با نسبت بالای سرمایه گذاری به اشتغال بوده است. به عنوان مثال حدود 86% اقتصاد جزیره کیش در بخش خدمات است که نسبت به میانگین حدود 50% کل کشور عدد بالایی است، به طور کلی بخش غالب نیروی انسانی شاغل در مناطق آزاد به جای آنکه در بخش های تولیدی فعالیت کنند، بیشتر بازاریاب و فروشنده محصولات خارجی هستند.
بررسی صنایع تولیدی آسیب دیده کشور نشان میدهد صنعت نساجی جزو پر مشکلترین صنایع کشور است، که از اصلیترین ریشه های آن واردات بی رویه پوشاک قانونی و غیر قانونی از مناطق آزاد است. تلاش برای ایجاد مناطق آزاد در نقاط مختلف کشور به گونه ای است که سعی در کمتر کردن زمان و فاصله دسترسی به این سکوهای قاچاق کالا را دارد. دیگر در هر نقطه ای از کشور میتوانید با چند ساعت رانندگی به مناطق آزاد رفته و تمام نیاز خود را بدون پرداخت عوارض و دیگر هزینه های سربار تولید کنندگان داخلی تهیه نمایید و این درحالی است که حدود یک سوم اشتغال مناطق آزاد جهان در بخش صنایع نساجی و پوشاک است.3- صادرات کالا و خدمات
اساساً یکی از مبانی اصلی ایجاد و توسعه مناطق آزاد، گسترش صادرات میباشد. از اواخر دهه 1960 میلادی، توسعه صنعتی با گرایش به صادرات به عنوان استراتژی مناسب توسعه ای در دستور کار بسیاری از کشورها قرار گرفت و مناطق آزاد یک راه حل مناسب به شمار میرفت. از آنجا که این مناطق گرایش به صادرات داشتند میتوانستند اشتغال بیشتری نسبت به واردات ایجاد نمایند، درنتیجه رویکرد جدید در مناطق آزاد دنیا، تبدیل مناطق آزاد به منطقه پردازش صادرات شد که تولیدات این مناطق میبایست جهت گیری صادراتی داشته باشند.
مناطق آزاد تجاری براساس تعریف UNIDO، به عنوان محرکه ای جهت تشویق صادرات صنعتی تلقی میگردند. ارزآوری و کسب درآمدهای ارزی یکی از اهداف بنیادین تشکیل مناطق آزاد بوده است. در برنامه اول اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی ایران با هدف توسعه صنعتی، افزایش صادرات، اشتغال و کسب درآمدهای ارزی نسبت به تشکیل مناطق آزاد اقدام گردید، در حالی که همواره در مناطق آزاد خروج ارز و اختصاص آن به کالاهای وارداتی چندین برابر صادرات و آورده ارزی است.
کشور ترکیه نمونه مناسبی از توسعه صادرات در مناطق آزاد است. این کشور از 21 منطقه آزاد تجاری خود در سال 2004 حدود 22 میلیارد دلار و در سال 2008 حدود 50 میلیارد دلار صادرات داشته است. کشور چین نیز در این سالها در 187 منطقه آزاد خود، حدود 50 میلیون شغل ایجاد کرده و هرساله حدود 150 میلیارد دلار صادرات دارد [8].
در حالی که با توجه به حجم چند برابری میزان واردات نسبت به صادرات در مناطق آزاد کشورمان عملاً این مناطق به دروازه واردات و بستری برای قاچاق کالا به سرزمین اصلی تبدیل شده اند. علیرغم اهداف تعریف شده، تراز صادراتی مناطق آزاد منفی میباشد و بیشتر از آنکه تسهیلات صادراتی وجود داشته باشد، قوانین در خدمت و تسهیل واردات است. حذف مقررات و تشریفات گمرکی و دیگر تسهیلات تسریعی نیز غالباً به نفع واردات و تولیدکنندگان خارجی صادرکننده کالا به مناطق آزاد است.
تنها استفاده از سیاست توسعه مناطق آزاد یک سیاست برنده نبوده و عواملی چون سیاستهای توسعه صادراتی کشور میزبان را باید همراستا و به عنوان موتور توسعه این مناطق به کار گرفت. زیرا چگونگی تنظیم قوانین صادراتی کشور میزبان میتواند اثرات مؤثری بر رشد و توسعه مناطق آزاد داشته باشد.
4- تأمین نیازهای ضروری و منابع مالی از خارج
اقتصاد ملی از راه سرمایه گذاری و تجارت به اقتصاد جهانی پیوند میخورد. از آنجا که سرمایه گذاری یکی از عوامل ارتباط با اقتصاد جهانی و پایه توسعه مناطق آزاد میباشد، بسیاری از کشورها با تسهیل قوانین و مقررات و امکانات لازم درصدد جذب حداکثری سرمایه خارجی هستند. سرمایه گذاری خارجی از مهمترین روش های تأمین مالی به صورت غیر استقراضی است. برخلاف روش های قرضی تأمین مالی خارجی که در تراز پرداختی کشور میزبان به عنوان بدهی محسوب میشوند، این منابع به عنوان سرمایه گذاری قلمداد میگردد.
برآورد کارشناسان حاکی از حجم ناچیز سرمایه گذاری در مناطق آزاد است، به گونه ای که میانگین سرمایه گذاری خارجی در این مناطق سالانه حدود 40 میلیون دلار برآورد میشود، که این رقم در مقایسه با عدد سه میلیارد دلاری واردات در کل مناطق آزاد، بسیار ناچیز میباشد [9]. از سال 1389 تا 1393 در مجموع حدود 726 میلیون دلار سرمایه گذاری خارجی در مناطق آزاد انجام شده است [10]. بر اساس آمار گمرک در سال 1393 در مقابل کمتر از 200 میلیون دلار کالای صادر شده از مناطق آزاد، حدود 3/3 میلیارد دلار کالا وارد شده است ( یعنی مقدار واردات حدود 17 برابر صادرات میباشد ) [9]. با توجه به مشکلات تامین مالی و کمبود ارز در کشور، عجیب است که به صورت رسمی جلوی واردات کالاهای لوکس و غیرضروری گرفته میشود ولی از سویی دیگر در مناطق آزاد با دریافت پول، مجوز واردات صادر میگردد.
یکی از مشکلات بنیادین مناطق آزاد همان چیزی است که از آن به عنوان برتری این مناطق یاد میشود؛ یعنی عدم دریافت از بودجه عمومی کشور، که تجربیات بعدی و عدم سرمایه گذاری خارجی اشتباه بودن این سیاست را ثابت کرده و نشان داد در مناطق آزاد در ابتدا با تزریق منابع مالی باید کلیه زیرساختهای مورد نیاز را فراهم نمود. در این صورت است که سرمایه گذاران به سرمایه گذاری و ورود به این مناطق رغبت نشان میدهند. در عرصه رقابت جهانی کدام سرمایه گذار حاضر است در سرزمینی فاقد زیرساختهای لازم سرمایه گذاری کند.
در کشور ما مناطق آزاد بودجه ای از دولت نگرفته و میبایست با درآمد خود زیر ساخته ای خود را فراهم آورند. پس اساس کار اشتباه گذاشته شده و مناطق آزاد زیرساختها و توان کافی برای جذب منابع مالی و سرمایه را ندارند. مدیران مناطق نیز برای تأمین منابع مالی موردنیاز به واردات گسترده روی خوش نشان داده و عملاً رویکرد منطقه از جذب سرمایه و صادرات به رویکردی واردات محور تبدیل خواهد شد.
به عنوان مثال عملیات اجرایی منطقه آزاد جبلعلی از سال 1978 آغاز و پس از 7 سال در سال 1985 پس از تکمیل کلیه زیر ساختهای لازم نظیر بندر و فرودگاه افتتاح گردید. حاصل این میشود که جبلعلی حدود 69 میلیارد دلار صادرات دارد در حالیکه کل صادرات مناطق آزاد کشورمان به یک میلیارد دلار هم نمیرسد. اختلاف میزان میانگین سرمایه گذاری سالانه 40 میلیون دلاری در مناطق آزاد و دو میلیارد دلاری در منطقه آزاد جبل علی نیز از همینجا سرچشمه میگیرد [11]. متأسفانه برنامه ریزان مناطق آزاد همچنان انتظار دارند با افزایش درآمدهای حاصل از واردات، به نقطه صفر مناطق آزاد دنیا برسند. سرمایه گذاری خارجی به عنوان زیرساخت توسعه مناطق آزاد ارتباطی مستقیم با توسعه شبکه حمل و نقل، توسعه منابع انسانی، توسعه بخش ارتباطات و زیرساختهای تأمین انرژی و قوانین بانکی از جمله نرخ بهره دارد. حتی اگر هدف مناطق آزاد از واردات توسعه زیرساختها میبود، یک بررسی ساده صورتهای مالی نشان خواهد داد درآمد مناطق آزاد تاکنون بسیار بیشتر از رقم موردنیاز برای تکمیل زیرساختها بوده است، ولی متأسفانه همچنان مدیریت مناطق قدرت و اراده لازم جهت تغییر رویکرد وارداتی را ندارند.
به قول نشریه اکونومیست مناطق آزاد در ایران به سان ایتام اقتصادی هستند که در یک بازار شدیداً رقابتی به حال خود رها شده اند و دولتها نیز به آنها هیچ کمکی نمیکنند [12]. به گفته معاون وقت وزیر بازرگانی در سال 1378 یعنی آقای دکتر نهاوندیان، در پنج سال گذشته اگر حقوق و عوارض کالای همراه مسافر أخذ میشد حدود چهارصد و پنجاه و پنج میلیارد ريال میگردید که برای کل زیرساختهای مورد نظر مناطق آزاد کافی بود [13].
منابع درآمدی مناطق آزاد دو بخش عمده دارد: عوارض واردات و فروش زمین. بر اساس مصوبه هیئت دولت، 15% از عوارض واردات در مناطق آزاد میبایست برای ایجاد زیر ساختها در این مناطق هزینه شود [14]. یکی دیگر از منابع درآمدی مناطق آزاد فروش زمین است و از آنجا که زمین کالایی محدود است، بنابراین پس از اتمام زمینه ای قابل فروش باید منتظر خلاقیتهای عجیبی از سوی مدیریت مناطق آزاد برای تأمین درآمد باشیم. گرچه احتمالاً کاری را که باید در ابتدا انجام میدادیم، یعنی تأمین زیرساختها از بودجه عمومی، مجبوریم پس از پایان زمینه ای قابل فروش مناطق آزاد انجام دهیم.
این کسب درآمد به قربانی کردن برخی شاخصهای اهداف نیز رسیده است. به عنوان مثال علیرغم آنکه یکی از اهداف جزیره کیش جذب توریست بود مشاهده میکنیم حتی زمینهای باغ وحش کیش به عنوان یکی از مکانهای جذب توریست فروخته میشود.
در مناطق آزاد سیاستهای مصوب بانکی نیز درست اجرا نشده اند. بانکهای ایرانی مستقر در دبی تسهیلات بانکی با سود شش تا هفت درصد میدهنددرحالیکه همین بانکها چند کیلومتر آن طرفتر در مناطق آزاد خودمان تسهیلات با سود 25 تا 30 درصد میدهند. شما اگر سرمایه گذار باشید سرمایه و تولیدتان را به کجا میبرید. این مشکلات اساسی تا حل نشود و تصمیمات اساسی گرفته نشود هیچ توسعه پایداری در این مناطق اتفاق نمیافتد.
تامین امنیت سرمایه گذاری از ضروریات هر جهش اقتصادی است، البته امنیت فقط نترکیدن بمب نیست. امنیت یعنی اینکه هر چند وقت یک بار سرمایه گذار با قوانین جدیدی روبرو نشود و ثبات در قوانین، تصمیمات و سیاستگذاری اقتصادی و پولی تقویت شود. به عنوان مثال معافیتهای مالیاتی مناطق آزاد ضد سرمایه گذاریهای بلند مدت است. معافیت 15 سالهای که باید منتظر شد تا هیئت دولت تصمیم گیری و مجلس مصوب نماید و پنج سال دیگر تمدید شود، نمیتواند جاذب سرمایه گذاریهای بلندمدت و کلان باشد. زیرا مدت زمان سرمایه گذاری و رسیدن به محصول و انتظار برای برگشت سرمایه باید مسیری بلند مدت، امن و روشن باشد.
در خصوص زمینهسازی برای حضور سرمایه گذاران میبایست با دیدگاه رقابت جهانی و وسعت نظر برخورد نمود. یعنی نه تنها باید زیرساختهای مناطق آزاد را در ابتدا با سرمایه گذاری گسترده حتی دولتی توسعه داد بلکه میبایست جهت جذابسازی هر چه بیشتر منطقه برای سرمایه گذاران به جای ایشان برنامه ریزی و فکر کرد تا هر آنچه در ابتدا و آینده میخواهند برایشان فراهم باشد.چند نکته و نتیجه گیری
اگر فارغ از اهداف اولیه ایجاد مناطق آزاد به بررسی وضعیت حال آنها بپردازیم، خواهیم دید که این مناطق به منافذی بزرگ برای واردات میلیونها دلار کالای خارجی به صورت قانونی و یا پلتفرمی برای واردات غیرقانونی تبدیل گردیده اند. به منظور مقابله با این پدیده پیشنهاد میشود یک منطقه آزاد در اختیار وزارت صنعت، معدن، تجارت و متولیان تولید کشور قرار گرفته و عملکرد آن مورد بررسی قرار گیرد. همچنین پیشنهاد میگردد ایجاد مناطق آزاد تخصصی در دستور کار قرار بگیرد، تجربه موفق منطقه آزاد چرم استانبول نمونه مناسبی است.
وجود معافیت مالیاتی باعث ایجاد شرکتهایی در مناطق آزاد شده که در واقع در سرزمین اصلی فعالند اما از معافیت مناطق آزاد استفاده میکنند. این مشکل از آنجا ناشی میشود که پس از ثبت شرکت در مناطق آزاد، امکان رصد فعالیت شرکت وجود ندارد و اساسا این پرسش مطرح میشود که واژه آزاد در مناطق آزاد به کدام آزادی دلالت دارد، به نظر واقعیت مناطق آزاد بیشتر منطبق بر انحصار است تا آزادی و این آزاد بودن و قوانین جاری در خدمت واردات و گریزهای مالیاتی است نه صادرات.
طرفداران بومی مناطق آزاد غالباً منافع محلی را دیده و به دنبال اثرات منطقه ای بر زیستگاه خود بوده و کمتر به فکر منافع ملی کشور میباشند. اولویت دادن مویرگ به شاهرگ حیات کشور اشتباه بزرگی است و با منافع کلان توسعه وطن سازگاری ندارد. تضعیف اقتصاد ملی و کاهش درآمد عمومی کشور فقط به قیمت ایجاد توسعه کاذب در مساحتی محدود از کشور عملی منطقی نیست. عمده درآمد مناطق آزاد معمولاً از واردات و یا فروش زمین و بازاریابی و فروش کالاهای خارجی است. این افزایش ظاهری رفاه در مناطق آزاد نیز مقطعی است. به عنوان مثال خانوادهای را فرض کنید که نسبت به فروش زمین خود اقدام میکند، در صورتی که این پول در بخشهای مولّد سرمایه گذاری نگردد، فرزندان آن خانواده نیز دیگر قادر به خرید زمینهای گران این مناطق نیستند و در واقع انتقال مشکلات از نسلی به نسل بعد است.
از دیگر موارد مشخص میتوان به تکیه مناطق آزاد به کارهای تجاری سطح پایین و امور بازاری اشاره کرد. درحالیکه گسترش امور تجاری سطح بالا نظیر بازار نفت و انرژی و یا فلزات گرانبها و بورسهای پیشرو، افقهای بهتری را برای کشور نمایان میسازد.
رقمهای اعلام شده میزان تجارت در بسیاری از مناطق آزاد، صرفا به دلیل منطقه آزاد شدن این محدوده ها نیست. زیرا موقعیت خاص این مناطق حتی بدون آزاد شدن نیز چنین شرایطی را ممکن میساخت. مناطقی چون کیش، قشم، چابهار و اروند از جمله این مناطق هستند که با قرار گرفتن در مسیر ویژه ترانزیت کالا و موقعیت ویژه سرزمینی و دسترسی به آبهای آزاد، بیشتر از آنکه مدیون منطقه آزاد باشند وامدار موقعیت ویژه خود هستند.
در بررسی میزان تطابق چهار محور سیاستهای اقتصاد مقاومتی با روند جاری مطالبی ذکر گردید. تقریباً در هیچ یک از چهار موضوع، اهداف مورد نظر حاصل نگردیده و کماکان مشکل به گردن روش اجرا گذاشته میشود. درصورتیکه این همه زاویه میان سیاستهای اقتصاد مقاومتی و کارکردهای مناطق آزاد جهان با روند جاری مناطق آزاد ایران، نیازمند در انداختن طرحی کاملاً نو است. به طور کلی تضاد کامل رویکرد فعلی مناطق آزاد با اقتصاد مقاومتی کاملاً واضح است و حتی طرفداران مناطق آزاد نیز دلایلی برای رد موضوع ندارند. علاوه بر چهارده کشوری که در سال 1986 بیش از 94 درصد اشتغال در مناطق آزاد جهان در حال توسعه را به خود اختصاص دادند، در تعدادی از کشورها و مناطق آزاد هیچ جهشی ایجاد نگردید و طرحهای جاهطلبانه در حد رویا باقی ماندند. بنابراین صرف ایجاد منطقه آزاد و اعلام اینکه ضعفهای موجود در مناطق آزاد ناشی از عدم اجرای درست برنامه ها و قانون میباشد مورد پذیرش نیست، زیرا تمامی مناطق آزاد شکست خورده در جهان به دلیل عدم اجرای درست برنامه ها و قوانین دچار شکست گردیده اند.
نکته بسیار مهم تطبیق سیاستها و تمامی قوانین مناطق آزاد با دیدگاه ملی (نه منطقه ای) با قوانین کل کشور میباشد. اثرات مناطق آزاد میبایست به صورت جامع بررسی شده و عوارض هر تصمیم به صورت همزمان در سرزمین اصلی و منطقه آزاد مورد بررسی قرار گیرد.
مشکلات مناطق آزاد را میتوان به دو بخش نرم افزاری و سخت افزاری تقسیم کرد. در بخش نرمافزاری، سیاستگذاری، برنامه ریزی و قانونگذاری، و در بخش سختافزاری، تکمیل و توسعه زیرساختها جزو اصلیترین مواردی است که باید با اصلاح آنها حرکت رو به جلوی مناطق آزاد فعلی آغاز و ایجاد گردند.چند پرسش
1- چرا علیرغم اختلافات اساسی میان دولتهای مختلف، یک سیاست اقتصادی مشترک به نام توسعه مناطق آزاد تقریباً میان همه دولتها مشترک است؟
2-چرا علیرغم نسبت کم مناطق آزاد به کل کشور، اکثر مفاسد اقتصادی سالهای اخیر ارتباطی با مناطق آزاد داشته اند؟ آیا این دلیلی بر بی انضباطی مالی و حقوقی در این مناطق نیست؟
3-خلأهای قانونی وجود دارد که سبب گردیده برخی از شرکتها صرفاً از نام و ثبت شرکت در مناطق آزاد استفاده کرده و از فرار مالیاتی، رانت و معافیتهای آن بهرهمند شوند، برای پر کردن این خلأها چه کرده ایم؟ میزان صدها شرکت ثبت شده با یک آدرس در جزیره کیش نشانه ای مشخص است.
4- آیا حذف مقررات و تشریفات گمرکی و دیگر تسهیلات و معافیتها، بیشتر در خدمت واردات و تولیدکنندگان خارجی بوده یا صادرات و تولیدکنندگان داخلی؟ و اساساً رویکرد قوانین تسریعی در خدمت تسریع در واردات است یا تسریع در صادرات؟
5-آیا بهتر نیست یک سازمان متولی تولید در کشور نظیر وزارت صنعت، معدن و تجارت متولی کار در مناطق آزاد باشد تا یک سازمان با ابهامات در شرح وظایف و رویکرد تجاری؟
6-چرا مناطق آزاد علیرغم معنی لغوی بیشتر سبب انحصار گردیده اند؟
7- برخی از مدافعان مناطق آزاد میگویند وضعیت جاری مناطق آزاد مورد تأییدشان نیست و باید اصلاح شود و اگر عین اهداف قانون اجرا شود چنین و چنان میشود، بفرمایند قوانین جاری در این چند ساله چگونه اصلاح شده است و اگر شده اند چرا همچنان روند ناصواب سابق ادامه دارد؟
8- از آنجا که یکی از اهداف تشکیل مناطق آزاد انتقال تکنولوژی است، با توجه به لزوم جذاب نمودن بازار برای انتقال تکنولوژی، اساساً آیا زیرساختهای موجود در مناطق آزاد ایران در مقایسه با رقبای منطقه ای جذابیت لازم را جهت انتقال تکنولوژی پیشرفته دارند؟
9- آیا نقاط ضعف ذکر شده با ایجاد مناطق آزاد جدید برطرف خواهند شد یا با تکمیل زیر ساختها و اعمال اصلاحات در بخشهای سختافزاری و نرم افزاری به ویژه سیاستهای مالی؟
مهدی دوستی
منابع و مراجع:
[1] سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب.
[2] تعریف بانک جهانی از مناطق آزاد.
[3] مانیان، امیر. ، آشنایی با مناطق آزاد تجاری- صنعتی.
[4] بدن، لوئی، تاریخ عقاید اقتصادی، هوشنگ نهاوندی، بهمن، 1340.
[5] دیدهور، بهرام. ، مناطق آزاد تجاری: ایران، ترکیه، ماهنامه مناطق ویژه اقتصادی، شماره 57، اسفند 1388.
[6] متن قانون و تحلیل برنامه عمرانی سوم و چهارم کشور پیش از انقلاب، سالهای 46-41 و 51-47.
[7] آمار اشتغال جزیره قشم، 1369.
[8] فصیحی، حبیب اله. ، مطالعه تطبیقی اجمالی از مناطق آزاد تجاری صنعتی در ایران و جهان، همایش آسیب شناسی مناطق آزاد، 1394.
[9] گمرک جمهوری اسلامی ایران، میزان صادرات و واردات مناطق آزاد کشور در سالهای 91 تا 93.
[10] برنامه تلویزیونی "گفتگوی ویژه خبری" ، ساعت 22:45 ، 24 مرداد 95، شبکه دو سیمای ج.ا.ا.
[11] تفاوتهای مناطق آزاد ایران با منطقه آزاد جبل علی امارات، فرا خبر، 13 مرداد 95، پژوهش خبری صدا و سیما.
[12] ماهنامه صفحه اول، شماره های 54 و 53.
[13] برنامه تلویزیونی "عیار"، ساعت 19:30، 16 مهر 87، شبکه اول سیمای ج.ا.ا.
[14] مصوبه هیئت دولت 156994/ ت 47257 ه.
ف
نوشتن دیدگاه