کد خبر: 1039
منتشر شده در چهارشنبه, 11 اسفند 1395 05:30
این روزها برای درک روابط قدرت در آمریکا ، باید به سراغ کتاب " نخبگان قدرت" ریچارد رایت میلز، جامعهشناس آمریکایی و استاد فقید جامعهشناسی در دانشگاه کلمبیا رفت. به گزارش مشرق، این روزها برای درک روابط قدرت در آمریکا ، باید به سراغ کتاب " نخبگان قدرت" ریچارد رایت میلز، جامعهشناس آمریکایی و استاد...
این روزها برای درک روابط قدرت در آمریکا ، باید به سراغ کتاب " نخبگان قدرت" ریچارد رایت میلز، جامعهشناس آمریکایی و استاد فقید جامعهشناسی در دانشگاه کلمبیا رفت.
به گزارش مشرق، این روزها برای درک روابط قدرت در آمریکا ، باید به سراغ کتاب " نخبگان قدرت" ریچارد رایت میلز، جامعهشناس آمریکایی و استاد فقید جامعهشناسی در دانشگاه کلمبیا رفت. کتابی که سال ها در کنارآثار کلاسیکی چون، دموکراسی دو توکویل مبنای شناخت آمریکا محسوب می شد.میلز درکتاب «نخبگان قدرت» که البته در سال 1959 نوشته شده است، ظهور یک جامعه تودهای را در ایالات متحده آمریکا خاطر نشان میسازد که در آن قدرت در زمینه اقتصادی و زمینههای دیگر به طور روز افزون در دست رهبران سازمانهای بزرگ متمرکز میشود و همچنین اظهار میدارد که ایالات متحده آمریکا «در راه ایجاد یک جامعه تودهای» مسافت قابل ملاحظهای پیموده است. پایان این راه همان طوری که در آلمان نازی و روسیه کمونیست دیدهایم به نظام استبدادی منتهی میشود. میلز درکتاب فوق، به بررسی تجربی ساخت قدرت سیاسی جامعه آمریکا پرداخته و تمایز آشکار بین اقلیت قدرتمند و اکثریت فاقد قدرت را نشان داده و نظریه خود را تحت عنوان برگزیدگان سیاسی ارائه کرده است. او مدعی است که نظام سیاسی آمریکا علی رغم تصور عمومی، فاقد خصلت دموکراتیک است، زیرا به جای حکومت مردم بر مردم، اقلیت قدرتمند بر اکثریت ناتوان حکمفرماست. شاید به همین خاطر است که خیلی ها جامعه شناسی میلز را جامعه شناسی بدبینانه خوانده اند.
نخبگان سه گانه حاکم بر آمریکا
میلز بیش از پیش متقاعد شده بود که دموکراسی در آمریکا، به علت تمرکز فزاینده قدرت سیاسی در دست یک گروه نخبه سه گانه مرکب از مقامات بلند پایه حکومت فدرال، سرآمدان شرکتهای بزرگ و افسران بلند پایه ارتش تضعیف میشود. به نظر میلز، تصمیم گیرندگان دراین سه حوزه نهادی هم قدرت بسیار چشمگیری یافتند و هم بیش از پیش با یکدیگر همکاری کردند. نتیجه ظهور یک گروه نخبه قدرت بسیار هماهنگ و متحد بود. بنابراین، میلز معتقد است که دیگر نمیتوان بر این عقیده باقی ماند که در یک طرف قضیه اقتصاد و طرف دیگر، گروه های سیاسی قرار داشته باشند و یکی از سیاست و دیگری از درآمدهای مالی سهم ببرد و در این میان، ارتش ارزش چندانی نداشته باشد. امروزه اقتصاد سیاسی با نظامیان و دستگاه تصمیمگیرنده آنها یعنی ارتش، به صورت همهجانبه درهم آمیخته است و در حقیقت این مثلث قدرت واقعیتی ساختاری و نهادی به خود گرفته است. میان نخبگان، نوعی اتحاد و یگانگی خاص از نظر روانی و اجتماعی وجود دارد و در نتیجه همین یگانگی است که کلیه مقامهای اداری جامعه را در اختیار میگیرند. این نخبگان قدرت در سیاست، اقتصاد و ارتش با هم هیچ گونه تزاحمی ندارند و مثلث قدرتی را تشکیل میدهند که با هدایت عموم تسلط خود را بر توده فاقد قدرت اعمال میکنند.این سخنان میلز بیش از نیم قرن پیش در رابطه با جامعه آمریکا گفته شده است، تعابیری که شاید بهتر از آن نشود روابط قدرت را در آمریکای امروز نشان داد. روابطی که سال ها تلاش می شد از انظار عمومی مردم پنهان بماند. حالا فقط لازم است نگاهی به کابینه ترامپ و مشاورانش بیندازیم تا باردیگر مثلث نخبگان سیاسی- نظامی و تجاری را که میلز برای نشان دادن روابط قدرت در آمریکا ترسیم کرده بود به خوبی ببینیم.
پولدارترین کابینه دنیا
اعضای کابینه ترامپ که پولدارترین کابینه دنیا است در مجموع بیش از سی و پنج میلیارد دلار ثروت دارند. یعنی معادل چهل و سه میلیون نفر از جمعیت پایین جامعه آمریکا. رئیس کمپانی نفتی اکسون موبیل به مثابه وزیر امورخارجه سهمی معادل دویست و چهل و پنج میلیون دلار در این کمپانی دارد. ترامپ که به خاطر روابط نزدیک هیلاری کلینتون با وال استریت، حملات گسترده ای را علیه وال استریت و به خصوص بانک گلد من ساکس انجام داده بود، اکنون سه تن از مدیران این بانک را جزو تیم حکومتی اش انتخاب کرده است. سه تن از ژنرال های بازنشسته که در افغانستان و عراق نقش فرماندهی داشتند جزو کابینه ترامپ هستند. وزیر آموزش او ثروتی معادل پنج و هشت میلیارد دلار داشته و برادرش صاحب مخوفترین شرکت مزدوری در جهان یعنی بلک واتر است. به این لیست کسب و کار خاندان ترامپ و دوستان و مشاورانش را هم می شود اضافه کرد.اقدام روز گذشته دونالد ترامپ برای افزایش بی سابقه بودجه نظامی آمریکا در همین راستا قابل تحلیل است. آمریکا در بودجه پیشنهادی دولت این کشور در سال ۲۰۱۸ میلادی خواستار افزایش ۵۴ میلیارد دلاری بودجه دفاعی شده است. طبیعتا سهم بالایی از این بودجه همان گونه که ترامپ وعده داده برای نوسازی ارتش آمریکا هزینه خواهد شد و این یعنی سود سرشار برای کمپانی های اسلحه سازی بزرگ آمریکایی، همان جایی که بسیاری از ژنرال های آمریکایی سهامدارش هستند. شاید از همین رو است که بسیاری از منتقدان ترامپ این روزها معتقدند، ترامپ بیش از این که به دنبال یک مدیریت سیاسی در آمریکا باشد در حال بده بستان اقتصادی با سهامداران کابینه اش است.
تداوم رویکرد انزواگرایانه دولت ترامپ
البته افزایش ۱۰ درصدی بودجه وزارت دفاع آمریکا از منظر دیگری نیز قابل تحلیل است. ترامپ قصد دارد رقم ۵۴ میلیارد دلاری افزایش بودجه پنتاگون را از طریق کاهش ارقامی از بودجه سایر وزارتخانهها و نهادها تأمین کند که در خارج از ایالات متحده آمریکا خرج میشود. این کاهش از جمله شامل ۳۶ میلیارد دلار از بودجه وزارت خارجه است که باید به عنوان «کمک» در خارج از آمریکا صرف شود. بودجه ای که معمولا در راستای افزایش قدرت نرم و پروژه نفوذ آمریکا هزینه می شود. ترامپ میخواهد ۵۴ میلیارد دلار از مصارف خارج از کشور را حذف کند و به گفته او در نوسازی زیرساختهای صنایع نظامی آمریکا و در داخل این کشور خرج کند. به عبارت دیگر، رویکرد ترامپ در این تصمیم تداوم رویکرد انزواگرایانه ای است که در شعار "آمریکا در اولویت" ترامپ وجود داشت. لذا سخنگوی کاخ سفید در این رابطه تاکید کرده است که کمکهای بلاعوض آمریکا بسیار کمتر خواهد شد و اکنون کشورهای دیگر باید پرداخت این کمکها را به عهده بگیرند.
دکترعلیرضارضاخواه
منبع: خراسان
نوشتن دیدگاه