کد خبر: 37105
منتشر شده در یکشنبه, 22 بهمن 1396 08:40
ساعت: 08:40 منتشر شده در مورخ: 1396/11/22 شناسه خبر: 1300658 مصر در 11 فوریه 2011 شاهد کنار رفتن حسنی مبارک از قدرت بود و این کشور از آن تاریخ تا کنون تحولات زیادی را به خود دیده است. به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ جهان در ماههای پایانی سال 2010 و ابتدای 2011 شاهد دومینوی سقوط رژیمهایی بود...
ساعت: 08:40
منتشر شده در مورخ: 1396/11/22
شناسه خبر: 1300658
مصر در 11 فوریه 2011 شاهد کنار رفتن حسنی مبارک از قدرت بود و این کشور از آن تاریخ تا کنون تحولات زیادی را به خود دیده است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ جهان در ماههای پایانی سال 2010 و ابتدای 2011 شاهد دومینوی سقوط رژیمهایی بود که سالیان متمادی در سرکوب خواستههای مشروع و حقوق طبیعی مردم تحت حاکمیت خود از هیچ کوششی فرو گذار نکردند.
این دومینو که با خودسوزی یک جوان تونسی و سرنگونی حکومت بن علی در تونس آغاز شد به سرعت به اکثر کشورهای عربی همدرد کشور تونس سرایت کرد که لرزش و سقوط رژیمهای اقتدارگرای دیگر خاورمیانه را در پی داشت.
حسنی مبارک هم از دسته حاکمانی بود که با تلاش خستگی ناپذیر مردم رنجور و خسته از استبداد و فقر و بدبختی که دورنمایی جز نا امیدی در ذهن هایشان مجسم نبود، رژیم خودکامهاش در هم شکسته شد و به تاریخ پیوست.
در این گزارش نگاهی گذرا به انقلاب 2011 مصر و علل فروپاشی رژیم «حسنی مبارک» دیکتاتور این کشور خواهیم داشت.
* نخستین جرقه انقلاب مصر
اولین جرقه انقلاب مصر و «بیداری اسلامی» در مصر، در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۱ (۲۵ دی ۱۳۸۹) با برگزاری تظاهرات شهروندان مصری در مقابل سفارت تونس آغاز شد که برای حمایت از انقلاب تونس تظاهرات کرده بودند.
بسیاری از کارشناسان، این تظاهرات را نقطه آغاز انقلاب 25 ژانویه مصر قلمداد میکنند. دو روز پس از این تظاهرات، یک جوان مصری به نام «عبده عبدالمنعم حماده جعفر خلیفه» در اعتراض به بسته شدن رستوران خود و توجه نکردن مسئولان به شکایات او، در مقابل ساختمان پارلمان این کشور خودسوزی کرد.
این جوان مصری قبل از خودسوزی در مقابل مجلس شعارهایی نظیر «ای نیروهای امنیتی این کشور حق من درون مصر ضایع و پایمال شده است» سر داد. با شعلهور شدن خشم مردم علیه نظام مصر کشورهای مختلف مواضع متفاوتی در مقابل این انقلاب گرفتند.
سرانجام در تاریخ ۲۸ ژانویه ۲۰۱۱ پس از فشار معترضان با حضور در تظاهراتهای میلیونی در مصر، حسنی مبارک مجبور شد با اعلام حکومت نظامی در شهرهای قاهره، اسکندریه و سوئز به مقابله با تظاهراتها بپردازد.
حسنی مبارک با دستور مستقیم خود به تمامی نیروهای امنیتی کشور دستور شلیک گلوله به طرف تظاهرکنندگان را صادر کرد و نیروی هوایی را به حالت آماده باش درآورد. در همین روز دیوار صوتی در میدان التحریر قاهره توسط جنگندههای ارتش مصر شکسته شد.
در همین حال طبق اعلام رسمی منابع مطلع یک روز قبل یعنی ۲۹ ژانویه جمال مبارک، فرزند حسنی مبارک، مصر را با ۱۰۰ چمدان به مقصد لندن ترک کرد.
جمال مبارک ۴۸ ساله که گزینه جانشینی پدرش بود، توسط یک هواپیمای اختصاصی از قاهره به لندن پرواز کرد و همسر و دخترش او را در این سفر همراهی کردند.
همزمان با انتشار خبر فرار فرزند حسنی مبارک به لندن، مردم مصر با حضور در خیابانها با نیروهای امنیتی درگیر شدند و در همین درگیری بالغ بر ۸۶۰ نفر از معترضین دستگیر شدند.
با افزایش درگیریها و اعتراضات در قلب مصر، شبکه اجتماعی توئیتر در تاریخ ۲۸ ژانویه ۲۰۱۱ توسط دولت مصر فیلتر شد چرا که دولت مصر معتقد بود که مخالفان از طریق توئیتر به هماهنگیهای بیشتر با یکدیگر می پردازند اما هنوز یک روز از فیلتر شدن توئیتر نگذشته بود که دولت مصر اینترنت سراسری در مصر را قطع کرد.
با گسترش دامنه اعتراضات، حسنی مبارک دولت را برکنار و در تاریخ ۲۹ ژانویه ۲۰۱۱ عمر سلیمان را که رئیس دستگاه امنیتی این کشور بود به عنوان نخست وزیر جدید مصر منصوب کرد.
* اعلام نفرت معترضان مصر از عمر سلیمان
عمر سلیمان طبق اسناد ویکی لیکس, به طور محرمانه با دریاسالار مایک مولن رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا دیدار کرده بود. او در ملاقات گفته بود که هدفش مقابله با رادیکالیسم در نوار غزه و سودان است. طبق این اسناد جمال مبارک و اطرافیانش به دنبال کاستن از نفوذ و قدرت افرادی چون عمر سلیمان و طنطاوی بودهاند تا انتقال قدرت از پدر به پسر با سهولت انجام پذیرد.
در همین روز در شهر دیگر مصر یعنی اسکندریه معترضان توانستند شهر را در اختیار بگیرند. در این روز ساختمان استانداری توسط معترضان به آتش کشیده شد و پلیس از این شهر عقبنشینی کرد.
* برپایی نماز توسط معترضان در خیابانها
سفارت رژیم صهیونیستی در مصر پس از ادامه بحران و ناتوانی دولت مبارک در کنترل مخالفان اقدام به خارج کردن دیپلماتهای خود با هواپیمای اختصاصی کرد. در واقع سفارت این رژیم اشغالگر اولین و آخرین سفارتخانهای بود که دیپلماتهای خود را از قاهره خارج میکرد.
شورای عالی نظامی مصر دربیانیهای تأکید کرد که مصر همه معاهدات بینالمللی و در صدر آنها پیمان صلح با اسرائیل را محترم میشمارد اما در ۳۰ ژانویه ۲۰۱۱ پس از آنکه دولت امنیتی مصر بر سر کار آمد با تشدید ناآرامیها و تظاهرات خیابانی مردم علیه دولت، این کشور بسیاری از مراکز مهم دولتی و خصوصی از جمله بانکها و سازمان بورس قاهره را تعطیل اعلام کرد.
سرانجام پس از روزها کشمکش و خونریزی در تاریخ ۱ فوریه ۲۰۱۱ ارتش مصر به طور رسمی اعلام بیطرفی کرد. ارتش مصر اعلام کرد که خواستههای مردم مصر را که از یک هفتهٔ پیش در خیابانهای این کشور علیه دولت تظاهرات میکنند، قانونی میداند. به باور بسیاری از تحلیلگران این امر در واقع مقدمات سقوط حسنی مبارک دیکتاتور مصر بود چرا که ارتش مصر آخرین سنگر مقاومت حسنی مبارک بوده است.
باراک اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا در تاریخ ۲ فوریه ۲۰۱۱ در پیامی به مردم مصر اعلام کرد که انقلاب در مصر را باور کرده و در گفتگویی تلفنی با حسنی مبارک خواستار شرکت نکردن وی در انتخابات آتی حکومت شده است.
گفتنی است، حسنی مبارک در آخرین پیام ویدیویی خود خاطرنشان کرده بود که با وجود فشارهای داخلی و خارجی از قدرت کنار نخواهد رفت و فقط قول خواهد داد که در انتخابات آیندهٔ مصر شرکت نداشته باشد. در این زمینه فرستادهای ویژه از جانب اوباما به مصر فرستاده شد تا حسنی مبارک را متقاعد کند که شرکت او و فرزندش جمال مبارک در انتخابات آتی مصر به صلاح نخواهد بود.
در همین تماس تلفنی اوباما از حسنی مبارک خواسته است که نسبت به برخورد با معترضین محتاطتر عمل کرده و از برخوردهای خشن پرهیز کند. دولت اوباما کمکهای جدید به دولت مصر را مشروط به نحوه برخورد دولت مصر با مردم قرار داده بود.
در همین حال اخوان المسلمین که یکی از قویترین و جدیترین گروه مخالف دولت حسنی مبارک محسوب میشد در پیامی ارتباط خود با دولت حسنی مبارک برای مذاکره را رد کرد و طرحی را برای آینده مصر و درگیریها اعلام کرد.
محمد بدیع رهبر اخوانالمسلمین نظام مبارک برای اداره این کشور را غیرقانونی و فاقد مشروعیت دانست و گفت که اخوانالمسلمین همه اقداماتی را که مبارک از آغاز انتفاضه مردم در ۲۵ فوریه گذشته تاکنون اتخاذ کرده است، رد میکند.
در بیانیه رهبر اخوانالمسلمین مصر آمده بود که هدف طرح ۶ مرحلهای پیشنهادی برای تحقق آزادیها، زندگی مسالمتآمیز و دموکراتیک و ساخت آیندهای روشن برای همه ملت مصر است.
محمد بدیع اولین مرحله این طرح را کنارهگیری مبارک از قدرت و انحلال دو مجلس مشورتی و خلق مصر اعلام کرد و در مرحله دوم پیشنهاد کرده است که رئیس دادگاه عالی قانون اساسی جایگزین وی شده و امور کشور را به دست گیرد.
مرحله سوم طرح پیشنهادی رهبر اخوانالمسلمین میافزاید که میبایست حالت فوقالعاده لغو شود، فرمان عفو عمومی صادر شود و همهٔ زندانیانی که به دلیل بیان نظرات و مواضع سیاسی خود بازداشت شدهاند، آزاد شوند. محمد بدیع، تشکیل دولت وحدت ملی انتقالی و برگزاری انتخابات پارلمانی آزاد و شفاف تحت نظارت دستگاه قضایی برای تحقق ارادهٔ ملت را چهارمین و پنجمین مرحلهٔ طرح خود اعلامکرد.
رهبر گروه اخوانالمسلمین در ششمین مرحله طرح خود که پارلمان برآمده از رای ملت، تعدیلات لازم را در قانون اساسی صورت دهد تا زمینه برگزاری آزاد و فراگیر انتخابات ریاست جمهوری با رای مستقیم مردم مصر فراهم شود.
در ۴ فوریه سال ۲۰۱۱ و پس از موج سرکوبها توسط حسنی مبارک کمیتهٔ انقلاب ملی مصر تشکیل شد. عضو کمیته اصلی انقلاب ملی مصر اعلامکرد که این کمیته پس از رایزنیهای طولانی و با هدف حمایت از جوانان مصری و اقدامات قانونی آنها برای مقابله با عوامل نظام مبارک تشکیل شده است.
در تاریخ ۵ فوریه و با استعفای حسنی مبارک از حزب حاکم اعضا و بدنهٔ حزب حاکم نیز از این حزب استعفا دادند. گفتنی است حسنی مبارک باز هم از کنارهگرفتن از قدرت سر باز زد.
* سقوط فرعون
مردم مصر روز سه شنبه (۱۹ بهمن-۸ فوریه) سال ۲۰۱۱-۱۳۸۹ برای پانزدهمین روز متوالی با برگزاری تظاهراتی گسترده کنارهگیری حسنی مبارک رئیس جمهور این کشور از قدرت را خواستار شدند. همچنین هزاران نفر از مردم مصر در خیابان رامسس تجمع کردند و خواستار انحلال پارلمان شدند.
در همین حال مبارک به منظور مقابله با گسترش اعتراضهای مردمی، تشکیل کمیتهای برای ایجاد اصلاحات در قانون اساسی این کشور را تصویب کرد و از افزایش ۱۵ درصدی در حقوق کارمندان و بازنشستگان مصر خبر داد اما معترضان در واکنش به این تصمیم، این افزایش حقوق را دیر و میزان آن را کم خواندند.
یک روز پس از اعتصاب معترضان در برابر پارلمان مصر، پارلمان مصر به دلیل بیم از اشغال آن توسط معترضان به دستور نیروهای امنیتی خالی شد. معترضان در ژانویه و فوریه ۲۰۱۱ که محمد البرادعی نماینده اپوزیسیون در میان آنها بود، به تحصن خود در میدان التحریر ادامه دادند.
سرانجام پس از روزها کشمکش و اعتراضات خیابانی و اعتصاب، حسنی مبارک به همراه همسر خود مصر را از فرودگاه «الماضه» به سمت محلی نامعلوم ترک کرد.
بسیاری این روز را روز پیروزی انقلاب مصر قلمداد میکنند. پس از استعفای حسنی مبارک و فرار وی اداره امور مصر به ارتش واگذار شد و ارتش در بیانیهای مفصل اعلام کرد که این شورا جایگزین دولت مشروع مورد نظر ملت مصر نیست.
مسئولیت این شورا بر عهده وزیر دفاع مصر، محمد حسین طنطاوی قرار گرفت. دولت آمریکا نیز در جریان اعتراضات مصر خواهان توقف خشونت علیه معترضان مصری شده بود. روزنامه واشنگتنپست با تحلیلی گسترده از آینده روابط آمریکا و مصر پس از دولت حسنی مبارک در گزارشی مفصل با طرح این موضوع اعلام داشت که کارشناسان بر این باورند، در صورت برگزاری انتخابات آزاد در مصر، «اخوان المسلمین» قدرت را در این کشور به دست خواهند گرفت و مخالف برخی از سیاستهای دولت اسرائیل خواهد بود، هر چند اخوانالمسلمین مصر اعلام کرد که به پیمان صلح با اسرائیل پایبند است. همچنین در ادامه این گزارش مفصل اضافه میشود که قطعاً دولت ایالات متحده آمریکا بدون سیستم اطلاعاتی مصر در جمع آوری اخبار از گروههای بنیادگرای اسلامی در منطقه به مشکل برمیخورد.
در نهایت حسنی مبارک و وزیر کشور وی حبیب العدلی به دلیل توقف نکردن کشتارها در طی ۶ روز اول اعتراضات مصر در سال ۲۰۱۱، به حبس ابد محکوم شدند و جماعت اخوان المسلمین مصر توانست پس از سرنگونی وی و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری با کمک جریان اسلامگرای مصر، «محمد مرسی» را بر کرسی ریاست قوه مجریه این کشور بنشاند و وی در تاریخ 30 ژوئن 2012 قدرت را به دست گرفت اما در تاریخ 3 ژوئیه سال 2013 از سمت خود برکنار شد.
اما حال باید دید دلیل این ناکامی چه بود و مرسی چرا و چگونه از سمت ریاست جمهوری برکنار شد؟ چه عواملی به برکناری وی از این سمت کمک کرد؟
* آمدن و رفتن مرسی در الاهرام
غازی توبه تحلیلگر فلسطینی معتقد است؛ عوامل متعددی منجر به برکناری مرسی از سمت ریاست جمهوری شد که از مهمترین آنها می توان به مواردی مانند وجود جریان سکولار حامی برخی کشورهای غربی و جریان فرعونیسم داخلی و دعوت برای تغییر هویت در مصر و ارتش این کشور اشاره کرد.
وی خاطرنشان میکند: این عوامل به وضوح طی هزاره گذشته به چشم می خوردند؛ هر چند که دو عامل نخست از لحاظ حجم تاثیر و شمار طرفداران در شرایط ضعیف تری قرار داشتند اما توانستند این مسئله را با مداخله ارتش مصر به عنوان حامی جریان سکولاریسم جبران کنند.
نویسنده فلسطینی در ادامه تحلیل خود میگوید: انتخابات متعددی که پس از انقلاب 25 ژانویه 2011 برای انتخابات اعضای پارلمان، شورای حکومتی و انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و همه پرسی های مختلفی هم که برای قانون اساسی انجام شد، صحت این واقعیت را نشان میدهد که ملت مصر همچنان طرفدار دین اسلام هستند و هر چند که تلاش های سکولاریزه سازی توانست گروه اندکی از جامعه مصری به آن طرف سوق دهد اما اکثریت همچنان مخالف تلاش های صورت گرفته در راستای جدایی دین از سیاست هستند و همچنان معتقدند که دین اسلام باید در عرصه های مختلف زندگی حاکم باشد .
اما همین اقلیت لائیک طی دو ماه اخیر عرصه سیاسی مصر را تحت سیطره خود درآورده اند و بر لزوم برکناری مرسی و به زیر کشیدن وی از اریکه قدرت تاکید دارند.
توبه میافزاید: دعوت زودهنگام برای حذف هویت عربی و اسلامی مصر و معرفی آن به عنوان امت جداگانه مصری، در اصل ریشه در فرعونیسم قدیم در این کشور دارد و مصر باید واقعیت مزبور را مد نظر قرار داده و تعامل مناسبی با آن داشته باشد. شاید تاریخچه این دعوت به دوران پس از جنگ جهانی اول برگردد که شخصیت های برجسته مصری مانند سعد زغلول، احمد لطفی سید، سلامه موسی و لویس عوض و غیره چنین درخواستی را مطرح کردند.
پس از آن عبدالناصر در سال 1952 شعار ناسیونالیسم عربی را مطرح کرد و هویت عربی مصر را احیا کرد اما تحریم سادات از سوی عرب ها پس از امضای توافقنامه کمپ دیوید در سال 1978 باعث گرایش بیشتر به سمت مصر فرعونی شد و پس از آن حسنی مبارک آمد تا راه سادات را در پیش بگیرد و مصر سرگرم امور داخلی خود شود و بازیگری آن به داخل مرزهای جهان عرب محدود شود.
تمام این تلاش ها باعث شد که گروهی از ملت مصر به این مسئله اعتقاد پیدا کنند که مصری ها امتی فرعونی هستند و هیچ پیوند و علقه ای با عرب ها و مسلمانان ندارند اما این اعتقاد درست نیست چرا که اسلام در تمام عرصه های جامعه مصر؛ اعم از فرهنگ، اجتماع، فکری و تربیتی، هنری، اخلاقی و ارزشی رخنه کرده است و فهم مظاهر انسانی زندگی ملت مصر از قبیل عادات و رسوم، نوع پوشاک، غذاها، آمال و آرزوها و غیره جز از طریق آگاهی با مبانی و آموزه های اسلامی و افکار و ارزش های آن ممکن نیست.
این همه تلاش برای حذف هویت عربی و اسلامی ملت مصر بی نتیجه بوده است و تنها دلیل آن غیر واقع بینانه بودن این تلاش هاست؛ بنابراین می بینیم که در دهه 50 قرن گذشته جامعه مصر از فرعونیسم رویگردان شد و ندای اسلامگرایی ملت مصر به قوی ترین گرایش تبدیل شد.
اما با این وجود، تلاش های مزبور منجر به جدایی بخشی از ملت مصر شد و همان افراد بودند که در مقابل مرسی قرار گرفتند و با گرایشات اسلامگرایانه وی و تلاش هایش برای احیای هویت اسلامی این کشور مخالفت کردند.
* جایگاه ارتش مصر در برکناری مرسی
این نویسنده در ارتباط با جایگاه ارتش مصر در برکناری مرسی نیز معتقد است: ارتش نقش موثری در رهبری ملت در زمان انقلاب سال 1952 داشت و در دوره جمال عبدالناصر به طور مستقیم قدرت را در دست گرفت. این وضعیت در دوران انور سادات و حسنی مبارک نیز ادامه یافت و آنها اهمیت و اهتمام ویژه ای برای ارتش قائل بودند چرا که مهمترین نهادی بود که در اختیار آنها قرار داشت و نقش ستون خیمه دولت و در عین حال، حامی و نگهبان آن را ایفا می کرد. آنها خیلی تلاش کردند تا ارتش همسو و هماهنگ با افکار و عقاید آنها باشد و از آنجایی که خود سکولار بودند، تلاش کردند که ارتش هم مانند آنها سکولار باشد و تحت تاثیر جریان های دیگر مانند اسلامگرایان و غیره قرار نگیرد.
پس از امضای توافقنامه صلح کمپ دیوید میان مصر و رژیم صهیونیستی در سال 1978 که طرف آمریکایی نقش ناظر و ضامن آن را ایفا می کرد، روابط تنگاتنگی میان ارتش مصر و همتای آمریکایی آن شکل گرفت و کاخ سفید متعهد به تامین تسلیحات ارتش مصر و کمک سالیانه بیش از یک میلیارد دلاری به آن شد.
این توافقنامه کانال ارتباطی میان فرماندهان ارتش آمریکا و ارتش مصر ایجاد کرد و شکی نیست که این کانال ارتباطی جریان سکولار داخل ارتش مصر را تقویت کرد چرا که این مسئله به نفع سیاست آمریکا و رویکردهای آن بود. به احتمال زیاد، این همکاری نظامی میان آمریکا و مصر شامل انتقال تجارب، رایزنی و ارائه توصیه ها و اوامر نیز می شد.
زمانی که مخالفان مرسی و سیاست های وی به خیابان ها آمدند و او را به ˈاخوانی سازیˈ کشور متهم کردند، ارتش تحت فرماندهی عبدالفتاح السیسی وارد عمل شد و از دو طرف منازعه خواست دیداری را به منظور حل اختلافات برگزار کنند. پس از آن، مخالفان در تاریخ 30 ژوئن تظاهرات گسترده ای را برگزار کرده و خواستار استعفای مرسی شدند.
آمارهای ارتش، شمار تظاهر کنندگان را 4 میلیون برآورد کرده اند. ارتش به مرسی 48 ساعت فرصت داد تا اختلافات میان خود و مخالفان را حل و فصل کند و اعلام کرد که در غیر این صورت وارد عمل خواهد شد.
عبدالفتاح السیسی در روز 3 ژوئیه 2013 نقشه راهی را منتشر کرد که برکناری مرسی بخشی از آن بود. حال سوال این است که السیسی به عنوان فرمانده ارتش مصر چرا دست به چنین اقدامی زد؟
پاسخ این است که تصمیم وی ریشه در گرایشات سکولاریستی ارتش داشت که با رویکرد سکولاریستی مخالفان همخوانی داشت. بدین ترتیب، ارتش تبدیل به حامی و نگهبان سکولاریسم و سکولارها در مصر شده است.
* خلق داعش برای انحراف موج بیداری اسلامی
«محمد ساجدی» تحلیلگر مسائل بین الملل در گفتوگو با خبرنگار سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره تحولات سالهای اخیر مصر و به سر انجام نرسیدن انقلاب 2011 این کشور اظهار کرد: زمانی که بحث بیداری اسلامی اتفاق افتاد و موج این انقلاب از تونس و لیبی وارد مصر و دیگر کشورهای بزرگ شد، حاکمانی که فاقد پایگاه مردمی بودند، مثل حسنی مبارک در اولین اتفاق، سیر نزولی خود را طی کردند و کشور را به موج انقلاب واگذار کردند.
تحلیلگر مسائل بین الملل افزود: در موج بیداری اسلامی؛ برای مثال مردم لیبی با قذافی مخالف بودند اما جایگزینی نداشتند. در مصر و تونس هم همین طور بود. زمانی که مرسی پس از تکیه بر کرسی ریاست جمهوری مصر سفری به تهران داشت در کمال نابخردی و ناآگاهی صحبتهایی کرد که همان جا مقامات ایرانی به او گوشزد کردند اگر می خواهی بر قدرت باقی بمانی باید دست به اصلاحاتی بزنی که اگر این کارها صورت نگیرد آنها شما را برکنار خواهند کرد.
وی تاکید کرد: از آنجایی که مرسی فاقد تاکتیک و استراتژی لازم بود و در برخورد با شیعیان نتوانست اعتدال برقرار کند، امواجی که از قبل پیش بینی میشد مرسی را با خود بردند.
ساجدی خاطرنشان کرد: امروز اتفاقی که برای مرسی در زندان افتاده ناشی از بی خردی و بیکفایتی خودش بود و دیگران آمدند و قدرت را در دست گرفتند و وضعیت مصر را به اینجا رساندند.
تحلیلگر مسائل بین الملل اظهار کرد: سالگرد انقلاب مصر دو درس بزرگ برای مردم منطقه دارد. اول اینکه هدف اصلیشان در میان این همه پراکندگی گروه های موجود در مصر گم نشود، که در مصر، لیبی و تونس این هدف گم شد و شما میبینید در لیبی بعد از گذشت 5 سال هنوز دولت مقتدری بر سر کار نیامده است.
وی افزود: علاوه بر این در کشورهایی که بیداری اسلامی به وقوع پیوست اهدافی که برایش انقلاب شد نباید به ورطه فراموشی سپرده شود چون اکنون عبدالفتاح السیسی همان کارهایی را انجام می دهد که حسنی مبارک میکرد به همین دلیل باید پرسید پس برای چه انقلاب شد؟ این انقلاب ها در درون خود ضد خود را تربیت میکنند.
ساجدی افزود: آمریکا و رژیم صهیونیستی زمانی که دیدند کشورهای متحدشان دچار بحران شدند، داعش را برای انحراف موج بیداری اسلامی از مسیر خود ایجاد کردند.
تحلیلگر مسائل بین الملل با بیان اینکه اگر چه با داعش پس از 6 سال کشتار و ترور از بین رفت، گفت: به نظر میرسد فعالیتهای پراکنده عناصر این گروه تروریستی در صحرای سینا و هم پیمانی و نزدیکی عبدالفتاح السیسی به عربستان و آمریکا، مصر را آبستن تحولات جدید خواهد کرد.
*چرا انقلاب مصر به سرانجام نرسید؟
شاید بتوان مهمترین دلیل انحراف انقلاب مصر را فقدان رهبری توانمند، هوشیار و آیندهنگر دانست. در انقلابها شاید بتوان مهمترین فاکتور پیروزی را مسئله «رهبری» دانست. رهبری که هم طرحی جامع برای اداره حکومت داشته باشد و هم با فهم درست از عالم سیاست، بتواند کنشها و اقدامات مناسب و به هنگام و متناسب با رفتار ضدانقلابیون و دشمنان بیرونی داشته باشد.
انقلاب اسلامی ایران نمونه بارز و موفق این امر است. در صورت نبود رهبری بصیر و هوشیار چون امام خمینی(ره) احتمال پیروزی انقلاب اسلامی ایران و یا در مسیر صحیح قرار گرفتن آن، بسیار اندک بود. اما درست ۳۲ سال پس از این تجربه، در جهان عرب موجی از انقلابهای عربی در قالب بیداری اسلامی به راه افتاد که همه به نوعی از مدل جدید انقلابها، یعنی «انقلاب بدون رهبر» سخن میگفتند. اما این مدل جدید باید در صحنه واقعیت آزموده میشد تا میزان کارآمدی آن تعیین شود.
چند سال از «انقلاب بدون رهبر» در جهان عرب میگذرد و این انقلابها هیچکدام نتوانستند به صورت کامل به نتیجه برسند و فقدان رهبری در این انقلابها باعث شد هرکدام به نوعی منحرف شوند. در مصر نیز از همان ابتدای انقلاب، نبود رهبری در راس امور باعث شد تا اهداف مختلف و متنوعی با هم دنبال شود و انقلاب مصر نتواند ادامه مسیر دهد.
منبع: باشگاه خبرنگاران
نوشتن دیدگاه