به گزارش مشرق، در بخش نخست میزگرد آسیب‌شناسی طرح‌های حمایتی دولت از کتابفروشی‌ها، با شِمایی کلی از نقاط ضعف و قوت این قبیل طرح‌ها آشنا شدیم؛ جلوگیری از تعطیلی کتابفروشی‌ها در سه سال اخیر (و یا با تسامح بیشتر، کاستن از روند تعطیلی آنها) و تلاش برایی آشتی دادن مردم با کتاب از طریق حضور در کتابفروشی‌ها که زمینه آن با اجرای این قبیل طرح‌ها فراهم می‌شود، از جمله مواردی بود که از سوی حاضران در این میزگرد به عنوان نقاط قوت طرح‌های حمایتی مطرح شد. از دیگر سو، سیاست‌های متناقضِ خود وزارت ارشاد از قبیل برگزاری نمایشگاه‌های کتاب که در اصل در قالب فروش کتاب در تهران و استان‌ها برگزار می‌شود، به عنوان آسیبی که می‌تواند از درونِ خود دولت به این طرح‌ها وارد شود، مورد نظر تعدادی از فعالان حوزه نشر بود. همچنین به رغم آنها، کاهش هر باره میزان یارانه طرح‌های حمایتی در هر فصل و تاخیرهای طولانی مدت در تسویه حساب خانه کتاب با کتابفروشان مشارکت کننده در این طرح‌ها، از دیگر نقاط ضعف این طرح بود. در بخش دوم و پایانی این میزگرد و در شرایطی که نهمین دوره طرح‌های اعطای یارانه نشر از طریق کتابفروشی‌ها با عنوان «تابستانه کتاب ۹۷» و با شعار «دانش گستری با حمایت از تالیف ایرانی» به پایان راه خود رسیده است، «نیکنام حسینی‌پور» مدیرعامل خانه کتاب (موسسه مجری این طرح‌ها)، «محمود آموزگار» رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، «محمدعلی جعفریه» مدیر انتشارات و کتابفروشی «ثالث» و «امیر علی‌بیگ» مدیر فروش انتشارات «مروارید»، درباره چرایی عدم موفقیت چنین طرح‌هایی در مناطق کم‌برخوردار کشور، تاثیر اختصاص ۱۰ درصد یارانه بیشتر به کتاب‌های تالیفی در مقابل کتاب‌های ترجمه‌ای در «تابستانه کتاب ۹۷» در رونق گرفتن جریان تالیف در کشور و وظایف دستگاه‌هایی مانند وزارت ارشاد و نهاد کتابخانه‌های عمومی در این حمایت از تولیدات داخلیِ حوزه نشر، به بحث و بررسی پرداختند که از نظر مخاطبان می‌گذرد: * آقای حسینی‌پور! چند نکته در صحبت‌های دوستان ناشر بود که به نظرم بد نیست درباره آنها گفتگو کنیم. به اذعان خود خانه کتاب، طرح‌های حمایتی کتابفروشی‌ها در استان‌های کم‌برخوردار چندان موفق نبوده و نتوانسته تاثیری در اقتصاد نشر این مناطق بگذارد. علاوه بر این همانطور که آقای علی‌بیگ هم اشاره کردند، بودجه این طرح‌ها در هر دوره، کمتر و کمتر می‌شود و به رغم این مسئله خانه کتاب صراحتاً اعلام می‌کند که امکان تسویه حساب با کتابفروشی‌های مشارکت کننده در طرح را حداقل تا ۶ ماه بعد از اتمام آن، ندارد. آقای جعفریه هم معتقدند که تاثیر این طرح‌ها در اقتصاد کتابفروشی‌ها، بسیار بطئی و اندک است. برای حل این مشکلات چه برنامه‌ای وجود دارد؟ ما باید فعالیت‌های معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد را در یک زنجیره‌ی پیاپی ببینیم و نه هر بخش را جداگانه. اتفاقاً زمانی که گزارش طرح عیدانه کتاب ۹۷ را بررسی و تحلیل محتوا می‌کنید، می‌بینید که برای اولین بار و در راستای شفاف‌سازی، هم خود این گزارش را و هم یارانه‌ای که از طریق هر کتابفروشی توزیع شده است، اعلام کردیم و آن را برای همه مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در استان‌های کشور هم فرستادیم و در نامه‌هایی جداگانه به هر کدام، عنوان کردیم که مشکلات فروش کتاب در این استان‌ها چیست. مثلاً در مورد استان هرمزگان که جزو همان استان‌های کم‌برخورداری است که شما اشاره کردید، ما به مسئولان ارشاد این استان اعلام کردیم که شما می‌توانستید ۵۰ میلیون تومان یارانه جذب کنید ولی نکردید و شمایی که متولی حوزه فرهنگ در استان هستید، در این باره مقصرید. استانداری (هرمزگان) باید پا پیش می‌گذاشت و در جهت تاسیس و تجهیز کتابفروشی‌های استان اقدام می‌کرد چرا که ما در این نامه‌ها تاکید کرده‌ایم که ما در معاونت فرهنگی بودجه‌ای برای تاسیس و توسعه کتابفروشی‌ها داریم و اتفاقاً در این ردیف بودجه، نگاه به استان‌های کم‌برخوردار است. زمینه‌اش وجود داشت که در ۱۰ تا ۱۵ استان آخر جدول مربوط به جذب یارانه طرح عیدانه کتاب ۹۷، کتابفروشی‌هایی تاسیس یا کتابفروشی‌های موجود، تجهیز شود. در بررسی طرح عیدانه، ما متوجه شدیم که میزان یارانه‌ای که کتابفروشی‌های بزرگ جذب می‌کنند، خیلی بیشتر است چون هم حجم تبلیغاتشان بیشتر است و هم فضای کتابفروشی‌شان بزرگتر است و با توجه به اینکه یارانه هر کتابفروشی تا پیش از این شناور بود، مرتباً میزان این یارانه را شارژ می‌کردیم اما برای تابستانه کتاب، به این نتیجه رسیدیم که این کار از اساس اشتباه است. بنده اعتقاد دارم که ما باید مبنایی برای توزیع یارانه کتاب داشته باشیم؛ در این زمینه چند مدل را مورد بررسی قرار دادیم و نظرات دوستان ناشر و کتابفروش را هم اخذ کردیم؛ ابتدا فکر کردیم که مبنای این کار، جمعیت هر استان باشد ولی در این رابطه به جمع بندی خاصی نرسیدیم و در نهایت به اینجا رسیدیم که یک یارانه جداگانه برای استان‌های کم‌برخوردار یعنی همان ۱۵ تای آخر جدول گذاشتیم. این یارانه چه مقدار بوده است؟ ما از مبلغ کلی ۱.۵ میلیارد تومان یارانه طرح تابستانه کتاب، برای هر کدام از این ۱۵ استان ۱۰ میلیون تومان جداگانه کنار گذاشتیم و در واقع آن را از سرجمع یارانه اولیه کم کردیم. البته این غیر از یارانه اصلی خود این استان‌ها بود و با این هدف هم انجام گرفت که مسئولان این استان‌ها ترغیب شوند که کتابفروشی ایجاد کنند. اما اینکه آیا این یارانه جذب این استان‌ها می‌شود یا نه، بستگی به میزان تبلیغ این طرح و همکاری و مشارکت ادارات کل ارشاد استان‌های یادشده برمی‌گردد. یک راه دیگر این بود که مدت زمان اجرای طرح را در این استان‌ها بیشتر کنیم و مثلاً از ۱۰ روز به ۱۵ روز یا ۲۰ روز افزایش دهیم. یک شیوه دیگر هم این بود که در صورت عدم جذب یارانه، میزان آن را ذخیره کنیم تا برای فعالیت‌های فرهنگی دیگر در این کتابفروشی‌ها از آن استفاده شود؛ مثلاً برای رونمایی کتاب یا جشن امضای آثار، در این کتابفروشی‌ها هزینه شود تا آرام آرام به یک پاتوق تبدیل شوند. یک راه دیگر این است که مثلاً طرح‌های بعدی حمایت از کتابفروشی‌ها را منحصر به همین استان‌ها بکنیم. آموزگار: مثلاً در استانی مثل هرمزگان، این ۱۰ میلیون تومان برای آن دو کتابفروشیِ بندرعباس که در طرح مشارکت می‌کنند، هزینه می‌شود؟ حسینی‌پور: بله. آموزگار: فکر نمی‌کنید بهتر بود این مبلغ متناسب با تعداد کل کتابفروشی‌های موجود در استان هزینه می‌شد؟ حسینی‌پور: پیشنهاد من هم این بود که متناسب با جمعیت، یارانه را توزیع کنیم اما الان در مورد همین هرمزگان که در ردیف آخر جذب یارانه طرح عیدانه کتاب است، سهم استان در تابستانه کتاب به ۲۰ میلیون تومان هم بالغ شده است ولی کلاً ۳ میلیون تومان از یارانه را توانسته است جذب کند؛ یعنی ما اگر ۵۰ میلیون تومان هم یارانه به کتابفروشی‌های استان هرمزگان بدهیم، شاید نتوانند بیشتر از این مبلغ (۳ میلیون تومان) یارانه جذب کنند. پس عملاً این کار، بی‌فایده است. به همین خاطر احتمال اجرای طرح را به صورت منطقه‌ای مطرح کرده‌ایم؛ یعنی ممکن است برای استانی مثل هرمزگان نیاز باید چند بار در سال، چنین طرح‌هایی اجرا شود اما در تهران نیاز نباشد. واقعیت این است که اجرای این طرح‌ها در چنین استان‌های کم‌برخورداری بدون حمایت مالی بخش‌های مختلف اعم از کارخانجات و بخش خصوصی، نتیجه چندانی ندارد. ما به دنبال یافتن این حامیان مالی هستیم و مکاتباتی هم در استان‌ها در این رابطه داشته‌ایم تا چنین طرح‌هایی در طول سال به صورت مقطعی و همچنین به صورت منطقه‌ای اجرا شود. علی‌بیگ: ما اگر به آمار خانه کتاب در خصوص تخصیص یارانه عیدانه کتاب نگاه کنیم، می‌بینیم که استان‌های کم‌برخوردار از حیث اجتماعی و اقتصادی، در قسمت پائین جدول هستند. در واقع ما از کسی که پولی ندارد، می‌خواهیم که بیاید مشارکت بیشتری بکند تا یارانه بیشتری هم بگیرد. در حالی که باید از ابتدا میزان یارانه در این استان‌ها بیشتر شود یعنی از ۲۰ درصد، مثلاً به ۵۰ درصد برسد. کسی که به نان شبش محتاج است، نمی‌تواند ۸۰ درصد سرمایه‌گذاری کند برای مشارکت در چنین طرحی؛ ولی اگر فقط نیاز باشد ۵۰ درصد سرمایه بگذارد، آن وقت برایش صرفه اقتصادی دارد. حسینی‌پور: تخفیفی که ما برای عرضه کتاب‌ها در این طرح‌ها در نظر می‌گیریم، تابعی است از قوانین صنفی و چیزی که خود اتحادیه ناشران اعلام می‌کند و ما سعی می‌کنیم تخفیف کتاب‌ها به هیچ عنوان بیشتر از ۳۰ درصد نشود چون اساساً آن موقع، نقض غرض می‌شود؛ چون خود کتابفروش‌ها و ناشران شاکی می‌شوند که نباید طرح، با چنین تخفیف‌هایی اجرا شود. ما نمی‌خواهیم و نمی‌توانیم خارج از چارچوب مسائل صنفی حوزه نشر، این طرح‌ها را اجرا کنیم چون آن وقت، آسیب کار خیلی بیشتر خواهد شد. اگر شما مخاطب را به خرید کتاب با تخفیف مثلاً ۵۰ درصدی عادت بدهید، دیگر ترک عادت برایش سخت می‌شود. اما در مورد بحث طولانی شدن روند تسویه حساب با کتابفروشی‌ها در این طرح‌ها، ما چون مبنای کارهایمان شفاف‌سازی است، به همکارانم در خانه کتاب اعلام کردم که حتماً این قید حداقل ۴ ماه و حداکثر ۶ ماه را در مورد تسویه حساب، بیاورند. برای این کار، دلیل هم داشتیم و سابقه پرداختی‌های ۸ دوره قبلی، این را نشان می‌داد. ترجیح ما این بوده و هست که همان‌روزی که مصرف کننده کتاب، کتابش را می‌خرد، سهم وزارت ارشاد وارد حساب کتابفروش شود. ما زیرساخت انجام این فرآیند را هم در خانه کتاب داریم اما واقعیت این است که مسئله به تخصیص اعتبار برمی‌گردد و اینگونه نیست که معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد همان لحظه شروع طرح، اعتبار مربوط به اجرای آن را در اختیار ما بگذارد. نمونه‌اش همین عیدانه کتاب؛ دیدید که چقدر طول کشید و اگر رایزنی‌ها و پیگیری‌های ما نبود، واقعاً تسویه این اعتبار با کتابفروشی‌ها مشکل بود. جعفریه: در قالب این طرح، منِ کتابفروشِ نوعی اعلام می‌کنم که از فلان تاریخ تا فلان تاریخ، کتاب‌هایم را با ۱۵ تا ۲۰ درصد تخفیف عرضه می‌کنم؛ اما در این طرح قید نشده که فلان کتابفروش ۱۰۰ هزار تومان می‌تواند تخفیف بدهد و بهمان کتابفروش ۵۰۰ هزار تومان. به هر حال ما با مراجعه کنندگانی روبه‌رو هستیم که دنبال خرید کتاب با تخفیف بیشتر هستند. پس، اینکه گفته شود سهم فلان کتابفروش این میزان است و سهم بهمان کتابفروش این میزان، کار غلطی است چون ممکن است سهم من در روز سوم طرح، تمام شود؛ آن وقت جواب مردمی را که می‌آیند و تابلوی طرح را روی شیشه کتابفروشی می‌بینند که نوشته شده طرح، تا فلان روز ادامه دارد، چه بدهم!؟ نکته دیگر اینکه شاید شما در بندرعباس و در روز پنجم اجرای طرح، شهروندی که بسیار ثروتمند است، بیاید و در آن کتابفروشی، کتاب بخرد. برای چنین فردی که اصلاً تخفیف، اهمیتی ندارد. همزمان ممکن است در تهران یک دانشجو که چندان دستش به جیبش نمی‌رود، بخواهد بیاید و با استفاده از این تخفیف، چند عنوان کتاب از ما بخرد. پس باید گفت که این طرح، اصلاً به کتابفروشی مربوط نمی‌شود. ۸۰ کتابفروشی که از این طرح جدا شده‌اند و از آن بیرون آمده‌اند، در واقع عطای آن را به لقایش بخشیده‌اند؛ همکاران ناشر ما عنوان می‌کنند که کل سودی که ممکن است با مشارکت در این طرح‌ها ببرند، ۲ میلیون یا ۳ میلیون تومان آن هم بعد از گذشت ۶ ماه از پایان طرح است؛ پس باید اذعان کرد که مشارکت در این طرح، اصلاً به دردسرش نمی‌ارزد. این قبیل طرح‌ها را نمی‌شود به زور اجرا کرد، باید همه پشت آن باشند وگرنه واقعاً باعث دردسر است. این طرح‌ها می‌تواند نجات دهنده کتابفروشی‌ها باشد و فقط می‌تواند در حد اندکی، خریداران کتاب را به کتابفروشی‌ها جذب کند. مسئله دیگر این است که من برخلاف نظر آقای علی‌بیگ، معتقدم همه کتابفروشی‌های زنجیره‌ای از رانت استفاده نمی‌کنند. البته در مورد شهر کتاب‌ها، ما از اول هم با آنها مشکل داشتیم و معتقد بوده و هستیم که یک نوع ناعدالتی در سیستم توزیع کتاب به وجود آورده‌اند. من البته مدعی هستیم که به رغم همه مشکلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در کشور، اوضاع فرهنگی کشور ما خوب و بسیار بهتر از بخش‌های دیگر است؛ برای من مایه تعجب بود که چرا مردم در این شرایط می‌آیند و کتاب می‌خرند، فکر می‌کردم فقط از ما می‌خرند اما وقتی با مراکز پخشی مثل ققنوس صحبت می‌کردم، می‌دیدم که از همکاران من هم کتاب می‌خرند. این مسئله فقط هم به حوزه کتاب مربوط نمی‌شود؛ شما الان بخواهید سینما بروید، بلیط گیرتان نمی‌آید، کنسرت می‌خواهید بروید، بلیط گیرتان نمی‌آید، هر شب در تهران ۱۰۰ تئاتر روی صحنه می‌رود و صندلی خالی گیرتان نمی‌آید. این نشان می‌دهد که فرهنگ، همان حوزه‌ای است که مردم هنوز می‌توانند در آن تنفس کنند. در این شرایط، دولت وظیفه دارد از این حوزه‌ها پاسداری و حمایت کند. ما کتابفروش‌ها باید به کمک همدیگر علم نوین کتابفروشی را پیاده کنیم. متاسفانه ما در این زمینه، بسیار ضعیف عمل می‌کنیم و با هر نوع عرضه کتاب با تخفیف مخالفت می‌کنیم؛ در حالی که باید اندکی از حق خودمان کوتاه بیائیم و به شهروندی که توان کافی برای خرید یک کتاب ۵۰ هزار تومانی ندارد ولی می‌خواهد آن را بخرد، کمک کنیم تا مثلاً با ۴۰ هزار تومان آن را تهیه کند. * البته آقای جعفریه! آن نکته‌ای که گفتید اوضاع فرهنگ ما خوب است، شاید چون بیشتر مثال‌هایتان ناظر بر محدوده خیابان کریم خان تهران یا راسته کتابفروشی‌های انقلاب بود، تا حدودی درست باشد اما بعید می‌دانم در استانی مثل ایلام هم، وضعیت فرهنگی مثل تهران باشد. حسینی‌پور: آقای جعفریه به موضوع سهم کتابفروشی‌ها از این طرح‌ها اشاره کردند که باید عرض کنم قبل از طرح جدید، بله، همینگونه بوده است و سهم کتابفروشی‌ها از یارانه، به صورت شناور بود و دوستان ناشر به ما تماس می‌گرفتند که مبلغ یارانه ما تمام شده است، آن را شارژ کنید. اما این روال، تمام شد و دیگر چنین اتفاقی نخواهد افتاد. ما در این طرح اعلام می‌کنیم که سهم مثلاً کتابفروشی ثالث از یارانه چقدر است و چیزی هم به آن اضافه نخواهد شد و او، خودش باید این یارانه را مدیریت کند. در عین حال کتابفروشی‌هایی هم هستند که اعلام می‌کنند می‌خواهند به صورت مشارکتی این طرح را اجرا کنند و مثلاً اگر از مبلغی رد شد، خودشان ۱۰ درصد تخفیف می‌دهند و با تخفیف خانه کتاب که ۱۵ درصد است، می‌ود ۲۵ درصد تخفیف. ما برای این قبیل مشارکت‌ها هم پیش‌بینی لازم را انجام داده‌ایم. کاهش زمان اجرای طرح هم به همین خاطر بوده است؛ ما قبل از عید نوروز، نشستی با کتابفروش‌ها داشتیم که آنها چنین درخواستی داشتند. در اختتامیه عیدانه کتاب هم دوباره این نکته مطرح شد و برای تابستانه کتاب هم این نظرات اخذ شد و در نهایت منجر به کاهش زمان اجرای طرح شد. * گزارش طرح عیدانه کتاب ۹۷ نشان می‌دهد که پرفروش‌ترین کتاب‌ها آثار ترجمه‌ای بودند و به همین خاطر و در واقع با هدف آنچه کمک به آثار تالیفی عنوان شد، در تابستانه کتاب ۹۷، میزان تخفیف مصوب کتاب‌های تالیفی بیشتر از آثار ترجمه‌ای تعیین شد. این کار به نظر می‌رسد به چالش کشیدن ذائقه مخاطب باشد. به هر حال با توجه به جمیع شرایط انتشار کتاب در کشور، مخاطب کتاب، انتخاب خود را بیشتر به کتاب‌های ترجمه‌ای معطوف کرده است و شاید نشود با این قبیل سیاست‌ها، آن را تغییر داد. فکر نمی‌کنید این اقدام اخیر (کاهش یارانه کتاب‌های ترجمه‌ای و اضافه کردن مبلغ آن به کتاب‌های تالیفی) می‌تواند پاشنه آشیل این طرح باشد؟ حسینی‌پور: یارانه در اختیار دولت است و سیاستگذاری در خصوص اینکه کجا و چگونه هزینه شود، از طریق دولت انجام می‌شود. این فقط هم مربوط به حوزه فرهنگ نیست؛ در حوزه کشاورزی و آب و برق و ... هم همینطور است. البته من معتقدم که با این ۱۰ درصد اختلاف در یارانه آثار تالیفی نسبت به آثار ترجمه‌ای، اتفاق مهمی در حوزه حمایت از آثار تالیفی قطعاً رخ نخواهد داد و در واقع ما بیشتر به دنبال نشان دادن رویکرد تخصیص این یارانه هستیم؛ رویکردی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید تقویت شود. اگر وضعیت انتشار کتاب‌ها را در سال‌های اخیر بررسی کنید، می‌بینید که آثار تالیفی ما روز به روز ضعیف‌تر و لاغرتر شده‌اند و کتاب خوب و نویسنده خوب، کمتر شده‌اند. بالاخره باید جایی باشد که این رویکرد را اصلاح کند و به پدیدآورندگان کتاب‌ها و ناشران تلنگری بزند. درست است که با ترجمه، افکار و علوم جدید وارد می‌شود اما باید رویکرد یارانه هم در مورد کتاب‌های تالیفی و آثار داخلی، مشخص و در راستای حمایت بیشتر از آنها باشد. برای خود ما هم در خانه کتاب جای سوال است که چه تعداد نویسنده حرفه‌ای، یعنی کسانی که شغلشان صرفاً نویسندگی است، داریم. * آقای آموزگار! نظر شما درباره تفکیکی که میان آثار تالیفی و ترجمه‌ای در زمینه حمایت یارانه‌ای از آنها در طرح تابستانه کتاب شروع شده است، چیست؟ من قبلاً هم مخالفت خودم را در زمینه این سیاست اعلام کرده‌ام. من به هیچ وجه مخالف این نیستم که تالیف، تقویت شود اما راه آن، این چیزی نیست که الان آقای حسینی‌پور گفتند. تبصره ماده ۱۲ قانون حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان که ناظر بر حمایت از حقوق مادی و معنوی اثر به مدت ۵۰ سال بود، حدود ۱۰، ۱۲ سال قبل اصلاح شد. اساساً آن اصلاحیه برای این تبصره به این جهت مطرح شد که آثار شهید مطهری از شمول این قانون مستثنی شود. ما عنوان کردیم که نمی‌شود برای یک شخص، تبصره‌ای جدید به یک ماده قانونی اضافه شود و متاسفانه این دقت نظر صورت نگرفت. ما همان زمان و در وفاع از تالیف، این بحث را مطرح کردیم که ترجمه هم باید قانونمند شود و گفتیم اگر ناشری، قراردادی را از یک ناشر خارجی آورد مبنی بر اینکه مجوز انتشار فلان کتاب را از ناشر اصلی گرفته است تا در ایران منتشر شود، او (ناشر ایرانی) باید مورد حمایت قرار گیرد. این موضوع را وزارت ارشاد برای تصویب به شورای عالی انقلاب فرهنگی فرستاد. حرف من این است که ما اگر می‌خواهیم از تالیف حمایت کنیم، باید سراغ چنین مقرراتی برویم و ترجمه آثار خارجی به فارسی را ضابطه‌مند کنیم. هدف و وظیفه اصلی طرح‌های حمایت از کتابفروشی‌ها این نیست که آثار داخلی را مورد حمایت قرار دهد بلکه هدف اصلی آن ترویج کتابخوانی و در دسترس قرار دادن کتاب‌ها و ایجاد تسهیلاتی برای مخاطبان کتاب‌ها است تا بتوانند کتاب‌های بیشتری بخوانند. * پس به نظر شما این موضوع، یعنی حمایت کردن از آثار داخلی نسبت به خارجی، تبدیل به مسئله این طرح‌ها نشده است. بله. به نظرم من وقتی طرح تمام شود و ما آمارهای آن را بررسی کنیم، خواهیم دید که نتیجه مورد نظر ما یعنی پیشی گرفتن کتاب‌های داخلی در فروش نسبت به کتاب‌های خارجی، اصلاً حاصل نمی‌شود. اتفاقاً من معتقدم اگر کسی با خواندن رمان‌های زرد - که بخشی از آثار پرفروش طرح‌های حمایتی را تشکیل می‌دهند - شروع به اُنس گرفتن با کتاب می‌کند، چرا باید جلوی او را گرفت؟ برای کسی که اُنسی با کتاب خواندن نداشته، تخفیف‌هایی که چنین طرح‌هایی دارند، در سوق دادن او به سمت کتابخوانی موثر است. کسی که کتابخوان حرفه‌ای است و ذائقه‌اش هم آثار ایرانی است، هر طور که شده باشد کتابش را تهیه می‌کند و می‌خواند؛ حتی بدون این تخفیف‌ها. باز هم می‌گویم که این طرح‌ها در وهله اول باید بکوشند در ترویج کتابخوانی موثر باشند و مردم را با کتاب مانوس کنند. لذا باید در اجرای آنها سیاست‌هایی در پیش گرفته شود که این اتفاق بیفتد. الان ممیزی کتاب ترجمه‌ای با کتاب تالیفی فرق دارد و یک تبعیض در این زمینه وجود دارد و کتاب ترجمه‌ای خیلی راحت‌تر از کتاب تالیفی مجوز می‌گیرد. چون به هر حال محتوای آن مربوط به فضای دیگری است اما وقتی کتابی در فضای داخلی تالیف می‌شود، سخت‌گیری‌های بیشتری در رابطه با آن اِعمال می‌شود. * آقای علی‌بیگ! به عنوان یکی از مسئولان انتشاراتی که تقریباً همه آثارش تالیفی و از آن پدیدآورندگان داخلی است، نظر شما درباره این تفاوت که در طرح تابستانه کتاب نسبت به طرح‌های قبلی به وجود آمده است، چیست؟ من ابتدا با توجه به مسئولیتی که در کمیسیون آموزش اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران دارم، در مورد یک نکته که آقای جعفریه در مورد بحث آموزش در حوزه نشر مطرح کردند، توضیح دهم. سال گذشته کمیسیون آموزش اتحادیه اولین دوره کارگاه آموزشی مختص کتابفروشان را بر اساس مدلِ بومی‌سازی شده نمایشگاه کتاب فرانکفورت برگزار کرد و اساساً توجه به مسئله آموزش کتابفروشان یکی از سرفصل‌های مهم در فعالیت‌های اتحادیه است. یک مسئله دیگر استفاده از بانک اطلاعاتی خانه کتاب برای اجرای این برنامه‌های آموزشی است. واقعاً ما تا قبل از اجرای این قبیل طرح‌ها، این میزان شفافیت و اطلاعات در زمینه کتابفروشی‌های موجود در کشور داشتیم؟ آیا اینکه ما بدانیم که بیش از ۴۵ درصد کتاب‌های فروش رفته در طرح قبلی (عیدانه کتاب) آثار ادبی داستانی خارجی بوده است، ذی قیمت نیست؟ پس علاوه بر خود طرح، ما می‌توانیم از این بانک اطلاعاتی استفاده کنیم و به برنامه‌های آتی خودمان جهت بدهیم. به علاوه ما باید بپذیریم که این طرح را یک موسسه تابعه وزارت ارشاد یعنی خانه کتاب اجرا می‌کند و در سال حمایت از تولید ملی، این آیتم هم به طرح اخیر افزوده شده است. حسینی‌پور: زمانی که ما قصد اجرای طرح عیدانه کتاب ۹۷ را داشتیم، انجمن صنفی داستان‌نویسان ایران مکاتبه‌ای را وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام داد و خواستار حمایت بیشتر از کتاب‌های داخلی شد. این مسئله هم اساساً به قبل از طرح شعار سال و نامگذاری سال ۹۷ به سال حمایت از کالای ایرانی مربوط می‌شود. البته که این نامگذاری، وظیفه ما را مضاعف کرد و با توجه به اینکه به هر حال کتاب هم یک کالاست، ما وظیفه خود می‌دانیم که از کتاب‌های ایرانی حمایت بیشتری انجام دهیم. ما نمی‌توانیم یارانه‌های در اختیار را به صورت «باری به هر جهت» هزینه کنیم. ما  در عین حال که به انتخاب مخاطبان احترام می‌گذاریم، اما معتقدیم که به هر حال پرداخت یارانه نشر باید هدف و جهتی داشته باشد و برای آن، سیاستگذاری انجام دهیم و این کار هم بر عهده دولت است. جعفریه: مشکلی که در این رابطه وجود دارد، این است که واقعاً تولید کتاب دچار اُفت شده است؛ با تیراژ ۵۰۰ جلد و ۶۰۰ جلد و ۳۰۰ جلد، نویسنده چه امرار معاشی می‌تواند داشته باشد!؟ الان بیشتر ناشرانی که کتاب‌های تالیفی درمی‌آورند، تقریباً کارشان خوابیده است. ما باید حمایت ویژه‌ای از آثار تالیفی داشته باشیم و خود آقای حسینی‌پور هم معترف است که این ۱۰ درصد یارانه بیشتر به کتاب‌های تالیفی در این طرح، بیشتر از اینکه اقدامی واقعی در حمایت از آثار داخلی باشد، اقدامی نمادین است. دولت باید کتاب‌های تالیفی خوب را برای کتابخانه‌های عمومی خریداری کند؛ آن وقت است که مولف می‌نشیند کتاب تالیف می‌کند، ناشر آن را چاپ می‌کند و کتاب هم خوب عرضه می‌شود. اما در یک هفته یا ۱۰ روز و با اجرای یک طرح مقطعی، کتاب‌های تالیفی حمایت نمی‌شوند. وزارت ارشاد باید یک کار اساسی انجام دهد و آن اینکه کتاب را از ناشر نخرد، بلکه از کتابفروش بخرد. * در جمع‌بندی موضوع این میزگرد که به آسیب‌شناسی طرح‌های حمایتی کتابفروشی‌ها اختصاص داشت، هر کدام از دوستان اگر نکته‌ای دارند، بیان کنند. آموزگار: ما در حوزه تالیف به ویژه حوزه ادبیات داستانی، ضعف‌هایی داریم که جا دارد به آنها اشاره‌ای بکنم؛ به عنوان مثال اخیراً تصحیح مثنوی معنوی از آقای دکتر محمدعلی موحد به چاپ سوم رسیده است؛ در حالی که چاپ سوم با چاپ دوم و چاپ دوم با چاپ اول، فرق می‌کند و کامل‌تر از آنهاست. یک مثال دیگر بزنم؛ مرحوم استاد عبدالعلی زرین‌کوب دو کتاب بسیار معروف در شرح و تفسیر مثنوی دارد به نام‌های «سر نی» و «بحر در کوزه». خاطرم هست زمانی که این کتاب‌ها آماده شده بود، واقعاً مخاطبان پیگیر بودند و مدام سوال می‌کردند که آیا چاپ شده است یا نه؟ بعد از این کتاب‌ها، ایشان کتابی نوشت با نام «پله پله تا ملاقات خدا» که مقدمه بسیار جالبی داشت؛ در آن مقدمه، مرحوم زرین کوب اشاره می‌کند که نامه‌ای را از یک معلم بازنشسته در محله قلمستان تهران دریافت کرده مبنی بر اینکه «استاد زرین کوب! این کتاب‌هایی که شما می‌نویسید، ما هم می‌خواهیم بخوانیم ولی اگر بخواهیم یکی از آنها را بخوانیم، مجبوریم ۱۰ کتاب دور خودمان بچینیم تا مدام به آنها مراجعه کنیم. آیا نمی‌شود این کتاب‌ها را به زبانی که ما هم متوجه شویم، بنویسید!؟» (نقل به مضمون). آقای زرین کوب در ادامه این مقدمه می‌نویسد که «من به خواسته این هم‌وطن، این کتاب (پله پله تا ملاقات خدا) را نوشتم.» این کتاب تا دو، سه سال پیش ۱۶۰ هزار نسخه فروش رفته بود و حدس می‌زنم الان از ۲۰۰ هزار نسخه هم گذشته باشد در حالی که آن دو کتاب اولی و در واقع اصلی («سر نی» و «بحر در کوزه») حداکثر ۶، ۷ هزار نسخه فروش رفتند. پس خیلی مهم است که شما به عنوان یک نویسنده چگونه با مخاطب خودتان ارتباط برقرار می‌کنید و این چیزی است که دوستان نویسنده ما باید به آن توجه کنند. آقای «غلامحسین ساعدی» برای این «غلامحسین ساعدی» شد که ذات مشاهده‌گری داشت و سه سال از زندگی‌اش را مثل تبعید رفت وسط بلندی‌های سبلان در میان مردم آنجا زندگی کرد و طبابت کرد؛ آثار درخشان ساعدی اتفاقاً مربوط به این دوره است؛ «عزاداران بیل» و «توپ» و «نمایشنامه‌های انقلاب مشروطیت» و «ایلخچی» ... را همه، در این دوره نوشته است. در سینما هم همین است؛ ما الان سینماگران مولفی داریم که فیلمی می‌سازند که همزمان یک آدم عادی و یک آدم فرهیخته با آن ارتباط برقرار می‌کنند؛ مگر «جدایی نادر از سیمین» و «طلا و مس» غیر از این بودند!؟ پس به نظرم نباید آدرس اشتباهی داد و مشکل، جای دیگری است. حمایت از آثار تالیفی باید در جای دیگری اتفاق بیفتد؛ اینکه ارشاد کتاب بخرد که نشد حمایت! این کتاب‌ها کجا توزیع می‌شود!؟ به نظر من باید نهاد کتابخانه‌های عمومی تقویت شود و بودجه کافی و لازم را داشته باشد که کتاب‌های جدید را بخرد. * البته علی‌الظاهر کتاب‌هایی هم که وزارت ارشاد می‌خرد، به کتابخانه‌های عمومی و مساجد می‌رود و اینطور نیست که توزیع نشوند. آموزگار: بله، ولی مسئله من کلی‌تر از اینهاست. نهاد کتابخانه‌هایی که ۲۲۰ میلیارد تومان هزینه حقوق و دستمزد پرسنلش است در طول سال، با ۹۰ میلیارد تومان بودجه چه کار می‌تواند بکند؟ ما که ماجرای بدهی نیم‌درصدی شهرداری‌ها را هم به این نهاد می‌دانیم چگونه است؛ شهرهای بزرگی مثل تهران که دارند بدهند و نمی‌دهند، شهرهای کوچک هم که اصلاً به درآمد نمی‌رسند که بخواهند نیم‌درصدش را به کتابخانه‌های عمومی شهر بدهند. دولت باید با تعرفه گذاشتن روی اقلامی مانند سیگار، بخشی از این تعرفه‌ها را به این قبیل نهادها بدهند که کتابخوانی توسعه پیدا کند. از طرف دیگر، خود مسئولان نهاد کتابخانه‌ها هم باید عینکشان را عوض کنند و کتابی را که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز می‌گیرد، به قفسه‌های کتابخانه‌های عمومی راه بدهند. در اینجا می‌توانند تالیف را تقویت کنند و مثلاً اگر از یک کتاب ترجمه‌ای دو جلد می‌خرند، از کتاب تالیفی ۴ جلد بخرند. حسینی‌پور: من عرض کردم که این ۱۰ درصد یارانه بیشتر به کتاب‌های تالیفی، فقط یک تلنگر است تا دوستان مولف ما کتاب‌های خوب تولید کنند. واقعاً آمارهای خانه کتاب در زمینه کتاب‌های تالیفی از جمله کتاب‌های ذهبی، آمارهای نگران کننده‌ای است. تجربه نشان داده که اگر کتاب خوب ارائه شود، قطعاً مشتری خودش را دارد ولی اگر کتابی اصطلاحاً «کپی - پیستی» باشد و محتوای آن از مردم برنخاسته باشد، قطعاً بر دل آنها هم نمی‌نشیند. علی‌بیگ: طرح‌های حمایتی کتابفروشی‌ها، در جهت حمایت از مصرف کننده نهایی کتاب است اما پایه اصلی این حمایت، کتابفروشی‌ها هستند. سنگ زیربنای فرهنگی یک جامعه کتابفروش‌های آن جامعه هستند و آنها هستند که می‌توانند کالایی را عرضه کنند. ما اگر امروز باید بکاریم، فردا طوفان درو می‌کنیم و نمونه آن تیراژ کتاب‌های ماست که به ۳۰۰ جلد و ۴۰۰ جلد رسیده است و این مصیبتی است برای فرهنگ این مملکت که به نظر من باید با حمایت از کتابفروشی‌ها، آرام آرام آن را درمان کرد.