۳۰۰ هزار روس با ۳۲۰۰ سرباز چینی بزرگترین مانور نظامی تاریخ روسیه را برگزار می کنند. همزمان هر دو کشور تحت تحریم و جنگ تجاری آمریکا قرار دارند. به گزارش ندای انقلاب، در شرایطی که وزیر دفاع آمریکا، چین و روسیه را مهمترین تهدید امنیتی برای ایالات متحده در سال‌های پیشِ رو می‌داند و هر دو کشور از سوی واشینگتن درگیر تحریم یا جنگ تجاری شده‌اند، بزرگترین مانور نظامی تاریخ روسیه با مشارکت سربازان چینی برگزار می‌شود. آیا این سرآغاز یک اتحاد نظامی علیه بلوک غرب است یا صرفاً یک پیام برای کاخ سفید؟ نشریه آتلانتیک با انتشار گزارشی تحلیلی پیرامون روابط پکن و مسکو به قلم «انجا مانوئل»، کارمند پیشین وزارت خارجه آمریکا، به کاخ سفید هشدار می‌دهد با خرابکاری‌هایش این دو کشور را به آغوش هم سوق ندهد و آنها را مجبور به اتحاد نظامی نکند، چون فعلاً شواهد حاکی از آن است که در شرایط عادی چنین اتحادی در آینده نزدیک شکل نخواهد گرفت. موانع این دوستی چیست که آمریکا بدان امید بسته و این چنین بی‌مهابا بدون بیم از اتحاد آنها عمل می‌کند؟ چگونه چین و روسیه به هم نزدیک شدند؟ شاید ندانید اما دو کشور دارای درگیری‌های مرزی نیز بوده‌اند. اساساً اختلافشان در دهه‌های اخیر وقتی بروز کرد که پکن مدعی نوعی دیگر از مارکسیسم بود و خود را از اقمار اتحاد جماهیر کمونیستی شوروی نمی‌دانست. این اختلافات در اواخر دهه ۱۹۶۰ به درگیری مرزی نیز رسید و قلمرو چین در حوالی رود آمور بمباران شد. آن اختلاف مرزی پس از حدود چهل سال در سال ۲۰۰۸ میلادی بالاخره با توافقات مرزیِ دو طرف به پایان رسید. ۱۰ سال بعد یعنی در سال جاری میلادی، «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین با میزبانی از پوتین در پکن، به وی «مدال دوستی» اعطا کرد و وی را «بهترین و صمیمی‌ترین دوست» خود نامید، در آستانه نشست سازمان همکاری شانگهای که در کنار بریکس، نقش مهمی در نزدیکی دو کشور طی سال‌های اخیر داشته است. اساساً هیچ دوستی و دشمنی در چنین سطح کلانی بدون برنامه به دست نمی‌آید. همان‌قدر که در قالب بریکس، منافع بین‌المللی دو طرف تقسیم می‌شود، سازمان شانگهای کمک می‌کند تا منافع منطقه‌ای پکن و مسکو به صورت مسالمت‌آمیز تقسیم شود. علاوه بر این عامل مهمی که موجب نزدیکی دو کشور شده است، منافع مشترکی است که در رفع کمبودهای خود دارند. چین و روسیه مانند دو قطعه پازل هستند که هر یک از زاویه‌ای پیشرفت کرده و می‌تواند دیگری را تکمیل کند. در حالی که از نظر پرستیژ منطقه‌ای و جهانی هیچ‌ کدام کم ندارند، روسیه از اقتصاد پیشرفته و ثروتمند چین بهره می‌گیرد و چین از تسلیحات متنوع و پیشرفته روسی. مارس امسال بود که خبرگزاری تاس به نقل از «الکساندر توشکین» مدیر اجرایی گروه تحقیق و تولید Tecmash خبر از تولید مشترک پهپاد با چینی‌ها داد (این سرمایه‌گذاری‌های مشترک دقیقاً همان چیزی است که آمریکا تلاش می‌کند با نظارت خود در کشورهای حاشیه خلیج فارس به راه بیاندازد اما نمی‌تواند آنها را کنار هم قرار دهد). حالا در شرایطی که هم پکن و هم روسیه نگران افزایش دسترسی و حضور نیروهای آمریکایی در آسیا و آب‌های آزادِ اطراف آن هستند، همکاری نظامی خود را در حوزه‌های جدیدی گسترش می‌دهند. با این حال هنوز پیمانی مانند ناتو که دو کشور را ملزم کند در صورت حمله هر کشور ثالث به یکی از آنها، دیگری باید از آن دفاع کند، میان چین و روسیه وجود ندارد. چین سال‌ها است جنگنده‌های روس را می‌خرد. این جِی-۱۱، جنگنده چینی است که از سوخو-۲۷ کپی شده است. همکاری‌های اقتصادی نیز در حوزه‌های متنوع در جریان است. قرارداد خرید سالانه ده‌ها میلیارد متر مکعب گاز طبیعی روسیه توسط چین در سال ۲۰۱۴ منعقد شد، از همان سال امکان سوآپ ارزی برای صادرات و واردات میان دو کشور فراهم شد، تجارت میان دو کشور در سال گذشته با ۲۰% افزایش به ۸۴ میلیارد دلار رسید، سال جاری وام ۹ میلیاردی چین برای پروژه زیرساخت‌های ارتباطی میان دو کشور به یک شرکت دولتی در روسیه اعطا شد و از اینها جالبتر، چین قصد دارد از سمت روسیه در قطب شمال برای ساخت راه ابریشم جدیدی که مسیر تجارت با دنیای غرب را کوتاه کند، ‌ بهره گیرد. موانع اتحاد نظامی چیست؟ به نظر تحلیلگر آتلانتیک هنوز مسائل اختلافی میان دو کشور وجود دارد. از سویی فعالان اقتصادی در دو کشور به دلیل نفوذ دولتی بر اقتصاد چین و روسیه، نسبت به سرمایه‌گذاری در کشور دیگر احتیاط می‌کنند و از سوی دیگر، روسیه بیمِ آن دارد پروژه‌های کلان آقای شی، نفوذ مسکو را بر آسیای مرکزی کاهش دهد. در مسائل نظامی نیز، پکن از کمک‌های نظامی مسکو به برخی رقبای منطقه‌ای مثل هند و ویتنام دل خوشی ندارد. اما این اختلافات در حدی هست که بتواند در شرایط وقوع تهدید مشترک، مانع از اتحاد نظامی دو کشور شود؟ به نظر می‌رسد دو مانع بزرگ دیگر نیز وجود دارد که تحلیلگر آتلانتیک به آن اشاره نکرده است. جدا از اینکه چین ترجیح می‌دهد با ایجاد یک اتحاد نظامی، تنش‌های سیاسی با غرب را علیه منافع اقتصادیِ خود افزایش ندهد، این اتحاد نظامی با روسیه به دلیل پیش‌بینی‌ناپذیربودن پوتین و در کل نظام سیاسی این کشور بیش از پیش تنش‌زا خواهد بود. تحولات سیاسی این کشور طی سه دهه اخیر بسیار نوسان داشته، در حالی که چین دقیقاً در همین دوره بیشترین ثبات خود را تجربه کرده است. پکن بیم دارد جرأت پوتین در ورود به منازعات نظامی، درگیری‌هایی را با بلوک غرب رقم بزند که چین مایل به حمایت از روسیه در آن نباشد. برای مثال تحریم‌هایی که روسیه پس از بحران کریمه متحمل شده است، اگر اتحاد نظامی در کار بود، تکانه شدیدی بر روابط تجاری چین با اروپا و آمریکا ایجاد می‌کرد. چین همچنین در برآورد آینده خود بسیار امیدوار است چشم‌انداز ۲۰۵۰ را محقق کرده و به قدرت برتر جهان تبدیل شود. بنابر این هر چه انعقاد این اتحاد نظامی به تأخیر بیافتد به نفع پکن خواهد بود زیرا با دست بالا وارد مذاکره با همسایگان خود، از جمله روسیه می‌شود. شی جین پینگ به خوبی می‌داند اتحاد نظامی در شرایط کنونی، ممکن است به معنای «حمایت» نظامی روسیه از چین تلقی می‌شود زیرا اولاً تسلیحات روسی قدرتمندتر است، ثانیاً آمریکا رقیب اصلی خود در دهه‌های آینده را چین می‌داند و ثالثاً حمله به چین به خلاف روسیه در تاریخ دو قرن اخیر معمولاً موفق بوده است. بنابر این حتی ممکن است روسیه در برابر این اتحاد نظامی، امتیازاتی درخواست خواهد کرد. جمع‌بندی با همه این احوال، یک تهدید تجاری و نظامی مشترک مانند ایالات متحده، خطری به مراتب بزرگتر از آن موانعی است که برای اتحاد نظامیِ دو کشور برشمردیم. وقتی تنش سیاسی میان چین با غرب از سوی آمریکا ایجاد شده و گسترش یابد، دیگر چین برای اجتناب از کدام تنشِ ناموجود از تشکیل اتحاد نظامی با روسیه دوری کند؟ از این رو تحلیلگر آتلانتیک از کاخ سفید می‌خواهد با خرابکاری‌هایش جین‌پینگ را به آغوش پوتین سوق ندهد، جدا از اینکه اساساً هیچ گاه تهدید نظامیِ آمریکا علیه چین به دلیل هزینه‌هایش عملیاتی نیست. مانوئل از واژه «پیش‌گویی خودتحقق‌بخش» بهره می‌گیرد، بدین معنی که آمریکا از بیم اتحاد چین و روسیه اقداماتی انجام می‌دهد که اتفاقاً همان اقدامات، عامل اصلی اتحاد آنها خواهد شد. پیام مانور مشترک چین و روسیه نیز دقیقاً همین است: اگر نیاز باشد با یکدیگر مقابل تهدید مشترک آمریکا متحد خواهیم شد، بنابر این فکر ایجاد تهدید امنیتی علیه ما را از سر بیرون کنید. پیشنهادات انجا مانوئل بسیار ساده است: آمریکا خط قرمزهایش را برای توسعه نفوذ اقتصادی و نظامی چین روشن کند و به آن خط قرمزها پایبند بماند. همزمان واشینگتن باید در حوزه‌هایی که امکان همکاری وجود دارد، مانند مقابله با تغییرات آب‌وهوایی، با پکن همکاری کند تا بار تنش و خصومت را کاهش دهد. اما فعلاً دانلد ترامپ با سیاست‌هایش نشان داده به خلاف هر دو پیشنهاد عمل می‌کند. منبع : مشرق انتهای پیام/